وجودمعنویت درمقابل غیرمعنوی..

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
وجودمعنوی ازفهمی اگاهانه هم ازبعدجسمی وبعدنامریی برخورداراست درحالیکه غیرمعنوی فقط درحیطۀ شناخت مادی قرارمیگیرد.هیچیک ازاین طبقه بندی که بکارمیبرم به بیدینان ویا بنحوی به موضعگیریهای دینی اطلاق نمیشه.شخص غیرمعنوی،ادمی خطاکارویابدکارنیست بلکه اوازجهانی بهره میگیردکه ناشی ازماده میباشد.موارددوازده گانه معنویت به شماارائه میشود تازمینه رشدتوانایی خودرادرتجلی معجزات درزندگی ایجادکنید.اگرهدف شمارسیدن به هدف واقعی است وجودمعنوی شدن،امری به تمام معنی ضروری به نظرمیرسد.
 

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
وجودغیرمعنوی منحصراباپنج حس مادی خودزندگی میکندومعتقداست :اگرانسان نتواندچیزی راببوید-لمس کند-بشنود-ببیندان چیز به همین سادگی،وجودخارجی ندارد.اماوجودمعنوی یقین داردکه ماورای این حواس ،حواس دیگری هم هستکه ماانهارابرای درک بهتراین جهان مورداستفاده قرارنمیدهیم.ازانجاییکه شمادرجهت مادی ومعنوی شدن تلاش میکنید،لذاهرچه اگاهترزندگی رادرقلمرونامرئی است اغاز کنیدمتوجه خواهیدشدکه حواس دیگری غیرازاین دنیای مادی وجوددارد.روح شمافراترازحدودوقیودبودهوباتولدومرگ ازبین نمیرود.
 

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
روح باهیچیک ازقوانین ودستوراتیکه برجهان حاکم است،سازگاری وتطابق ندارد.وجودمعنوی شدن یعنی برخوردارشدن ازچندین حس.درنتیجه درهای دنیای جدیدبرروی وجودمعنوی کاملا بازاست.گری زوکاف درکتاب "جایگاه روح"مینویسد:تجربیات انسان چندحسی ازمحدودیت کمتری نسبت به انسان پنج حسی است.زیراانهاازفرصتهای بیشتری برای رشدوتوسع خودبهره مندبوده وازاین فرصتها دررفع مشکلات غیرضروری درزندگی استفاده میکنند.
 

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
وجودغیرمعنوی معتقداست انسان دراین جهان تنهاست.اماوجودمعنوی میداندکه اوهرگزتنهانیست.وجودمعنوی بانظریه معلم،حافظ وراهنمای اسمانی که درهرزمانی دردسترس قرارمیگیرد،هماهنگ وموافق است.اگرباورکنیم که انسان هم روح هم جسم است انگاه ان بخش ابدی ونامرئی خویشتن همیشه دردسترس ماقرارگرفته وهمیشه اماده کمک به انسان خواهدبود.یکبارکه این عقیده بطورراسخ وغیرقابل تردیددرشماایجادشد،علی رغم بحثهای منطقی ازطرف افرادمعتقدبه دنیای مادی دیگرهرگزشک درشماراه پیدانمیکند.برای بعضی افراداین طرزتفکرعبادت محض نامیده میشودوبرای بعضی دیگر،ان خداست.برای بعضی ان راهنمای معنوی است.مهم نیست این خویشتن متعالی راچه بنامیدزیرا ان فراترازتعریف،علائم وزبان است.
 

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
اما برای وجودغیرمعنوی این دنیا یک گنداب است وانسان برروی زمین شکل گرفته که فقط به این زندگی تن دردهدومعتقدندکه هیچکس دارای روح نیست.این جهان برای وجودغیرمعنوی،جهانی مادیست که هدف اززنگی دران فقط درکنترل واستفاده ازدنیای مادی خلاصه میشود.اماوجودمعنوی جهان راازدید خودبه عنوان عرصۀ اموزش ورشدنگریسته وباهدف معینی خدمت وکمال رادربالاترین سطوح عشق ارائه میدهد
 

پیوست‌ها

  • Tulip_1001[1].jpg
    Tulip_1001[1].jpg
    225.7 کیلوبایت · بازدیدها: 191
آخرین ویرایش:

