دلایل اثبات ولایت فقیه در قرآن

قبیله منتظر

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
a%20(3).gif



سلام

se%20(1).png




harfeakhar.com__files_images_article__D8_AF_D9_84_D8_A7_DB_8C_8b24a57b229c4c5187914ba1a9ec7656.jpg



نویسنده: حجةالاسلام ابوالفضل امامی



ولایت فرد دارای صلاحیت، بر جامعه، عنصر محوری نظام سیاسی اسلام در عصر حضور و عصر غیبت است. ولیّ فقیه یعنی کسی که هم دین را می‌شناسد و هم توان اداره‌ی جامعه را دارد. از آنجا که امام معصوم، شخصاً و به طور مستقیم در همه‌ی جغرافیای زمانی و مکانی بر جوامع به طور مستقیم ولایت نمی‌کند، در حالت عادی، والی وی باید واجد بیشترین شباهت دینی و مدیریتی به وی باشد؛ که او را فقیه می‌نامیم. آیا بیان این امر در قرآن رها شده است؟



چرایی وجود آیاتی در قرآن برای اثبات ولایت فقیه



«وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمینَ» نحل، 89. قرآن بیان‌گر همه‌ی چیزهایی است که برای هدایت لازم است و هدایت و بشارتی برای مسلمین در همه‌ی شرایط و مسائل مورد نیاز است. بحث ولایت بر جامعه در همه‌ی ازمنه و امکنه، یکی از این چیزها است. همان‌گونه که امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز فرموده‌اند: ناگزیر برای مردم امیری لازم است؛ چه نکوکار و چه بدکار: «لابدّ للناس من امیر بَرٍّ او فاجر». بنابراین در قرآن باید وضعیت ولایت بر جامعه در همه‌ی اعصار و امصار روشن شده باشد.



استدلال عام به تک تک اجزاء لفظی و معنایی قرآن بر اثبات ولایت فقیه



استدلالی به لفظ «بـ» بسم الله می‌شود که می‌توان برای تک تک حروف و حتی آواهای قرآن هم به کار برد:
1. قرآن برای هدفی نازل شده است و اگر قرآن نباشد، آن هدف هم نخواهد بود.
۲. «بـ» بسم الله بخشی از قرآن است که برای همین اهداف ذکر شده نازل شده است، وگرنه نزول «بـ» لغو بود و یک کل بدون یک جزئش هم، کل بود و این یعنی تناقض است.
3. دست یابی به هدفی که برای «بـ» بسم الله در نظر گرفته شده است، یا در جامعه‌ای که دارای ولیّ امر مشروع (شناسنده‌ی مصالح و مفاسد واقعی و عملیاتی کننده‌ی آن‌ها بر طبق رضایت الهی) است قابل تحقق است و یا در وضعیت نقیض آن؛ یعنی عدم جامعه یا عدم جامعه‌ی تحت امر ولیّ امر مشروع. لکن سعادت مطلوب بشر در جامعه تحقق می‌یابد و اگر این جامعه تحت ولایت ولیّ امر نامشروع باشد نه شناخت مطلوب مصالح و مفاسد واقعی جامعه در شرایط گوناگون از سوی والی طاغوت میسّر است و نه تحقق مطلوب آن.
4. پس برای نقض نشدن غرض خداوند از تنزیل قرآن، باید ولایت فردی که کاملاً یا بیش از همگان صلاحیت شناخت سعادت بشر و عملیاتی کردن آن را دارد (ولیّ امر مشروع) حاکم جامعه باشد؛ یعنی ولیّ امر معصوم یا نائب وی (ولی فقیه که بیشترین شباهت شناختی و مدیریتی و عبودیتی با وی دارد).



استدلال خاص به آیات قرآن برای اثبات ولایت فقیه



بسیاری از آیات قرآن به روشنی می‌تواند در اثبات ولایت فقیه استفاده شود؛ در این‌جا تنها به دو مورد از صدها مورد آن اشاره می‌شود:



الف. آیه‌ی متبوع مطبوع



این آیه نشان می‌دهد که طبع انسان و عقل می‌فهمد که از تنها انسان ره‌یافته سزاوار تبعیت است: «أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى‏ فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ». یونس، 35. پس آیا کسى که به حقّ هدایت مى‌‏کند سزاوارتر است که پیروى شود یا کسى که خود راه نمى‏‌یابد مگر آن‌که هدایت شود؟ پس شما را چه شده است، چگونه حکم مى‏‌کنید؟ روشن است که این آیه می‌گوید کسی که هدایت یافته است سزاوار تبعیت است و این فرد نمی‌تواند کسی غیر از فقیه جامع‌الشرایط برای ولایت باشد. او دارای صلاحیت شناخت و دستور دادن و عملیاتی کردن است. طبع و فطرت انسان نیز همین را می‌فهمد لذا خداوند در ذیل آیه‌ی شریف، داوری درباره‌ی این مساله را به خود انسان وانهاده است؛ زیرا عقل و فطرت انسان نیز صلاحیت چنین داوری‌ای دارد.



ب. آیه‌ی متبوع نامطبوع



نفی پیروی از اکثریت و نیز غیرفقیه: «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ» الأنعام، 116. و اگر از بیشتر اهل زمین پیروى کنى، تو را از راه خدا گمراه کنند. [زیرا آنان‏] جز از گمان پیروى نمى‏‌کنند و آنان [کارى‏] نمى‌‏کنند جز آن‌که به گمان حکم می‌کنند. البته اگر اکثریتی یافته شدند که ذیل آیه بر آن تطبیق نکند، مسأله متفاوت است. در ذیل آیه، علت نفی این تبعیت، اکثریت یا اقلیت یا یکی یا شورایی بودن آنها نیست؛ بلکه علت آن، تبعیت از ظن عام (ظنی که حجیت آن از سوی عقل و نقل تأیید نمی‌شود) است. بنابراین هرکس به جز فقیه (فرد آگاه به دستورات دین و واقعیات جامعه و دارای توان درک وظیفه افراد و جامعه در شرایط گوناگون) راهی جز گمان‌ورزی فاقد حجیت در حل مسائل جامعه ندارد.

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: gole yakh
بالا