پاسخ : **بنده خوب از نظر امام رضا ع**
ر آیه دیگر مىفرماید: «... وَ اِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَیَۆُسٌ قَنُوطٌ» فصلت/49.وقتى شر و آسیبى به او رسد، مأیوس و ناامید مىگردد. باز در جاى دیگر مىفرماید: «اِنَّ الاْنسانَ لَظَلوُمٌ کَفّارٌ»- ابراهیم/34.انسان سخت ستمگر و کفران پیشه است.در مقابل این گروه، خداوند به بندگانى که طالب رضاى او هستند، مقام حقشناسى و شکرگزارى عطا مىکند، و علاوه این حقشناسى با جهل آمیخته نیست، بلکه نعمتهاى خدا را مىشناسند و در مقام شکرگزارى بر مىآیند. ما چون به همه نعمتهایى که خدا به ما عطا کرده، واقف نیستیم، اگر هم شکرى به جا آوریم، محدود خواهد بود و در کنار آن ده ها ناسپاسى و ناشکرى از ما سر مىزند.در همان حال که پى به نعمتى بردهایم و از آن شکرگزارى مىکنیم، از نعمتهاى فراوان دیگر غافلیم، پس آن شکرگزارى همراه با غفلت و جهل نسبت به سایر نعمتهاى خداست.«وَ ذِکْراً لایُخالِطُهُ النِّسْیانُ وَ مَحَبَّةً لا یُوْثِرُ عَلى مَحَبَّتى مَحَبَّةَ الْمَخْلُوقینَ»به او توجه و ذکرى عطا مىکنم که با فراموشى همراه نمىگردد و محبتى بدو مىدهم که باداشتن آن هیچ محبتى را بر محبت من ترجیح ندهد .
براى ما خیلى دشوار است به یاد خدا باشیم، در شبانه روز وقتى براى چند دقیقه به نماز مىایستیم، گرچه در ظاهر عبادت مىکنیم، ولى دلمان با خدا نیست و از یاد و توجه به او غافلیم؛ اما مۆمنى که مرهون لطف و عنایت خداوند مىباشد و دلش سرشار از عشق و محبت به خداست، نمىتواند او را فراموش کند.خدا یاد و توجهاى به او داده که همراه با نسیان و فراموشى نیست، لذا هیچگاه از یاد او غافل نمىگردد، او عاشق خداست و عاشق هیچگاه معشوقش را فراموش نمىکند ـ این یاد و توجه ویژگى دومى است که خدا به او مىدهد.
ویژگى و خصلت سوم که خدا به رضا دهنده به خواست خود عنایت مىکند، این است که نسبت به خود محبتى در دل او ایجاد مىکند که هیچگاه محبت دیگرى را بر آن ترجیح نمىدهد.وقتى انسان در دنیا به چیزى محبت پیدا مىکند، بالاخره روزى محبوب بالاترى براى او یافت مىشود که در نتیجه، محبت به محبوب اول از دلش خارج مىگردد: دائماً علاقه ما به اشیا و اشخاص بر همین منوال است، امروز به کتاب خوب و قشنگى علاقه داریم و فردا علاقه مان به کتاب بهترى جلب مىگردد.
ر آیه دیگر مىفرماید: «... وَ اِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَیَۆُسٌ قَنُوطٌ» فصلت/49.وقتى شر و آسیبى به او رسد، مأیوس و ناامید مىگردد. باز در جاى دیگر مىفرماید: «اِنَّ الاْنسانَ لَظَلوُمٌ کَفّارٌ»- ابراهیم/34.انسان سخت ستمگر و کفران پیشه است.در مقابل این گروه، خداوند به بندگانى که طالب رضاى او هستند، مقام حقشناسى و شکرگزارى عطا مىکند، و علاوه این حقشناسى با جهل آمیخته نیست، بلکه نعمتهاى خدا را مىشناسند و در مقام شکرگزارى بر مىآیند. ما چون به همه نعمتهایى که خدا به ما عطا کرده، واقف نیستیم، اگر هم شکرى به جا آوریم، محدود خواهد بود و در کنار آن ده ها ناسپاسى و ناشکرى از ما سر مىزند.در همان حال که پى به نعمتى بردهایم و از آن شکرگزارى مىکنیم، از نعمتهاى فراوان دیگر غافلیم، پس آن شکرگزارى همراه با غفلت و جهل نسبت به سایر نعمتهاى خداست.«وَ ذِکْراً لایُخالِطُهُ النِّسْیانُ وَ مَحَبَّةً لا یُوْثِرُ عَلى مَحَبَّتى مَحَبَّةَ الْمَخْلُوقینَ»به او توجه و ذکرى عطا مىکنم که با فراموشى همراه نمىگردد و محبتى بدو مىدهم که باداشتن آن هیچ محبتى را بر محبت من ترجیح ندهد .
براى ما خیلى دشوار است به یاد خدا باشیم، در شبانه روز وقتى براى چند دقیقه به نماز مىایستیم، گرچه در ظاهر عبادت مىکنیم، ولى دلمان با خدا نیست و از یاد و توجه به او غافلیم؛ اما مۆمنى که مرهون لطف و عنایت خداوند مىباشد و دلش سرشار از عشق و محبت به خداست، نمىتواند او را فراموش کند.خدا یاد و توجهاى به او داده که همراه با نسیان و فراموشى نیست، لذا هیچگاه از یاد او غافل نمىگردد، او عاشق خداست و عاشق هیچگاه معشوقش را فراموش نمىکند ـ این یاد و توجه ویژگى دومى است که خدا به او مىدهد.
ویژگى و خصلت سوم که خدا به رضا دهنده به خواست خود عنایت مىکند، این است که نسبت به خود محبتى در دل او ایجاد مىکند که هیچگاه محبت دیگرى را بر آن ترجیح نمىدهد.وقتى انسان در دنیا به چیزى محبت پیدا مىکند، بالاخره روزى محبوب بالاترى براى او یافت مىشود که در نتیجه، محبت به محبوب اول از دلش خارج مىگردد: دائماً علاقه ما به اشیا و اشخاص بر همین منوال است، امروز به کتاب خوب و قشنگى علاقه داریم و فردا علاقه مان به کتاب بهترى جلب مىگردد.