سلام...
to have to
این فعل به معنی مجبور بودن هستش و معادل need to هستش . در زمان حال ساده با فاعل سوم شخص مفرد has to میشه
تغییرات جملاتش با do , does هستش و وقتی does استفاده میکنیم has to تبدیل به have to میشه
مثل :
I have to do it : مجبورم این کار را بکنم
he has to write it مجبور است آنرا بنویسد
goes he have to write it ؟ ایا مجبور است آنرا بنویسد ؟
to have got
این عبارت به معنی داشتن هستش و برای سوم شخص مفرد به صورت has got استفاده میشه و تغییرات جملاتش با has , have هستش
I have got some money ====> I haven't any money
she has a got book====>has she got a book ?
یه نکته ی خیلی مهم که اینجا بگم اینه که has , have در این مورد میتونه با فاعل مخفف بشه
یعنی :
we've got a telephone ما یه تلفن داریم
he's got a mercedes او یک ماشین مرسدس دارد
have got to
به معنی مجبور بودن هستش و تغییرات جملاتش با has , have هستش
he hasn't got to go او مجبور نیست برود
he has got to go او جبور است یرود
have you got to study tonight ? آیا تو امشب مجبوری درس بخونی ؟
have , has میتوونند با فاعل مخفف بشوند
she's got to study for a test او باید برای امتحان درس بخواند ( مجبور است )
to have to
این فعل به معنی مجبور بودن هستش و معادل need to هستش . در زمان حال ساده با فاعل سوم شخص مفرد has to میشه
تغییرات جملاتش با do , does هستش و وقتی does استفاده میکنیم has to تبدیل به have to میشه
مثل :
I have to do it : مجبورم این کار را بکنم
he has to write it مجبور است آنرا بنویسد
goes he have to write it ؟ ایا مجبور است آنرا بنویسد ؟
to have got
این عبارت به معنی داشتن هستش و برای سوم شخص مفرد به صورت has got استفاده میشه و تغییرات جملاتش با has , have هستش
I have got some money ====> I haven't any money
she has a got book====>has she got a book ?
یه نکته ی خیلی مهم که اینجا بگم اینه که has , have در این مورد میتونه با فاعل مخفف بشه
یعنی :
we've got a telephone ما یه تلفن داریم
he's got a mercedes او یک ماشین مرسدس دارد
have got to
به معنی مجبور بودن هستش و تغییرات جملاتش با has , have هستش
he hasn't got to go او مجبور نیست برود
he has got to go او جبور است یرود
have you got to study tonight ? آیا تو امشب مجبوری درس بخونی ؟
have , has میتوونند با فاعل مخفف بشوند
she's got to study for a test او باید برای امتحان درس بخواند ( مجبور است )