♦*✿*♦ آرمــان شهر رویایی♦*✿*♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
62326811229241103564.jpg

1. مدینة عدل
عدالت، واژه ای غریب نیست امّا حقیقتی قریب هم نیست. سده ها و هزاره های بسیاری است که بشر با این رؤیا روز و شب کرده لیکن جز زور و اختناق و ظلم و بیداد نصیبی نبرده است.

امّا می دانیم، هرچه بر شمارة اوراق تاریخ افزون گردد، از شمارة انتظارمان خواهد کاست و این، همان چراغ امیدی است که قرن هاست در دل انسان ها به عشق آمدن آن منجی، روشن و افزون است. به عشق او، که نامش «عدل» است:

السلام علی العدل المشتهر.

کلامش عدل است و راهش عدل. او که حکومتش، حکومت عدالت است و این گمشدة بشریت را در فرجام تاریخ به او باز خواهد گرداند.

در خصوصیات قیام و حکومت امام زمانعلیه السلام هیچ ویژگی به اندازة عدالت و قسط روشنی و نما ندارد و این نشان از برجستگی این مهم در سازمان مدینة فاضلة اسلامی در دوران ظهور دارد.

نام «عدل» که بر آن مولا نهاده اند، در واقع ترجمان کامل رسالت اوست.

نویسندة مکیال المکارم، در اثر شریف خود، در این رابطه چنین می نویسد:

عدالت، آشکارترین صفات نیک آن امام است. برای همین [آن بزرگوار] در دعای شب های رمضان، «عدل» نامیده شده است:

خداوندا به ولی امر خود که قیام کننده و ... و عدل مورد انتظار همه است، درود فرست.1

و در جای دیگر، همین عنوان را به گونه ای دیگر می یابیم:

اوّل العدل و آخره2.

السّلام علی القائم المنتظر و العدل المشتهر.3

در مدینة فاضلة اسلامی و در بستر ظهور آن منجی نیز، همه جا سخن از عدالت و قسط است. سخن از لبریز شدن زمین از عدل و داد است. دامنة عدالت او تا اقصی نقاط منزل و زوایای ناپیدای جامعه گسترده است حتی عدالت و دادگری همچون گرما و سرما در درون خانه های مردمان نفوذ می کند و مأمن وجود آنان را سامان می بخشد؛4 و در روایات ظهور، عدالت چنان عطش برانگیز و سیری ناپذیر و فراموش نشدنی ترسیم گردیده است که انسان را در این گمان می افکند که اصولاً جهان برای رسیدن به این نقطه و فرجام، باقی مانده است و برنامه و تنظیم متعمّدانة الهی بر این است که آخرین سطور تاریخ، با برگ های دادخواهی به انجام رسد و خداوند چنان بر این مهم تأکید دارد که اگر حتی یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد، او آن را چنان طولانی خواهد کرد5 تا آن رؤیای موعود مردمان از راه رسد و درخت عدالت را بر ضمیر آگاه تشنگان بکارد و جامعة بشری را با آن گمشدة خویش رو به رو سازد. زمین را از عدل و قسط سیراب کند و آن قدر بر بادة عدالت بیافزاید که جان آدمیان از آن مدهوش گردد.

در سایة این عدالت، هیچ انسانی در قید بندگی و بردگی باقی نمی ماند.6 حقوق به یغما رفتة انسان ها به آنها بازمی گردد.7 بندهای پیدا و ناپیدای بندگی از سر و گردن انسان ها بازمی گردد و زمینة استثمار انسان از انسان به کلی برچیده می شود.8

کارگزاران ظلم و بیداد، مورد بازخواست قرار می گیرند. قاضیان و حاکمان خلافکار، از مسئولیت خویش، عزل می شوند و زمین، از هر نوع خیانت و نادرستی پاک می گردد.9

گردنکشان و مستکبران در هم کوبیده می شوند و محرومان و مستضعفان در استرجاع حق خویش کامیاب می گردند.10 دیگر نالة هیچ مظلومی در گلو خفه نمی گردد، اشک و آه دل سوخته ای بلند نمی گردد، هیچ انسانی گرسنه سر بر بالین نمی گذارد و هیچ محرومی با کینه و دغدغة ناامنی، روزگار سپری نمی کند.

اینها افسانه نیست بلکه به راستی تمام آن چیزی است که بر ما وعده داده اند و ما را در انتظار آن به برترین عبادت فرا خوانده اند که انتظار آمدن او انتظار گام های عدالت است.

:gol::gol::gol:
:gol::gol:

:gol:
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

2. مدینة رفاه
مدینة فاضلة اسلامی، مدینة رفاه و آسایش همگانی است. رفاه و تنعم بدان سان که دیگر نیازمند و صاحب حاجتی در سطح جامعه یافت نمی شود. یک دلیل مهم بر این امر، توزیع عادلانة ثروت ها و منابع است. در شهر عدالت که حقوق انسان ها محور توجه و برنامه ریزی است، بالطبع بذر این توجه محصولی چون رفاه و برخورداری همگانی از مواهب الهی در پی خواهد داشت. هم در تعالیم دینی و هم در آموزه های علمی و تجربی بشر، به روشنی، به این واقعیت راه برده ایم که در صورتی جامعه از غنا و بهره مندی عمومی سرشار خواهد گشت که پیشاپیش از عدالت سیراب گردیده باشد و مشکل کشورها در حال حاضر و در قرون و اعصار متمادی، کمبود منابع و مواهب طبیعی بر گسترة خاک نبوده، بلکه توزیع ناعادلانة آنها بوده است.

