عاشورا گنجینهای از معارف است که در ابعاد مختلف ظهور یافته است؛ از ابعاد اندیشگی و معرفتی گرفته تا وجوه مختلف هنری. شعر نخستین هنری است که با تأثیرپذیری از این واقعه، مجال بروز یافت و توانست مصیبت اهل بیت(ع) را با واژگانی ساده اما پرمغز به مخاطب و مستمع منتقل کند.
طی 14 قرن گذشته از حماسه عاشورا تاکنون، اشعار مختلفی ار سخندانان و شاعران متولد شدهاند، اما در این میان تنها تعداد کمی از این سرودهها توانستهاند نام خود را در ضمیر مخاطب، حتی پس از گذشت سالها و سدهها، ثبت کنند. در رمز ماندگاری این اشعار نمیتوان دلیل خاصی را ذکر کرد؛ ممکن است یک سروده به دلیل نوای دلنشینش ماندگار شده و یا ممکن است پس از مشق بسیار شاعر در درجه بالایی از منظر زبانی و محتوایی خلق شده است؛ اما مسلم آن است که هر شعر ماندگار و پایداری که گذر سالها نتوانسته خاک فراموشی بر آن بپاشد، عنایت خود اهل بیت(ع) است.
هیئت و برپایی عزای حسینی با حضور اجتماع مردم، در طول سالهای مختلف مجالی برای ماندگاری و بروز و ظهور اشعار آیینی طی سالهای مختلف بوده است. بسیاری از این اشعار مانند «بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا...» شاعری و گویندهای گمنام دارند، اما هنوز پس از گذشت سالها بر زبانها جاری است و خاطرهساز لحظات آخر حضور در هیئت است. اما در میان اشعار ماندگار شده در هیئات حسینی، تعدادی از اشعار نیز هست که با وجود شهره بودن، شاعرش در میان مردم ناشناخته ماندهاند. از نمونه این اشعار، مرثیهای است از میرزا عبدالجواد جودی خراسانی.