فروتني در حمام:
بخار آب فضاي حمام را فرا گرفته بود.امام وارد حمام شد و مكاني را براي خود در نظر گرفت...امام ميخواست خود را بشويد كه مردي ايشان را صدا زد و گفت:اي مرد بيا اينجا مرا كيسه بكش...ايشان بي درنگ به طرف او رفته كيسه را گرفت و مشغول كيسه كشيدن او شد چند نفر امام را شناختند چيزي نگذشت كه آنها امام را به مرد معرفي كردند
مرد بسيار شرمنده شده بود پيوسته از امام عذر خواهي ميكرد و از ايشان ميخواست كه ديگر كيسه نكشد اما امام با او صحبت مي كرد و او را آرام مينمود و همچنان او را كيسه ميكشيد...
مناقب آل ابي طالب ج4.ص362
ميهمان و كار:
شب هنگام بود ميهماني براي امام آمد.حضرت او را به اتاق دعوت كرد.او مشغول سخن گفتن با امام بود كه ناگهان چراغي كه اتاق را روشن كرده بود افتاد.ميهمان خواست به سرعت پيش دستي كند او دستش را جلو آورد تا چراغ را درست كند اما امام مانع شد و نگذاشت ميهمان كاري كند و خود چراغ را درست كرد.آنگاه فرمودماجماعتي هستيم كه از ميهمانمان كار نمي كشيم.))
الكافي ج 6 ص283 ح2
نداري:
مرد فقيري نزد امام رفته بود و از مشكلات نداري شكايت مي كرد امام فرمود هرگاه صداي اذان را شنيدي همانگونه كه موذن اذان مي گويد توهم اذان بگو انشاالله مشكلاتت برطرف خواهد شد.به گمانم منظور امام اين بود كه كلمات اذان را همراه موذن اهسته اهسته بگويد اين را از قول جدش ميفرمود يعني امام صادق.
مكارم اخلاق ج2 ص150
انفاق روزانه
امام نشسته بود كه يكي از شيعيان وارد شد امام از او پرسيد آيا امروز چيزي انفاق كرده اي؟
اوگفت:نه
امام فرمود:پس چگونه اميد داري كه خدا دوباره به تو نعمت دهد؟انفاق كن ولو آنكه يك درهم باشد
خود امام نيز بسيار صدقه مي دادند البته بيشتر در نهان و در شب هاي تاريك
الكافي ج3ص44
بخار آب فضاي حمام را فرا گرفته بود.امام وارد حمام شد و مكاني را براي خود در نظر گرفت...امام ميخواست خود را بشويد كه مردي ايشان را صدا زد و گفت:اي مرد بيا اينجا مرا كيسه بكش...ايشان بي درنگ به طرف او رفته كيسه را گرفت و مشغول كيسه كشيدن او شد چند نفر امام را شناختند چيزي نگذشت كه آنها امام را به مرد معرفي كردند
مرد بسيار شرمنده شده بود پيوسته از امام عذر خواهي ميكرد و از ايشان ميخواست كه ديگر كيسه نكشد اما امام با او صحبت مي كرد و او را آرام مينمود و همچنان او را كيسه ميكشيد...
مناقب آل ابي طالب ج4.ص362
ميهمان و كار:
شب هنگام بود ميهماني براي امام آمد.حضرت او را به اتاق دعوت كرد.او مشغول سخن گفتن با امام بود كه ناگهان چراغي كه اتاق را روشن كرده بود افتاد.ميهمان خواست به سرعت پيش دستي كند او دستش را جلو آورد تا چراغ را درست كند اما امام مانع شد و نگذاشت ميهمان كاري كند و خود چراغ را درست كرد.آنگاه فرمودماجماعتي هستيم كه از ميهمانمان كار نمي كشيم.))
الكافي ج 6 ص283 ح2
نداري:
مرد فقيري نزد امام رفته بود و از مشكلات نداري شكايت مي كرد امام فرمود هرگاه صداي اذان را شنيدي همانگونه كه موذن اذان مي گويد توهم اذان بگو انشاالله مشكلاتت برطرف خواهد شد.به گمانم منظور امام اين بود كه كلمات اذان را همراه موذن اهسته اهسته بگويد اين را از قول جدش ميفرمود يعني امام صادق.
مكارم اخلاق ج2 ص150
انفاق روزانه
امام نشسته بود كه يكي از شيعيان وارد شد امام از او پرسيد آيا امروز چيزي انفاق كرده اي؟
اوگفت:نه
امام فرمود:پس چگونه اميد داري كه خدا دوباره به تو نعمت دهد؟انفاق كن ولو آنكه يك درهم باشد
خود امام نيز بسيار صدقه مي دادند البته بيشتر در نهان و در شب هاي تاريك
الكافي ج3ص44