آنچه در روایات ظهور در این خصوص آمده است، نشان می دهد که خواست ها و آرزوهای مادی انسان، در جدول توجهات آرمان شهر اسلامی، نه تنها از یاد برده نشده، بلکه حتی در صدر توجه و عنایت قرار گرفته است و انسان ها، به دلیل داشتن چنین خواست هایی، نه تنها مورد نکوهش قرار نگرفته اند، بلکه بر توجه خداوند در پاسخ به این خواهش ها تأکید فراوان رفته است.

پیامبر گرامی خدا(ص) می فرماید:

در امت من، مهدی قیام کند... و در زمان او، مردم به چنان نعمت و برخورداری و رفاه دست یابند که در هیچ زمانی دست نیافته باشند. ‍[و این رفاه شامل تمامی انسان ها خواهد بود] چه نیکوکار و چه بدکار. آسمان مکرر بر آنان ببارد [کنایه از وفور مواهب طبیعی] و زمین چیزی از روییدنی های خود را پنهان نسازد.11

در روایات دیگر، سخن از کثرت مال12، وفور نعمت، باران های پی در پی، سبکباری و رهایی از بارهای سنگین زندگی، آسودگی از رنج طلب کردن و نیافتن، سخن از ادای قرض تمام مقروضان و ادای دین تمام صاحبان دین است؛ سخن از بی نیازی تمام انسان هاست و سخن از بذل و بخشش امامعلیه السلام بر همگان است به طوری که از طلب مال و بخشش دیگران بی نیاز گردند. در آنجا سخن از عمران و آبادی تمام عرصة خاک است، به گونه ای که چون آن حضرت قیام کند همة خرابی ها را آباد کند،13 تمامی سطح زمین را از سرسبزی و نشاط و طراوت بپوشاند،14 گنج ها و معادن زمین، همگی مورد استخراج قرار گیرند و زمین، آنچه را که در درون مخفی داشته، برای رفاه و آسایش انسان ها به دست او خواهد سپرد.15

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

3. مدینة امن اسلام
به اعتقاد روان شناسان از مهم ترین نیازهای اساسی بشر که در هرم نیازهای وی جایگاه ویژه ای دارد، نیاز به امنیت است. البته این نیاز در ابعاد مختلفی تجلی می یابد؛ امنیت اخلاقی، امنیت اقتصادی، امنیت حقوقی، امنیت اجتماعی و خانوادگی و ... آنچه از حجم زیادی از روایات ظهور برمی آید، نشان می دهد که مدینة فاضلة اسلامی، شهر امن و سلام است، آن هم امنیت در معنای واقعی و در تمامی ابعاد آن. در روایتی از امام صادقعلیه السلام در تفسیر آیة شریفه:

خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین [خود] قرار دهد... و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند.16

می فرماید:

[این آیه] در مورد قائم و یارانش نازل شده است.17

یعنی انسان ها در آن موعد شریف است که می توانند، با قلبی آسوده و فارغ از هرگونه دغدغة اقتصادی، حقوقی، اخلاقی و اجتماعی، سر بر بالین آرامش بگذارند و زندگانی دنیا را دور از خطرهای دلهره آمیز همیشگی ببینند. بنابراین گردنه های پرخطر و پرنشیبی که در زندگی هر انسان به واسطة روابط نادرست حاکم در اجتماع پدید می آید، در آرمان شهر اسلامی جایگاهی ندارد. این نیز سعادتی است زمینی در یک شهر آرمانی و آسمانی.

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

4. مدینة تربیت
پیش از این یادآور شدیم که تمدن غرب اساس پیشرفت خویش را بر مبنای توجه به انسان پایه گذاری کرده و انسان محوری و انسان مداری، جزء نرم افزارهای اساسی در پیشرفت غرب محسوب می گردد امّا همان انسان که مقصود و غایت پیشرفت تلقی شده، در تمامیت وجودی اش، در این تمدن فراموش شده و بحران تمدن غرب، در ابعاد مختلف اخلاقی، اجتماعی و تربیتی آن، مؤید این غفلت و ناکامی است. انسانی که فقط از یک سو نظاره شد و تنها ابعاد مادی او، در محاسبه آمد؛ انسانی کاریکاتوری و ابتر است که بالطبع نمی توان او را در عالم خارج انسان نامید و مشکل غرب در همین سوء تفاهم کوچک است!

