چرا باید برای معصومین عزاداری کنیم ؟
عزاداری برای معصومین علیهمالصلوة و السلام، که از بهترین عبادات است، یک یا دو حکمت ندارد. بلکه مانند سایر اعمال صالح، خیر و عبادات از حکمتها و آثار فردی و اجتماعی بسیاری برخوردار است که ذیلاً فقط به برخی از اهمّ آنها اشاره میگردد:
الف – از حکمتها و آثار خیر دنیوی و اخروی عزاداری برای معصومین (ع)، تجلی و ظهور معرفت و محبت و معین نمودن جهت «خط» و تداوم اتصال است.
هر محبّی از فقدان، رحلت یا دوری محبوب خود [اگر چه انسان نباشد و حتی کالا باشد) به رنج و محنت فرو رفته و اندوهگین میگردد، چه رسد به این که محبوب او، راهنما، امام، هادی و الگوی او باشد.
از طرف دیگر، انسان از آن جهت که ذاتاً فقیر و فانی است، هویت و بقایش به تناسب آن شخص یا چیزی است که او را هدف و محبوب قرار داده و به او متصل میگردد. مانند یک قطرهی آب که اگر به لجنزار و باتلاق پیوست، خودش هم لنجزار و باتلاق میگردد و اگر به رودخانه و دریا پیوست، خودش هم رود و دریا میگردد. «قطره تا با دریاست، دریاست – ورنه قطره قطره و دریا دریاست». لذا خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: با دشمنان خدا و منافقین هم نشین و هم صحبت نگردید، وگرنه خودتان نیز از آنانید:
«وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْكافِرينَ في جَهَنَّمَ جَميعاً» (النساء، 140)
ترجمه: اين معنا را بر شما نازل كرد كه هر گاه شنيديد به آيات خدا كفر ورزيده مىشود و به آن استهزاء مىكنند با آنان منشينيد تا به سخنى ديگر بپردازند و گر نه شما نيز مثل آنها خواهيد بود و بدانيد كه خدا كافران و منافقان را در جهنم فراهم خواهد آورد.
پس، مهم است که انسان با چه کسانی هم هدف، هم پیمان، هم سنگر، همراه، هم درد و ... میباشد. با کدام شادی شاد و با کدام غم مغموم میگردد؟ هر حادثهای برای عدهای شیرین و برای عدهای تلخ است، بسیاری را شاد و بسیاری را مغموم میسازد. به عنوان مثال حادثهی عاشورا، بنیامیه و هم هدفان آنان را تا قیام قیامت شاد میکند « اَللَّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ» و پیروان اباعبدالله الحسین (ع) را تا قیام قیامت مغموم و مصیبزده میگرداند«لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِكَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْلِ الْاِسْلامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ ...» و شاد بودن با شادی اهل عصمت (ع) و اندوهناک بودن با اندوه آنان، هم هدفی، همراهی و اتصال با آنان را تداوم میبخشد.
ب – و اما عزاداری برای اهل عصمت (ع) از منظر اجتماعی و نیز حیات و سرنوشت اعتقادی و سیاسی مسلمین نیز دارای حکمتها و آثار بسیاری مانند: حفظ و انتقال واقعیتهای تاریخی، حفظ و بسط شعایر، اتحاد معنوی، بیداری و ایجاد حرکت علیه ظلم و نفاق و استبداد و ... دارد که برای شرح آن فقط به گذر چند جمله از بیانات حضرت امام خمینی (ره) و حضرت امام خامنهای، به عنوان عالم، مجتهد، مرجع ... و رهبر یک حرکت اعتقادی - سیاسی مهم در تاریخ بشریت بسنده میگردد:
رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره):
ب/1: آنها (رژیم سلطنت رضا خان و پسرش و دشمنان اسلام) فهمیده بودند ... از این مجالس عزاداری یک کاری میآید که نمیگذارد اینها کارشان را انجام بدهند.
وقتی یک ملت در ماه محرم، سرتاسر یک مملکت، یک مطلب را میگویند، شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سیدالشهدا. نه سیدالشهدا احتیاج به این گریهها دارد و نه این گریهها خودش ـ فی نفسه ـ کاری از آن میآید، لکن این مجلسها مردم را همچو مجتمع میکنند و یک وجهه میدهند، سی میلیون، سی و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرّم و خصوصاً دهۀ عاشورا، یک وجهه، طرف یک راه میروند. اینها را در این ماه محرّم، خطبا و علما در سرتاسر کشور میتوانند بسیج کنند برای یک مسئله. این جنبۀ سیاسی این مجالس بالاتر از همۀ جنبههای دیگری که هست. بیخود بعضی از ائمۀ ما نمیفرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند. بیخود نمیگویند ائمۀ ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش[بگیرد]اجرش فلان فلان است. مسئله، مسئلۀ گریه نیست. مسئله، مسئلۀ تباکی نیست. مسئله، مسئلۀ سیاسی است که ائمۀ ما با همان دید الهی که داشتند، میخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههای مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیبپذیر نباشند.