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
افرادغیرمعنوی،وجودیک هستی متعالی یاخدارانه به عنواننیروی تکوینی درضمیر ما بلکه بعنوان یک نیروی جداکه روزی به حساب ماخواهدرسید،تلقی میکنند.انهابه خودچون یک خویشتن متعالی ویادارای راهنمایی نمینگرند،مگراینکه مشاهدۀ مستقیمی ازحضورمعنوی رابقول سنت پول یافرانسیس داشته باشند.اما افرادمعنوی به راحتی ازطریق تجربۀ فردی به ارتباط باان راهنمای الهی یقین پیداکرده ومیدانندکه انها تنهانبوده ومیتوانندازان راهنمادرخلق معجزه درزندگی استفاده کنند.
 

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
وجودغیرمعنوی به قدرت ظاهری توجه دارداماوجودمعنوی به قدرت فردی متکی است.قدرت ظاهری درحیطه وکنترل دنیای مادی قراردارد.این قدرت، ان قدرت جنگ وتوانایی نظامیست-قدرت قانون وتشکیلات-قدرت شغل وبازیهای بازارتجارت.این قدرت کنترل همۀ مظاهرخارجی ازخویشتن است.استفاده اززورعلیه دیگران برای وجودمعنوی ممکن نیست.اوعلاقه به کسب قدرت نداردبلکه علاقه مندبه کمک به دیگران برای زندگی سالم وتجربه واقعیت وحقیقت است.این قدرتی ازعشق است که به قضاوت ازدیگران نمینشیند،هیچ گونه عداوت وبغضی دراین قدرت نیست وان تنهانیروی راستین است.که میداندفردمیتواندبادیگران بانقط نظرهای متفاوت زندگی کندونیازی هم به کنترل ونابودی ان چون قربانی خود، ندارد.
 

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
وجودمعنوی یقین داردکه نیروی عظیمی باقدرت می ایدتا جهان مادی راازطریق ذهن بشرجابه جاکند.ذهنی ارام-متمرکزونه مصمم برازاردیگران،قویترازهرنیروی مادیست.کل فلسفه وهنرهای رزمی شرق برقدرت ظاهری علیه حریف بنا نهاده نشده، بلکه متکی به یکی شدن باان نیروی خارجی درجهت گسستن ان تهدیدهاست.قدرت ان لذت درونیست که انسان بداندکهنیروی ظاهری نمیتواند انسان سازباشد.
 

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
وجودغیرمعنوی هیچ راه دیگر نمیشناسدجز اینکه انسان بایدهمیشه امادۀ جنگ باشد.حتی اگررهروان دینی ومعنوی علیه چنین کاربردی صحبت کنند،وجودغیرمعنوی هیچ چارۀ دیگری رانمیتواندقبول کند.قدرت تسلیم به عشق ورزی-همدلی وخوب بودن بادیگران وتغییرنکردن درزمینه این افکاراست.قدرت هم جهت باروح است.که همان هدف بودن مارادراینجا بیان میکند.توانمندی فردی باعث نمیشود که انسان ضعیف ویاقربانی دیگران شود-بلکه برعکس،واقعیت پیدامیکند.شماعامل پایان این تهدیدهاخواهیدبود.
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: راز

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
وجودغیرمعنوی احساس میکندکه ازدیگران جداوبریده ووجودی درخویشتن خودمی باشد.اما وجودمعنوی می داندکه به دیگران وابسته بوده وزندگی خودراچنان سپری میکندکه گویی هرشخصی که بااو برخورددارد،درانسانیت اوسهیم است.وقتی فردی احساس جدایی نسبت به دیگران دارددرنتیجه،خودمحورشده واهمیت کمتری به مشکلات دیگران نشان می دهد.ممکن است اوبافردی که درگوشه ای ازجهان رنج گرسنگی میکشد،همدردی کنداما مسأله این چنین است:مشکل من نیست"چنین شخصیت متلاشی ووجودغیرمعنوی بیشتر به مشکلات خودفکرمیکند واغلب احساس میکندکخ مردم برسرراه اوقرارگرفته تااورافریب ویاازاوچیزی رادرخواست کنندکه اوخودمیخواهدچنین فردی قبل ازاینکه دیگران ازاودرخواست کنند خودازدیگران درخواست میکند.
 
بالا