چندین قرن است که برای آسایش تن، هر چه فرمول اقتصادی و سیاسی به یاد داشته اند و هرچه امکانات عملی و تکنیکی در اختیار داشته اند به استخدام درآورده اند تا شاید بتوانند آسایش این جهانی انسان را به او بازگردانند؛ حال آنکه او پس از این همه تلاش، هیچ گونه آرامشی در خود نمی یابد، جهان را تنگ و تاریک و سرد می بیند و در آن احساس حقارت و پوچی می کند و این جریان، به اعتقاد منتقدان درون این نظام، جز به نابودی انسان نمی انجامد18 و این آن چیزی است که باید آن را انسان مداری واژگونه یا انسان گرایی نسیان گرانه نامید.

امّا در آرمان شهر اسلامی، همان گونه که ترسیم کردیم، فقط سخن از آسایش تن نیست. فقط سخن از وفور ثروت و رفاه مادی نیست. در تصویر مهندسان این مدینه، انسان فقط تن نیست، بلکه موجودی است دارای ابعاد مختلف که تکامل و رشد او در گرو رشد متوازن تمامی آن ابعاد است و آن بهشت زمینی تحقّق نمی یابد، مگر آنکه بارقه ای از آسمان نیز در آن حلول کند. تربیت و پژوهش روح انسان ها و توجه به اخلاق و فضایل روحی که از اساسی ترین برنامه های ظهور است، در همین راستا معنی می یابد. مدینة فاضله، در عین حالی که شهر عدالت است، شهر رفاه است و شهر امنیت.

در عین حالی که شهر تربیت است، شهر سجایا و فضایل انسانی است. در آن محیط، انسان های صالح تربیت می یابند تا جامعه ای آرمانی و صالح بنا سازند. در آنجا، در کنار دست یابی انسان ها به غنای مالی، از غنای قلبی و روحی بهره مند می گردند.19 و در کنار اتمام نعمت و وفور ثروت، به اکمال اخلاق و فضیلت های انسانی راه می یابند.20 کینه های اخلاقی از قلب ها ریشه کن می گردد21 و دروغ و تزویر و نامردمی، در روابط اجتماعی، جای خود را به یک رویی و یک رنگی می بخشد و به واقع در چنین بستری است که رفاه و عدالت و امنیت نیز معنا، مفهوم و حقیقت خویش را باز می یابند و جز با این نگرش همه جانبه به انسان و در کنار هم چیدن اجزای حقیقی او در برابر هم، نمی توان به تعبیر رؤیای همیشگی انسان در تأسیس آرمان شهر انسانی پرداخت.

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

5. مدینة علم
دورة ظهور، دوران گسترش علم و دانایی است و مدینة فاضلة اسلامی، مدینة العلم است. با آمدن آن منجی حقیقی همان گونه که ظلم و بیداد جای خود را به عدل و دادگری می سپارد و همان گونه که نابسامانی های مختلف اجتماعی به سامان می گراید، به همان ترتیب نیز دانایی و فرزانگی جانشین جهل و نادانی می گردد و جهان از نور عقل و دانش آکنده می گردد.22

او می آید تا همان طور که جهان را لبریز از عدالت می سازد، از دانایی و فرزانگی نیز سیراب سازد. نیروهای عقلانی مردم را تمرکز بخشد و خردها و دریافت های آنان را به کمال رساند.23 علوم و دانش هایی که در طول اعصار و قرون در پشت پرده ها، مکنون مانده، پراکنده سازد و مرزهای دانایی و یادگیری را تا سراپردة منازل و تا اعماق وجود تک تک انسان ها، اعم از زن و مرد، گسترش بخشد.24

6. مدینة مستضعفان

از ویژگی های مهم عصر ظهور جابجایی قدرت و تغییر در ساختار آن است. حکومت در مدینة فاضله، مدافع مردم محروم و مستضعف جامعه است. آنان که پیش از ظهور، بار سنگین فقر و بیچارگی و نامردمی را تحمل کرده اند و اکنون در راستای اجرای عدالت باید به حق مسلّم خویش در وراثت و پیشوایی زمین دست یابند.25


............


1. موسوی اصفهانی، میرزا محمد تقی، مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، ص 118.

2. صدوق، محمدبن علی بن الحسین بابویه، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص 120.

3. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الزمان.

4. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 52، ص 362.

5. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، همان، ص 318.

6. مجلسی، محمدباقر، همان، ج 52، ص 224 و 225.

7. همان، ج 52، ص 57.

8. همان.

9. همان، ج 51، ص 57.

10. سورة قصص (28)، آیة 5.

11. مجلسی، محمدباقر، همان، ج 51، ص 78.

12. همان، ص 88.

13. صدوق، محمدبن علی بن الحسین ابن بابویه، همان، ص 331.

14. مجلسی، محمدباقر، همان، ج 10، ص 104.

15. همان.

16. سورة نور (24)، آیة 55.

17. نعمانی، کتاب الغیبة، ص 240.

18. دو پاسکیه، روژه، اسلام و بحران عصر ما، ترجمة دکتر حسن حبیبی، صص 21 ـ 18.

19. مجلسی، محمدباقر، همان، ج 84، ص 51.

20. همان، ص 123.

21. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الأثر، ص 374.

22. مجلسی، محمدباقر، همان، ج 75، ص 239.

23. حکیمی، محمد، عصر زندگی، ص 223.

24. نعمانی، همان، ص 239.

25. سورة قصص (28)، آیة 5.


 
بالا