♦♦♦♦تجلیل از خراسانی در روایات محکم شیعه♦♦♦♦

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
1- هنگامی که پرچم های سیاه از خراسان به راه افتاد به سویش بشتابید ولو با سینه خیز رفتن بر روی برفها باشد ، که صاحبان آن پرچم ها طرفداران حق هستند ، آنها حق را مطالبه می کنند ولی به آنها داده نمی شود ، نبرد می کنند و پیروز می شوند ، آنچه می خواستند به آنها داده نمی شود ، نبرد می کنند و پیروز می شوند آنچه می خواستند به آنها داده می شود ولی آنها دیگر نمی پذیرند ، گویی با چشم خود می بینم که شمشیرها را حمایل کرده اند ، و پیش می تازند تا پرچم ها را به مهدی(ع) تسلیم کنند ، آگاه باش که آنها یاران مهدی اند و زمینه سلطنت جهانی او را فراهم می سازند ، دلهای آنها چون قطعات آهن است ، هنگامی که پرچم های سیاه را مشاهده کردید که از سوی مشرق به حرکت درآمده فارسیان را گرامی بدارید که دولت ما در میان آنها می باشد.
غیبت شیخ طوسی ص ۲۶۲


۲-رسول اللَّه(ص): اى جعفر آیا نمى‏خواهى تو را بشارت دهم؟ آیا تو را باخبر نسازم؟ عرض کرد: چرا یا رسول اللَّه، آن حضرت فرمود: چند لحظه پیش جبرئیل نزد من بود و به من خبر داد کسى که آن پرچم را به قائم مى‏سپارد از نسل تو است، آیا مى‏دانى او کیست؟ عرض کرد: نه، فرمود: او همان کسى است که صورتش چون دینار است و دندانهایش چون شانه منظم و شمشیرش چون شعله آتش است، با خوارى داخل کوه مى‏شود و با عزّت از آن بیرون مى‏آید، و جبرئیل و میکائیل او را در میان مى‏گیرند.
غیبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: ۳۵۰

۳- و خروج رجلٍ من ولد الحسین ابن علی
مردی از اولاد حسین پیش از ظهور حضرت مهدی قیام و انقلاب خواهد نمود
کمال الدین و اتمام النعمه، شیخ صدوق، با تحقیق علی اکبر غفاری، چ اسلامی، ج ۱، ص ۲۸۳.

۴-فرمانده آنها مردی از تمیم بنام شعیب بن صالح است ، بزرگ و کوچک شمشیر به دست گرفته و وارد کارزار می شوند ، سید حسنی (حسینی) که صورتش چون ماه تابان است در این نبرد شمشیر می زند.
، بحارالانوار ج ۵۳ ص ۱۵ و ۳۵
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
1-سفیانى دستور کشتار اهل کوفه و مدینه را مى دهد . در همین وقت پرچم هاى سیاه از خراسان مى آیند . فرمانده کل ، جوانى(جوانمردی) از بنى هاشم است که در دست راستش خالى دارد . خدا کار و راهش را آسان و هموار مى کند . در «تخوم» خراسان نبردى خواهد داشت . سید هاشمى روانه رى مى شود و مردى از بنى تمیم را براى جنگ با امویان به طرف اصطخر مى فرستد که به او شعیب بن صالح مى گویند . سفیانى، مهدى و هاشمى در منطقه « بیضاى اصطخر » به هم مى رسند . چنان نبردى میانشان رخ مى دهد که خون تا ساق اسب ها مى رسد !
ابن حماد /۸۶


۲-امیرمؤمنان(ع) می‌فرمایند: «سفیانی و صاحبان پرچم‌های سیاه با یکدیگر روبرو می‌شوند در حالی که میان آنان جوانی(جوانمردی) از بنی‌هاشم است که در کف دست راستش، خال (خلل)است و در پیشاپیش لشکریان او، شخصی از قبیله بنی تمیم به نام شعیب بن صالح قرار دارد».
ابن حماد، فتن، ص ۸۶.


