چطور صدای خدا را بشنویم ...

ندا66

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
آیا خدا واقعاً با ما حرف می‌زند؟ آیا واقعاً می‌توانیم صدای او را بشنویم؟ تا وقتی که راه‌های شنیدن صدای او را نفهمیم، هیچوقت باور نمی‌کنیم که می‌توانیم صدای او را بشنویم.

به نظرتان بهتر نبود خدا از طریق بیلبورد با ما حرف می‌زد؟ کمی فکر کنید، همینطور که در اتوبان مشغول رانندگی بودیم، خدا یکی از صدها بیلبورد را برای جلب توجه ما انتخاب می‌کرد و روی آن پیام خودش برای ما را می‌نوشت. واقعاً خیلی عالی می‌شد، نه؟

اما متاسفانه اینطور نیست. خدا همیشه از راهی با آدمها حرف می‌زند که اصلاً نمی‌شنوند.



شنیدن صدای خدا مهارتی آموختنی است.
درست است، می‌توانستید یکی از آدمهای خوش‌شانسی مثل پیامبران باشید که خداوند مستقیماً با آنها وارد صحبت شد. اما ما، آدم‌های معمولی، چنین سعادتی نداشته‌ایم و به همین دلیل باید به دنبال یاد گرفتن مهارت‌هایی باشیم که از طریق آن بتوانیم صدای خدا را بشنویم.

اما چطور می‌توانیم بفهمیم که خداوند با ما صحبت می‌کند؟
در زیر به بعضی روش‌های صحبت کردن خدا با ما اشاره می‌کنیم.


کلمات او
برای اینکه واقعاً صدای خدا را بشنویم، باید درمورد او بیشتر بدانیم. باید بدانیم که خداوند کیست و چطور رفتار می‌کند. خوشبختانه همه این اطلاعات در کتاب‌های مقدس وجود دارد. قرآن، انجیل و کتاب‌های مقدس دیگر با جزئیات کامل برایمان توضیح داده است که خداوند چطور واکنش می‌دهد، از ما انتظار دارد با او چطور رفتار کنیم و از همه اینها مهمتر انتظار دارد که با آدم‌های دیگر چطور برخورد کنیم. این کتاب‌ها کمک فوق‌العاده‌ای برای ما هستند.

آدم‌های دیگر
خیلی وقت‌‌ها خداوند برای وارد شدن به ما از آدم‌های دیگر استفاده می‌کند. برای او مقدور است که از هر کسی که خواست و در هر زمانی استفاده کند اما در افراد مومن و خداشناس این اتفاق بیشتر می‌افتد.


محیط و شرایط ما

گاهی اوقات تنها راهی که خداوند می‌تواند به ما درسی بیاموزد این است که به شرایط زندگی ما اجازه دهد ما را به سمت چیزی که قرار است یاد بگیریم هدایت کند.

صدای آرام درونی
خیلی وقت‌ها خداوند از صدای بسیار آرامی در درون ما استفاده می‌کند تا به ما بفهماند که راه را اشتباه رفته‌ایم. بعضی‌ها به آن "صدای آرامش" می‌گویند. وقتی به موضوعی فکر می‌کنیم که سردرگممان کرده است، خیلی خوب است که مکث کنیم و به دقت به انتخاب‌هایی که پیش رو داریم فکر کنیم.

صدای واقعی
گاهی اوقات می‌توانیم چیزی در روحمان بشنویم که به نظرمان واقعاً صدایی شنیدنی می‌آید. یکدفعه متوجه می‌شوید که چیزی شنیده‌اید. به این اتفاقات خیلی باید دقت کنید چون احتمالاً خدا می‌خواهد چیزی به شما بگوید.

وقتی خدا حرف می‌زند، شما سکوت کنید و گوش دهید
اجازه بدهید مثالی بزنیم. چند سال پیش بعنوان مددجو بیماران بیمارستانی ثبت‌نانم کردم. وقتی برای اولین بار اعلامیه آن را در دانشگاه دیدم، فوراً احساس کردم که باید این کار را انجام دهم. اما آن زمان فراموش کردم. چند هفته بعد فکر آن دوباره سراغم آمد و اینبار با خودم گفتم اگر باز هم اعلامیه آن را در دانشگاه ببینم حتماً همان موقع ثبت‌نام می‌کنم.

البته اعلامیه آنجا بود و هیچ راه فراری از آن نداشتم و من همان جا با خودم گفتم، "باشه خدا جون، رفتم."

اولین بار بود که چنین کاری می‌کردم. کمی استرس داشتم اما قبل از رفتن کلی دعا کردم و کمی بهتر شدم. در راهم به سمت دومین بیمارستان، دعا کردم که خداوند من را برای همه بیماران نشانه‌ای از خودش قرار دهد، نشانه‌ای برای آرامش و تسلی دادن.

درست مقابل بیمارستان تقاطعی بود که چراغ قرمز داشت. همانطور که پشت چراغ قرمز ایستاده بودم شروع به دعا کردن کردم و از چهارراه رد شدم، بااینکه چراغ قرمز بود. منظورم این است که برای رسیدن به آن مریض‌ها عجله داشتم.

درست به وسط خیابان که رسیدم، صدایی به من گفت، "پس می‌خواهی نشانه‌ای از من باشی و حتی نمی‌توانی بدون شکستن قانون از یک خیابان عبور کنی؟"

خداوند راه‌های زیادی برای صحبت کردن با ما پیدا می‌کند. اما شنیدن صدای خدا بیشتر از اینکه به روش حرف زدن او با ما بستگی داشته باشد، به این بستگی دارد که اصلاً گوش می‌دهیم یا نه.
 
بالا