ب/2: این را باید همۀ گویندگان توجه بکنند، و ما باید همه متوجه این معنا باشیم که اگر قیام حضرت سیدالشهدا ـ سلاماللّه علیه ـ نبود، امروز هم مانمیتوانستیم پیروز بشویم. تمام این وحدت کلمهای که مبدأ پیروزی ما شد، برای خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد.
مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای:
ب/3: هم در خود حادثه و هم در ادامه و استمرار حادثه، عاطفه يك نقش تعيينكنندهاى ايجاد كرده است، كه باعث شد مرزى بين جريان عاشورايى و جريان شيعى با جريانهاى ديگر پيدا شود. حادثهى عاشورا، خشك و صرفاً استدلالى نيست، بلكه در آن عاطفه با عشق و محبت و ترحم و گريه همراه است. قدرت عاطفه، قدرت عظيمى است؛ لذا ما را امر مىكنند به گريستن، گرياندن و حادثه را تشريح كردن. زينب كبرى(س) در كوفه و شام منطقى حرف مىزند، اما مرثيه مىخواند؛ امام سجاد بر روى منبر شام، با آن عزت و صلابت بر فرق حكومت اموى مىكوبد، اما مرثيه مىخواند. اين مرثيهخوانى تا امروز ادامه دارد و بايد تا ابد ادامه داشته باشد، تا عواطف متوجه بشود. در فضاى عاطفى و در فضاى عشق و محبت است كه مىتوان خيلى از حقايق را فهميد، كه در خارج از اين فضاها نمىتوان فهميد. (بيانات در ديدار روحانيان و مبلغان در آستانهى ماه محرم 5/11/84)
ب/4: بيان ماجراى عاشورا، فقط بيان يك خاطره نيست. بلكه بيان حادثهاى است كه - همانطور كه در آغاز سخن عرض شد - داراى ابعاد بىشمار است. پس، يادآورى اين خاطره، در حقيقت مقولهاى است كه مىتواند به بركات فراوان و بيشمارى منتهى شود. لذا شما ملاحظه مىكنيد كه در زمان ائمّه(ع)، قضيهى گريستن و گرياندن براى امام حسين عليهالسّلام، براى خود جايى دارد. مبادا كسى خيال كند كه در زمينهى فكر و منطق و استدلال، ديگر چه جايى براى گريه كردن و اين بحثهاى قديمى است! نه! اين خيالِ باطل است. عاطفه به جاى خود و منطق و استدلال هم به جاى خود، هر يك سهمى در بناى شخصيت انسان دارد. (بيانات در جمع روحانيون استان «كهگيلويه و بويراحمد» در آستانهى ماه محرّم 17/3/73)
ایکس شبهه
عزاداری برای معصومین علیهمالصلوة و السلام، که از بهترین عبادات است، یک یا دو حکمت ندارد. بلکه مانند سایر اعمال صالح، خیر و عبادات از حکمتها و آثار فردی و اجتماعی بسیاری برخوردار است که ذیلاً فقط به برخی از اهمّ آنها اشاره میگردد:
الف – از حکمتها و آثار خیر دنیوی و اخروی عزاداری برای معصومین (ع)، تجلی و ظهور معرفت و محبت و معین نمودن جهت «خط» و تداوم اتصال است.
هر محبّی از فقدان، رحلت یا دوری محبوب خود [اگر چه انسان نباشد و حتی کالا باشد) به رنج و محنت فرو رفته و اندوهگین میگردد، چه رسد به این که محبوب او، راهنما، امام، هادی و الگوی او باشد.
از طرف دیگر، انسان از آن جهت که ذاتاً فقیر و فانی است، هویت و بقایش به تناسب آن شخص یا چیزی است که او را هدف و محبوب قرار داده و به او متصل میگردد. مانند یک قطرهی آب که اگر به لجنزار و باتلاق پیوست، خودش هم لنجزار و باتلاق میگردد و اگر به رودخانه و دریا پیوست، خودش هم رود و دریا میگردد. «قطره تا با دریاست، دریاست – ورنه قطره قطره و دریا دریاست». لذا خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: با دشمنان خدا و منافقین هم نشین و هم صحبت نگردید، وگرنه خودتان نیز از آنانید:
«وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْكافِرينَ في جَهَنَّمَ جَميعاً» (النساء، 140)
ترجمه: اين معنا را بر شما نازل كرد كه هر گاه شنيديد به آيات خدا كفر ورزيده مىشود و به آن استهزاء مىكنند با آنان منشينيد تا به سخنى ديگر بپردازند و گر نه شما نيز مثل آنها خواهيد بود و بدانيد كه خدا كافران و منافقان را در جهنم فراهم خواهد آورد.
پس، مهم است که انسان با چه کسانی هم هدف، هم پیمان، هم سنگر، همراه، هم درد و ... میباشد. با کدام شادی شاد و با کدام غم مغموم میگردد؟ هر حادثهای برای عدهای شیرین و برای عدهای تلخ است، بسیاری را شاد و بسیاری را مغموم میسازد. به عنوان مثال حادثهی عاشورا، بنیامیه و هم هدفان آنان را تا قیام قیامت شاد میکند « اَللَّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ» و پیروان اباعبدالله الحسین (ع) را تا قیام قیامت مغموم و مصیبزده میگرداند«لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِكَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْلِ الْاِسْلامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ ...» و شاد بودن با شادی اهل عصمت (ع) و اندوهناک بودن با اندوه آنان، هم هدفی، همراهی و اتصال با آنان را تداوم میبخشد.
