♦✿♦ القاب امام رضـــــا(علیه السلام) ♦✿♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

الق.jpg



امام آیینه تمام زیباییهاست جلوه های جمال و جلال ربوبی در سیمای امام درخششی تام و تمام یافته است. امام نمونه انسان کامل در مسیر صعودی و پرواز شکوهمند به سوی نیکیها و خوبیهاست. آنچه در روایات از صفات و القاب گوناگون برای امام بیان شده، هر یک ظهوری از جلوه های نورانی امامت است که ابعادی از سیمای معنوی و ملکوتی اش را فرا راه حق جویان و عارفان قرار می دهد. بر این اساس به بخشی از صفات هشتمین امام معصوم(ع) می پردازیم و پرتوی از انوار رضویه را که در نامهای آن بزرگوار تجلی یافته است به نظاره می نشینیم.

شیخ صدوق در کتاب عیون اخبارالرضا می نویسد: امام هشتم(ع) را با القاب زیر یاد می کردند: 1. رضا 2. صادق 3. صابر 4. فاضل 5. قرة اعین المؤمنین «نور چشم مؤمنان »6. غیظ الملحدین «مایه خشم منکران خدا». (1) و در بعضی از روایات به آن حضرت «عالم آل محمد(ص)» لقب داده شده است.

چنانکه از حضرت موسی ابن جعفر(ع) روایت شده که پدرم جعفر ابن محمد(ص) مکرر به من می فرمود عالم آل محمد(ص) در نسل توست و کاش من او را می دیدم و او همنام امیرالمؤمنین(ع) است. (2)

از آنجا که لقب های «عالم آل محمد(ص)» و «الرضا» ظهور و شهرتی کامل تر داشته و در روایات معصومین نیز ذکر شده است، بیشتر به توضیح دو صفت مذکور می پردازیم.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
الف) عالم آل محمد(ص):

در کتابهای روایی بر ویژگی علم و دانش آن حضرت تاکید شده است که علاوه بر گفتار پیشین امام صادق(ع) روایات دیگری نیز آن را بیان می کند. چنانکه در روایات دیگری از امام صادق(ع) پس از اینکه امتیازات امام موسی بن جعفر(ع) را بیان می نماید می خوانیم: یخرج الله تعالی منه غوث هذه الامة، و غیاثها، و علمها، و نورها و فهمها و حکمها... قوله حکم و صمته علم، یبین للناس ما یختلفون فیه: خداوند از نسل فرزندم موسی دادرس و فریادرس این امت و روشنی بخش است و فهم و حکمت امت را متجلی می سازد... سخنش حکم و سکوتش دانش - و روشنگر مسائل مورد اختلاف مردم است. (3)

و در روایت دیگری امام موسی ابن جفعر می فرماید: رسول گرامی اسلام را خواب دیدم و فرزندم علی را اینگونه برایم وصف نمود «علی ابنک ینظر بنورالله ... قد ملئ حکما و علما: پسرت علی با نور الهی می بیند و از دانش و احکام الهی لبریز شده است. (4)

اکنون سؤال این است که تمام امامان از این صفت به نحو کامل برخوردار بوده اند چرا تنها امام رضا(ع) بدان صفت نامگذاری شده است؟

