♦✿♦ تواضع در سیره ائمه اطهار(علیه السلام) ♦✿♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
امام حسن بن علی (ع) بر جمعی ازفقرا (1) عبور کرد که روی زمین نشسته و تکه های نانی در پیش روی خود گذارده و می خوردند، و چون آن حضرت را دیدند تعارف کرده گفتند:

هلم یابن بنت رسول الله الی الغداء» !

(ای پسر دختر رسول خدا بفرما! به صبحانه!)

امام (ع) پیاده شد و این آیه را خواند:

ان الله لا یحب المستکبرین»

(براستی که خدا مستکبران را دوست نمی دارد!)

و سپس شروع کرد به خوردن غذای آنان و چون سیر شدند امام (ع) آنها را به مهمانی خود دعوت کرد و از آنها پذیرایی و اطعام کرده و جامه نیز بر تن آنها پوشانید، و چون فراغت یافت فرمود:

«الفضل لهم (2) لأنهم لم یجدوا غیر ما اطعمونی، و نحن نجد اکثر منه» (3)

(با همه اینها فضیلت و برتری از آنهاست، زیرا آنها بغیر از آنچه ما را بدان پذیرایی و اطعام کردند چیز دیگری نداشتند، ولی ما بیش از آنچه دادیم باز هم داریم!)

ملا محمد باقر مجلسی (ره) در بحار الانوار از برخی کتابهای مناقب معتبره به سندش از مردی به نام نجیح روایت کرده که گوید:

حسن بن علی (ع) را دیدم که غذا می خورد و سگی نیز در پیش روی او بود که آن حضرت هر لقمه ای که می خورد لقمه دیگری همانند آن را به آن سگ می داد.

من که آن منظره را دیدم به آن حضرت عرض کردم: اجازه می دهی من این سگ را با سنگ بزنم و از سر سفره شما دور کنم؟ در جواب من فرمود:

«دعه انی لاستحیی من الله عز و جل ان یکون ذو روح ینظر فی وجهی و انا آکل ثم لا اطعمه» !

(او را بحال خود واگذار که من از خدای عز و جل شرم دارم که حیوان روح داری در روی من نگاه کند و من چیزی بخورم و به او نخورانم!) (4)

سیوطی در کتاب تاریخ الخلفاء روایت کرده که هنگامی امام حسن (ع) در مکان نشسته بود و چون خواست از آنجا برود فقیری وارد شد، امام (ع) به آن مرد فقیر خوش آمد گفته و با او ملاطفت کرد و سپس به او فرمود:

«انک جلست علی حین قیام منا افتاذن بالانصراف» ؟

ای مرد تو وقتی نشستی که ما برای رفتن برخاستیم، آیا اجازه رفتن به من می دهی؟)

مرد فقیر عرض کرد:

«نعم یابن رسول الله»

(آری ای پسر رسول خدا) (5)


....

1.و در نقل ابن ابی الحدید و ابن قشیری «صبیان» (یعنی کودکان) به جای فقرا ذکر شده.

2.و در نقل ابن قشیری است که فرمود: «الید لهم» که در معنی چندان فرقی ندارد.

3.بحار الانوار، ج 43، ص 352 و ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص .114

4.بحار الانوار، ج 43، ص 352، مقتل الحسین موفق ابن احمد، ص .102

5.تاریخ الخلفاء سیوطی، ص .73



:gol::gol::gol:
:gol::gol:
:gol:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

وَاللّهُ لایحِبّ کُلّ مُخْتالٍ فَخُور1

و خداوند، هیچ متکّبر خودستایی را دوست ندارد.

امام حسین(ع) مانند اجداد مطهرش،مظهر فروتنی بود. روزی آن حضرت از جایی می گذشت. چند نفر فقیر و تهی دستند، پارچه کهنه ای را روی زمین پهن کرده کمی نان خشک در آن نهاده و سرگرم خوردن بودند.

امام (ع) بر آنان سلام کرد.آن ها به سلام امام(ع) پاسخ دادند و گفتند:

یابن رسول الله! بفرمایید از این غذا میل کنید. امام (ع) کنار آنان برروی زمین نشست و فرمود:اگر این نان صدقه نبود،همراه شم از آن می خوردم. سپس به آنان فرمود:

برخیزید به خانه من بیایید؛ امروز مهمان من هستید.

آنان همراه امام حسین (ع) به خانه ی آن حضرت رفتند.در آن جا،امام به آنان خوراک و پوشاک هدیه داد. سپس دستور داد به هر کدام مبلغی پول دهند و با این شیوه، آنان را خشنود کرد. آن گاه،آنان با شادمانی از حضور امام بیرون رفتند.2

در روایت دیگری آمده است که امام حسین (ع) کنار فقیران می نشست و با آنان غذا می خورد و می فرمود:

وَاللّهُ ولایحبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُور.