ب – و اما عزاداری برای اهل عصمت (ع) از منظر اجتماعی و نیز حیات و سرنوشت اعتقادی و سیاسی مسلمین نیز دارای حکمتها و آثار بسیاری مانند: حفظ و انتقال واقعیتهای تاریخی، حفظ و بسط شعایر، اتحاد معنوی، بیداری و ایجاد حرکت علیه ظلم و نفاق و استبداد و ... دارد که برای شرح آن فقط به گذر چند جمله از بیانات حضرت امام خمینی (ره) و حضرت امام خامنهای، به عنوان عالم، مجتهد، مرجع ... و رهبر یک حرکت اعتقادی - سیاسی مهم در تاریخ بشریت بسنده میگردد:
رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره):
ب/1: آنها (رژیم سلطنت رضا خان و پسرش و دشمنان اسلام) فهمیده بودند ... از این مجالس عزاداری یک کاری میآید که نمیگذارد اینها کارشان را انجام بدهند.
وقتی یک ملت در ماه محرم، سرتاسر یک مملکت، یک مطلب را میگویند، شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سیدالشهدا. نه سیدالشهدا احتیاج به این گریهها دارد و نه این گریهها خودش ـ فی نفسه ـ کاری از آن میآید، لکن این مجلسها مردم را همچو مجتمع میکنند و یک وجهه میدهند، سی میلیون، سی و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرّم و خصوصاً دهۀ عاشورا، یک وجهه، طرف یک راه میروند. اینها را در این ماه محرّم، خطبا و علما در سرتاسر کشور میتوانند بسیج کنند برای یک مسئله. این جنبۀ سیاسی این مجالس بالاتر از همۀ جنبههای دیگری که هست. بیخود بعضی از ائمۀ ما نمیفرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند. بیخود نمیگویند ائمۀ ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش[بگیرد]اجرش فلان فلان است. مسئله، مسئلۀ گریه نیست. مسئله، مسئلۀ تباکی نیست. مسئله، مسئلۀ سیاسی است که ائمۀ ما با همان دید الهی که داشتند، میخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههای مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیبپذیر نباشند.
ب/2: این را باید همۀ گویندگان توجه بکنند، و ما باید همه متوجه این معنا باشیم که اگر قیام حضرت سیدالشهدا ـ سلاماللّه علیه ـ نبود، امروز هم مانمیتوانستیم پیروز بشویم. تمام این وحدت کلمهای که مبدأ پیروزی ما شد، برای خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد.
مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای:
ب/3: هم در خود حادثه و هم در ادامه و استمرار حادثه، عاطفه يك نقش تعيينكنندهاى ايجاد كرده است، كه باعث شد مرزى بين جريان عاشورايى و جريان شيعى با جريانهاى ديگر پيدا شود. حادثهى عاشورا، خشك و صرفاً استدلالى نيست، بلكه در آن عاطفه با عشق و محبت و ترحم و گريه همراه است. قدرت عاطفه، قدرت عظيمى است؛ لذا ما را امر مىكنند به گريستن، گرياندن و حادثه را تشريح كردن. زينب كبرى(س) در كوفه و شام منطقى حرف مىزند، اما مرثيه مىخواند؛ امام سجاد بر روى منبر شام، با آن عزت و صلابت بر فرق حكومت اموى مىكوبد، اما مرثيه مىخواند. اين مرثيهخوانى تا امروز ادامه دارد و بايد تا ابد ادامه داشته باشد، تا عواطف متوجه بشود. در فضاى عاطفى و در فضاى عشق و محبت است كه مىتوان خيلى از حقايق را فهميد، كه در خارج از اين فضاها نمىتوان فهميد. (بيانات در ديدار روحانيان و مبلغان در آستانهى ماه محرم 5/11/84)
ب/4: بيان ماجراى عاشورا، فقط بيان يك خاطره نيست. بلكه بيان حادثهاى است كه - همانطور كه در آغاز سخن عرض شد - داراى ابعاد بىشمار است. پس، يادآورى اين خاطره، در حقيقت مقولهاى است كه مىتواند به بركات فراوان و بيشمارى منتهى شود. لذا شما ملاحظه مىكنيد كه در زمان ائمّه(ع)، قضيهى گريستن و گرياندن براى امام حسين عليهالسّلام، براى خود جايى دارد. مبادا كسى خيال كند كه در زمينهى فكر و منطق و استدلال، ديگر چه جايى براى گريه كردن و اين بحثهاى قديمى است! نه! اين خيالِ باطل است. عاطفه به جاى خود و منطق و استدلال هم به جاى خود، هر يك سهمى در بناى شخصيت انسان دارد. (بيانات در جمع روحانيون استان «كهگيلويه و بويراحمد» در آستانهى ماه محرّم 17/3/73)
ایکس شبهه