در جواب می توان گفت انتخاب این صفت بر اساس ویژگی و شرایط اجتماعی فرهنگی بوده است که امام هشتم با آن روبرو بوده اند که ائمه پیشین با دید غیبی و اطلاع از آینده آن را برای آن حضرت انتخاب نموده اند. زمان امام رضا(ع) زمان اوج روآوری جامعه اسلامی به فلسفه و کلام و متون ترجمه شده فلاسفه یونان بود که عقیده شناسان و دانشمندان زیادی در این زمینه ها وجود داشتند، دکتر ابراهیم حسن می نویسد: «زمانی که دولت عباسی روی کار آمد از آنجا که این دولت رو به پارسیان داشت عربان و پارسیان در پایتخت ایشان با هم اختلاط و آمیزش یافتند و خلفا به دانستن علوم یونان و ایران رغبت نشان دادند «منصور» فرمان داده بود تا چیزی از کتابهای بیگانه را ترجمه کنند «حنین بن اسحاق » بعضی از کتابهای «سقراط » و «جالینوس » را برای وی به عربی برگرداند «ابن مقفع » «کلیله » را به عربی درآورد و نیز کتاب «اقلیدس » را ترجمه کرد و جز ابن مقفع بسیاری دیگر از دانشمندان نیز در کار ترجمه متون به زبان فارسی شهرتی یافتند مانند خاندان نوبختیان و حسن ابن سهل «وزیر مامون » و احمد ابن یحیی بلاذری «مؤلف فتوح البلدان » و عمرو ابن فرخان در دوران هارون ترجمه رواجی دیگر یافت: از بعضی از شهرهای بزرگ روم کتابهایی به تصرف وی افتاد و او گفت از کتابهای یونان هر چه بیشتر به دست آمد ترجمه کنند تشویقی نیز که بر مکیان از مترجمان می کردند و ایشان را عطاهای خوب می دادند در رواج ترجمه مؤثر بود خود مامون هم ترجمه می کرد او مخصوصا به ترجمه کتابهای یونانی و ایرانی علاقه داشت و کسانی را به «قسطنطنیه » فرستاد تا کتابهای کمیاب فلسفه و هندسه و موسیقی و طب را بیاورند «ابن ندیم » می گوید: میان مامون و پادشاه روم نامه هایی رد و بدل شد و از او خواست تا از علوم قدیم که در خزانه روم بود کتابهایی بفرستد و او پس از امتناع پذیرفت و مامون گروهی را که «حجاج ابن مطر» و «ابن طریق » و «سلما» سرپرست «دارالحکمة » از آن جمله بودند فرستاد تا از آن کتابها هر چه خواستند برگرفتند و چون نزد مامون بردند دستور داد تا آنها را به عربی برگردانند و آنان نیز این کار را کردند.» (5)

از طرف دیگر قبول ولایتعهدی از جانب امام رضا(ع) به دلائلی که در محل خویش بیان شد موجب شهرت و رویارویی حضرت با مکاتب و ادیان مختلف در سطحی گسترده گشت. البته آنچه از روایات استفاده می شود این است که مامون این مناظرات را جهت درهم شکستن شخصیت علمی امام و در نتیجه بی اعتمادی شیعیان به امام خودشان تربیت می داد. چنانکه مامون به «سلمان مروزی » متکلم معروف خراسان گفت: «انما وجهت الیک لمعرفتی بقوتک و لیس مرادی الا ان تقطعه عن حجة واحدة فقط » بدین جهت به تو پیشنهاد مناظره دادم که قوت علمی ترا می شناسم و قصد من جز این نیست که در یکی از استدلالها راه را بر او ببندی (6) اما برخلاف نظر مامون جلوه های علمی امام(ع) بیشتر می گشت و شایستگی اهل بیت پیامبر(ص) بر مردم و دانشمندان آشکارتر می شد. چنان که خود امام(ع) به «نوفلی » فرمود: «فاذا قطعت کل صنف و دحضت حجته و ترک مقالته و رجع الی قولی علم المامون ان الموضع الذی هو بسبیله لیس بمستحق له »

هنگامی که بر هر گروهی راه استدلال را بربندم و استدلالشان را باطل کنم، مامون خواهد فهمید که شایستگی آن جایگاه که انتخاب کرده است ندارد. (7)

.........


1- عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 250. نقل از بحارالانوار، ج 49، ص 9.

2- منتهی الآمال، ج 2، ص 256. فصل اول در ولادت امام رضا(ع).

3- بحارالانوار، ج 48، ص 12.

4- بحارالانوار، ج 48، ص 13.

5- تاریخ سیاسی اسلام، ج 2، ص 296.

6- بحارالانوار، ج 49، ص 178.

7- بحارالانوار، ج 49، 175.

 
بالا