داستان هايي كوتاه از زندگي و شيوه هاي رفتاري امام رضا عليه السلام

رستگار

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
فروتني در حمام:
بخار آب فضاي حمام را فرا گرفته بود.امام وارد حمام شد و مكاني را براي خود در نظر گرفت...امام ميخواست خود را بشويد كه مردي ايشان را صدا زد و گفت:اي مرد بيا اينجا مرا كيسه بكش...ايشان بي درنگ به طرف او رفته كيسه را گرفت و مشغول كيسه كشيدن او شد چند نفر امام را شناختند چيزي نگذشت كه آنها امام را به مرد معرفي كردند

مرد بسيار شرمنده شده بود پيوسته از امام عذر خواهي ميكرد و از ايشان ميخواست كه ديگر كيسه نكشد اما امام با او صحبت مي كرد و او را آرام مينمود و همچنان او را كيسه ميكشيد...
مناقب آل ابي طالب ج4.ص362
ميهمان و كار:
شب هنگام بود ميهماني براي امام آمد.حضرت او را به اتاق دعوت كرد.او مشغول سخن گفتن با امام بود كه ناگهان چراغي كه اتاق را روشن كرده بود افتاد.ميهمان خواست به سرعت پيش دستي كند او دستش را جلو آورد تا چراغ را درست كند اما امام مانع شد و نگذاشت ميهمان كاري كند و خود چراغ را درست كرد.آنگاه فرمود:((ماجماعتي هستيم كه از ميهمانمان كار نمي كشيم.))

الكافي ج 6 ص283 ح2
نداري:
مرد فقيري نزد امام رفته بود و از مشكلات نداري شكايت مي كرد امام فرمود هرگاه صداي اذان را شنيدي همانگونه كه موذن اذان مي گويد توهم اذان بگو انشاالله مشكلاتت برطرف خواهد شد.به گمانم منظور امام اين بود كه كلمات اذان را همراه موذن اهسته اهسته بگويد اين را از قول جدش ميفرمود يعني امام صادق.

مكارم اخلاق ج2 ص150
انفاق روزانه
امام نشسته بود كه يكي از شيعيان وارد شد امام از او پرسيد آيا امروز چيزي انفاق كرده اي؟
اوگفت:نه

امام فرمود:پس چگونه اميد داري كه خدا دوباره به تو نعمت دهد؟انفاق كن ولو آنكه يك درهم باشد
خود امام نيز بسيار صدقه مي دادند البته بيشتر در نهان و در شب هاي تاريك
الكافي ج3ص44
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
درمان عجيب
عصر حضرت رضا (ع) بود، يكي از شيعيان با كاروان خراسان به سوي كرمان مي رفت ، در راه ، باندي از دزدهاي سرگردنه ، به كاروان حمله كردند و آن شيعه را به احتمال يك نفر ثروتمند گرفتند و با خود بردند، تا آنچه دارد؛از او بگيرند، او را در ميان برف انداختند و دهانش را پر از برف نموده و شكنجه كرند و او بر اثر آن شكنجه ها، از ناحيه دهان ، آسيب سخت ديد، و زبان و لبهايش ، زخم و شكاف برداشت و با اين حال به خراسان بازگشت و هر چه مداوا كرد خوب نشد، او شنيد كه حضرت رضا (ع) در نيشابور است ، در عالم خواب ديد، شخصي به او گفت :حضرت رضا (ع)به خراسان آمده ، نزد او برو تا تو را در مورد درمان اين بيماري ، راهنمائي كند، در همان عالم خواب خود را به حضور امام رضا (ع) رسانيد و ماجراي بيماري خود را بيان كرد. حضرت رضا (ع) فرمود: مقداري زيره كرمان را با اويشان و نمك مخلوط كن و بكوب ، و روي زخم دهان بگذار دو سه بار اين كار را تكرار كن كه خوب مي شوي . او از خواب بيدار شد، و به آنچه در خواب ديده بود، اهميت نداد و به نيشابور رفت تا به حضور حضرت رضا (ع) برسد، در آنجا گفته شد حضرت رضا (ع) اكنون در كاروان سراي سعد است او به آنجا رفت و بعد به محضر آن حضرت ، شرفياب شد و ماجراي زخم دهان خود را بازگو كرد و گفت : به قدري دهانم آسيب ديده كه با زحمت و سختي حرف مي زنم ، داروئي را به من نشان بده ، تا با آن ، خود را درمان كنم . امام رضا (ع) فرمود: مگر آن دوا را در عالم خواب به تو معرفي نكردم ، برو به همان دستور عمل كن ! او عرض كرد: آن دستور را بار ديگر برايم بيان كن . حضرت رضا (ع) فرمود: مقداري زيره را با اويشان و نمك ، مخلوط كن و بكوب و دو سه بار بر دهانت بگذار، خوب مي شوي او رفت و همين دستور را انجام داد و سلامتي خود را بازيافت.
داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)/ محمد محمدي اشتهاردي
 

رستگار

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
نیت پاک
امام رضا علیه السلام می فرمودند به کودک دستور بده که بادست خودش صدقه بدهداگرچه تکه نانی یا یک مشت چیز اندک باشد زیرا هر چیزی که در راه خدا داده می شود،هرچند کم،اگر با نیت پاک باشد،بسیار است
کافی ج۴ص۴
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ~(neda)~

رستگار

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
اعمال بهداشتی هفته
امام برنامه ی بهداشتی هفته را اینطور می فرمود،روز سه شنبه ناخن های خود را کوتاه کنید روز چهار شنبه استحمام کنید،روز پنج شنبه حجامت،وروز جمعه خوش بو کردن خود با بهترین عطر هایتان
امام به عطر زدنبسیار اهمیت می دادند و معتقد بودند که اگر کسی نمی تواند هر روز عطر بزند دست کم روز جمعه عطر بزند
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ~(neda)~
بالا