فلسفه ی سجده و نماز چیست؟

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
سخنان حجت الاسلام والمسلمین نقویان در برنامه سمت خدا
سوال – من خودم مقید به دین اسلام هستم . چند وقت پیش یکی از آشنایان از من سوالی کرد که نتوانستم به آن جواب بدهم . ما قبول داریم که خدا همه را آفریده و مالک دنیا است ولی اینکه خدا بگوید در مقابل من سجده کنید والا شما را در آتش جهنم می اندازم با کمال خدا منافات دارد . علت اجباری بودن سجده در اسلام چیست ؟ فلسفه ی سجده و نماز چیست ؟

پاسخ – حضرت علی (ع) فرمود : اگر کسی عبادت بدون فهم انجام بدهد آن عبادت فایده ای ندارد و اثر کمال آفرینی برای او نخواهد داشت . اگر انسان با فهم ولی به مقدار کم عبادت کند خیلی بهتر و موثرتر از عبادتی است که از روی عادت انجام بدهد . یکی از محققین می گوید که من رقص دختران هندی را بهتر از عبادت بعضی ها می دانم چون آنها می دانند دارند چکار می کنند . فردی هم جواب داد: من نمازی را که برای خدا می خوانم یهتر از رقصی می دانم که آنها برای مردم انجام می دهند . وقتی شما کاری را برای خدا کردی سود آن کار هم برای خودت است نه برای خدا . خدا نیازی به سجده و نماز ما ندارد . در قرآن داریم که وقتی شما صدقه می دهید این صدقه به خدا نمی رسد زیرا خدا از همه غنی تر است . از آیت الله آملی پرسیدند: آیا صلواتی که ما برای پیامبران می فرستیم باعث ارتقاء درجه ی آنها هم می شود ؟ ایشان فرمودند که این ربطی به بالا بردن درجه ی آنها ندارد زیرا آنها بالاترین درجه را دارند . اگر کسی برای شاه گلدان گِلی هم ببرد نمی تواند بگوید که ما برای شاه گلدانی آورده ایم . در واقع شما ادب خودتان را نشان داده اید و الا در خانه ی شاه همه چیز از طلای اصل است و گلدان گلی شما اثری ندارد . پس این سجده ها برای خود ماست . مثل سلام کردن به انیشتن یا سلام کردن به علامه ی طباطبایی . اگر من به ایشان سلام کرده ام در واقع من به آنها نیاز داشته ام . چرا ما به خاک می افتیم ؟ زیرا بالاترین نوع کرنش به خاک افتادن است . خدا بالاترین است از جهت اینکه به وصف نمی آید.ما در منهای بی نهایت هستیم و او در بعلاوه ی بی نهایت است . در قدیم در پیشگاه خسرو پرویز مردم به خاک می افتادند که خشوع خودشان را برسانند . خسرو پرویز نامه ی پیامبر را پاره نکرد بلکه تومار سلطنت خودش را پاره کرد . چند وقت بعد او توسط پسرش کشته شد . الان در معبد بودایی ها هم مقابل مسجمه ی بودا به خاک می افتند . خاک مظهر حقارت است . می گویند: پشت او را به خاک رساندیم یا پیشانی اش را به خاک مالیدیم یا خاکبر سرش را حواله می کنند . خاک مظهر حقارت و پستی است ، پیشانی نشانه ی انسانیت است. پس نماد بلند ما یعنی پیشانی در مقابل خاک نماد حقارت قرا می گیرد . اگر این اتفاق بیفتد ما نشان می دهیم که بخاطر خدا به خاک افتاده ایم . درضمن این طوری نیست که هر کسی که نماز نخواند او را به جهنم ببرند .هر کسی با دین و آیین خودش سنجیده می شود .اگر فرد در مقابل خدا کرنش داشته باشد خدا او را می پذیرد . نمازی که انسان از سر معرفت و خضوع بخواند ، الا علی الخاشعین ، آن نماز انسان را بالا می برد .اگر این دستور به فردی نرسیده است ولی او در مکتب و مرام خودش خدا را می شناسد و خدا را کرنش می کند ، این عبادت فرد قابل قبول است . در قرآن داریم که اگر یهودیان ، مسیحیان ، ارمنی ها و مسلمانان در مرام خودشان عمل صالح انجام بدهند هیچ خوفی نداشته باشند . ولی کسی که این دستورات آشکار به او رسیده است باید نمازش را بخواند .اگر او در اثر لجاجت این کار را نکند برایش مشکل پیش می آید. اگر کسی در مسابقه ی دو بتواند اول بشود ولی نفر سوم بشود ضرر کرده است . پیر زنی که نخ ریسی می کرد خدا را با چرخ نخ ریسی خود شناخته بود و خدا این را می پذیرد ولی اگر من چیزی را می فهمم و آنرا انجام نمی دهم مثل این است که من نیاز به آب دارم و آنرا نخورم ، خوب جگرم می سوزد . خدا مرا نمی سوزاند بلکه این بخاطر آب نخوردن است . همان طور که نفع کاری مستقیم برای ما است ، ضرر آن هم برای خود ما است . بقول آقای رنجبر وقتی کرمی سر قلابی می گذارد که ماهی بگیرد ، ماهی هم به طمع خوردن کرم وارد تور می شود و ماهیگیر آنرا بالا می کشد . ماهی از این دلش می سوزد که از آب دریا به این بزرگی کرمی بدست آورده است . ما هم وقتی از آب این عالم بالا می آییم می بینیم برای متاع قلیلی خدا را از دست داده ایم . آن موقع ما خودمان می سوزیم نه اینکه در جهنم بسوزیم . در قرآن داریم که کافر الان در جهنم است ولی خودش نمی فهمد . مثل فردی که بیماری ایدز دارد و خبر نداردو با خوشحالی به میهمانی می رود ولی از بیماری خودش غافل است و فکر می کند که خیلی به او خوش می گذرد . مثلا کسی می خواهد به یک میهمانی اشرافی برود و دلش می خواهد که بهترین جواهر و لباس را داشته باشد . او به طلافروشی برود و یکسری جواهر گران قیمت بخرد . وقتی او در میهمانی است ، اگر فردی به او بگوید که جواهراتش ما بدلی است و واقعا هم این جور باشد و بفهمد که کلاه سرش رفته است ، او آتش می گیرد . ما می گوییم سوختم ، آتش گرفتم . این همان تجسم جهنم است . در اینجا به زبان می گویی که آتش گرفتم ولی در قیامت می بینی که آتش می گیری زیرا همه ی عمرت را برای گرفتن چیز بدلی داده ای . این عالم با فهم و غیر فهم ما تغییر نمی کند . اگر من فکر کنم که این لیوان آب سالم است و آنرا بخورم در حالیکه سمی باشد ، آیا من مسموم نمی شوم ؟ من بدانم یا ندانم واقعیت عوض نمی شود . بخاطر همین خدا می فرماید که واقعیت را ببینید و بشناسید . پیامبر می فرمود : خدایا واقعیت هر چیز را همان طوری که هست نشان بدهد . اگر کسی باطن هر چیزی را بداند به طرف آن چیز نمی رود .
 
بالا