و خداوند هیچ متکبّر خودستایی را دوست ندارد.

[بدین ترتیب،امام حسین (ع) با استناد به این آیه ی کریمه و با اثر پذیری از آموزه آن، با فقیران و تهی دستان،نشست و برخاست می کرد.] 3



.............

1. حدید، 23.

2.بحارالانوار، ج 44 ،ص 191.

3. اعیان الشیعه، ج 1، ص 580.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

«کان الحسین رضی الله عنه فاضلا کثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال الخیر جمیعها (1) »

حسین (ع) بسیار روزه می گرفت و نماز می گذارد و به حج می رفت و صدقه می داد و همه ی کارهای پسندیده را انجام می داد.شخصیت حسین بن علی (ع) آنچنان بلند و دور از دسترس و پر شکوه بود که وقتی با برادرش امام مجتبی (ع)، پیاده به کعبه می رفتند، همه ی بزرگان و شخصیت های اسلامی باحترامشان از مرکب پیاده شده، همراه آنان راه پیمودند. (2)

احترامی که جامعه برای حسین (ع) قائل بود بدان جهت بود که او با مردم زندگی می کرد از مردم و معاشرتشان کناره نمی جست با جان جامعه هماهنگ بود، چونان دیگرها از مواهب و مصائب یک اجتماع برخوردار بود و بالاتر از همه ایمان بی تزلزل او به خداوند او را غمخوار و یاور مردم ساخته بود.

و گرنه، او نه کاخ های مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمی بستند و حرم رسول الله (ص) را برای او خلوت نمی کردند ...این روایت یک نمونه از اخلاق اجتماعی اوست، بخوانیم:

روزی از محلی عبور می فرمود، عده ای از فقرا بر عباهای پهن شده اشان نشسته بودند و نان پاره های خشکی می خوردند، امام حسین (ع) می گذشت که تعارفش کردند و او هم پذیرفت، نشست و تناول فرمود و آنگاه بیان داشت:

ان الله لا یحب المتکبرین. (3)

خداوند متکبران را دوست نمی دارد.

سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت کردم، شما هم دعوت مرا اجابت کنید.آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند، حضرت دستور داد هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند، (4) و بدین ترتیب پذیرایی گرمی از آنان به عمل آمد و نیز درس تواضع و انسان دوستی را با عمل خویش به جامعه آموخت.

شعیب بن عبد الرحمن خزاعی می گوید:

چون حسین بن علی (ع) به شهادت رسید، بر پشت مبارکش آثار پینه مشاهده کردند علتش را از امام زین العابدین (ع) پرسیدند، فرمود: این پینه ها اثر کیسه های غذایی است که پدرم شبها به دوش می کشید و به خانه ی زنهای شوهر مرده و کودکان یتیم و فقرا می رسانید. (5)

شدت علاقه امام حسین (ع) را به دفاع از مظلوم و حمایت از ستم دیدگان می توان در داستان ارینب و همسرش عبد الله بن سلام دریافت، که اجمال و فشرده اش را در اینجا متذکر می شویم :

یزید به زمان ولایت عهدی، با اینکه همه نوع وسائل شهوترانی و کام جوئی و کامروایی از قبیل پول، مقام، کنیزان رقاصه و...در اختیار داشت چشم ناپاک و هرزه اش را به بانوی شوهردار عفیفی دوخته بود.

پدرش معاویه به جای اینکه در برابر این رفتار زشت و ننگین عکس العمل کوبنده ای نشان دهد، با حیله گری و دروغ پردازی و فریبکاری، مقدماتی فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه ی شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده ی پسرش یزید بکشاند.حسین بن علی (ع) از قضیه با خبر شد در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشه ی شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از یکی از قوانین اسلام، زن را به شوهرش عبد الله بن سلام باز گرداند و دست تعدی و تجاوز یزید را از خانواده ی مسلمان و پاکیزه یی قطع نمود و با این کار همت و غیرت الهی اش را نمایان و علاقمندی خود را به حفظ نوامیس جامعه ی مسلمان ابراز داشت و این رفتار داستانی شد که در مفاخر آل علی (ع) و دنائت و ستمگری بنی امیه، برای همیشه در تاریخ به یادگار ماند. (6)

علائلی در کتاب «سمو المعنی» می نویسد: ما در تاریخ انسان به مردان بزرگی برخورد می کنیم که هر کدام در جبهه و جهتی عظمت و بزرگی خویش را جهانگیر ساخته اند یکی در شجاعت، دیگری در زهد، آن دیگر در سخاوت، و...اما شکوه و بزرگی امام حسین (ع) حجم عظیمی است که ابعاد بی نهایتش هر یک مشخص کننده ی یک عظمت فراز تاریخ است، گویا او جامع همه ی والایی ها و فرازمندی هاست. (7)

آری مردی که وارث بی کرانگی نبوت محمدی است، مردی که وارث عظمت عدل و مروت پدری چون حضرت علی (ع) است و وارث جلال و درخشندگی فضیلت مادری چون حضرت فاطمه (ع) است، چگونه نمونه ی برتر و والای عظمت انسان و نشانه ی آشکار فضیلت های خدایی نباشد.

درود ما بر او باد که باید او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم.

امام حسین (ع) و حکایت زیستنش و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه ی یک بزرگ مرد تاریخ را برای ما مجسم می سازد، بلکه او با همه ی خویشتن، آیینه ی تمام نمای فضیلت ها، بزرگ منشی ها، فداکاریها، جان بازی ها، خداخواهی ها و خدا جویی ها می باشد، او به تنهایی می تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت را ضامن گردد.

بودن و رفتنش، معنویت و فضیلت های انسان را ارجمندنمود.


.............

1 اسد الغابه ج 2 ص .20

2 ذکری الحسین ج 1 ص 152 به نقل از ریاض الجنان چاپ بمبئی ص 241 انساب الاشراف.

3 سوره ی نحل آیه ی .22

4 تفسیر عیاشی ج 2 ص .257

5 مناقب ج 2 ص .222

6 الامامة و السیاسه ج 1 ص 253 به بعد.

7 از کتاب سمو المعنی ص 104 به بعد نقل به معنی شده است.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: خداوند به من وحی کرده است که تواضع کنید تا هیچیک از شما به دیگری فخر و مباهات و تعدی نکند. هیچ فردی نیست که تواضع کند مگر آنکه خدا او را بلند مرتبه می کند وپیامبر(ص) خود به دلیل نهایت تواضعش بر کودکان همواره سلام می کرد. حقیقت تواضع آنست که انسان به جهت عظمت پروردگار متعال و در مقابل عزت و بزرگواری او پیوسته خود را حقیر و ضعیف ببیند و فروتنی کند. و هیچ عبادتی نیست که مورد قبول و رضای خداوند قرار گیرد مگر آنکه با تواضع بیاغازد و فقط بندگان مقرب و خاص خداحقیقت تواضع را می فهمند. خداوند متعال عزیزرتین بنده خود رسول خدا(ص) را به تواضع امر فرمود: با مؤمنان فروتنی کن.
امام صادق(ع)، مصباح الشریعه، ص 243.
ان من التواضع... ان لایحب ان یحمد علی التقوی
از [نشانه های] تواضع آنست که انسان دوست نداشته باشد او را به تقوی و خوبی بستایند.
کنزالعمال، ج 3 / 701.
بعضی از یاران رسول خدا(ص) به آن حضرت عرض کردند: یا رسول الله هلاکت و سیه بختی ما را تهدید می کند.چون برخی از ما به کفش خوب و جامه فاخر احساس دلبستگی می کنند. پیامبر فرمودند: «این کبر نیست، عبارتست ازحق ناپذیری و حقیر شمردن مردمان »
کنزالعمال، ج 2 حدیث 7747.
اگر خدای ناخواسته اهل جدال و مراء در مباحثه علمیه هستی - کما اینکه بعضی از ما طلبه ها گرفتار این سریره زشت هستیم - مدتی بر خلاف نفس اقدام کن. در مجالس رسمی که مشحون به علما و عوام است، اگر مباحثه ای پیش آمد کرد، دیدی طرف صحیح می گوید، معترف به اشتباه خودت بشو و تصدیق آن طرف را بکن.
امام خمینی(ره)، چهل حدیث، ص 23
گفته اند تواضع نعمتی است که اندرو حسد نکنند و کبر محنتی بود بر وی رحمت نکنند و عز اندر تواضع است، هرکه اندر کبر طلب کند، نیابد.
ابراهیم شیبان گوید: شرف اندر تواضع است و عز اندر تقوی و آزادی اندر قناعت یحیی بن معاذ گوید: تکبر کردن برآنک بر تو به مال تکبر کند، تواضع بود.
رساله قشیریه، ترجمه بدیع الزمان فروزانفر، ص 220
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali
بالا