با توجه به این روایات که در مدح و تجلیل از سید خراسانی وجود دارد عجیب است که به راحتی چنین نسبتهایی داده میشود و این نشان از بی اطلاعی و کم اطلاعی منتقد محترم دارد
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
حتمی بودن قیام سفیانی

در روایات به حتمی بودن خروج سفیانی اشاره شده است؛ این مطلب در روایات متعدد و معتبری با تعابیر مختلفی چون:
«محتوم»، «لابدّ‌‌منه»، «حتم من الله»،«لابدّ ان یکون»، «لایکون قائم إلا بسفیانی» و «خمس قبل قیام القائم»… بیان شده است.
امام سجاد علیه‌السلام در حدیث معتبری فرموده¬اند:
«… إنّ أمر القائم حتم من الله و أمر السفیانی حتم من الله و لایکون قائم إلا بسفیانی»
… قیام قائم از ناحیۀ خداوند قطعی است و خروج سفیانی نیز قطعی است. هرگز قیام قائم بدون سفیانی نخواهد بود.


از جمله در روایتی از امام صادق ع نقل شده است:
السُّفْیَانِیُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِی رَجَب‏.
سفیانی از علایم حتمی است و قیام او در ماه رجب خواهد بود.

و نیز امام باقر علیه‌السلام در تفسیر آیه ﴿ثم قضی اجلا و اجل مسمی عنده﴾ فرمودند:
«أنهما أجلان: أجل محتوم و اجل موقوف. فقال له حمران: ما المحتوم؟ قال: الذی لایکون غیره. قال: و ما الموقوف؟ قال: الذی لله فیه المشیۀ. قال حمران: انی لارجو أن یکون أجل السفیانی من الموقوف! فقال أبوجعفرعلیه‌السلام: لا والله أنه لمن المحتوم».
آنهادو اجل‌اند: اجل محتوم و تغییرناپذیر و اجل موقوف و مشروط. حمران پرسید: اجل محتوم چیست؟ فرمود: اجلی که جز آن نخواهد شد. حمران عرض کرد: اجل موقوف و مشروط چیست؟ فرمود: آنچه اراده خداوند در آن راه دارد و قابل تقدیم و تاخیر و برطرف شدن است.
حمران عرض کرد: امیدوارم قیام سفیانی از علایم موقوف و مشروطی باشد که بدا در آن راه دارد!
امام فرمودند: به خدا سوگند که چنین نیست، او از علایم حتمی است.

در این روایت، امام علیه‌السلام اجل مسمّا را به اجل محتوم تفسیر کرده اند، و سپس سفیانی را جزو محتوم ها دانسته‌اند.

و نیز در حدیث دیگری فرموده اند:
«إن من الامور أمورا موقوفه و ُامورا محتومه. و أن السفیانی من المحتوم الذی لابدّمنه»؛
برخی از امور موقوف و مشروط اند و برخی محتوم و تغییر ناپذیر، و سفیانی از علایم حتمی است که بی تردید رخ خواهد داد.
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
در روایتی از امام صادق ع نقل شده است:

مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِی لَا بُدَّ أَنْ یَکُونَ مِنْ قَبْلِ قِیَامِ الْقَائِمِ خُرُوجُ السُّفْیَانِیِّ وَ خَسْفٌ بِالْبَیْدَاءِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّهِ وَ الْمُنَادِی مِنَ السَّمَاء.

از حتمیاتی که پیش از قیام قائم خواهند بود: شورش سفیانی، فرورفتن در بیداء، قتل نفس زکیه، و ندای آسمانی است.
و نیز در روایات، سفیانی در کنار نشانه های حتمی ظهور قائم قرار گرفته و منحصر شده است.
از جمله در روایتی از امام صادق ع نقل شده است:
خَمْسٌ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ ع الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الْمُنَادِی یُنَادِی مِنَ السَّمَاءِ وَ خَسْفٌ بِالْبَیْدَاءِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّه.
پیش از قیام قائم پنج نشانه است: خروج یمانی، سفیانی؛ نداء آسمانی، خسف بیداء، قتل نفس زکیه.

تنها اشکالی که به این نظریه است مستند به روایتی در الغیبه نعمانی می‌باشد که متن روایت چنین است:
«عن أبی هاشم داود بن القاسم الجعفری قال: کنا عند أبی جعفر محمد بن علی الرضا علیه‌السلام فجری ذکر السفیانی و ما جاء فی الروایۀ من أنَّ أمره من المحتوم. فقلت لأبی جعفر علیه‌السلام: هل یبدولله فی المحتوم؟ قال: نعم. قلنا له: فنخاف أن یبدولله فی القائم، فقال: أنّ القائم من المیعاد والله لایخلف المیعاد»؛
ابوهاشم می گوید: نزد امام جواد علیه‌السلام بودیم. از سفیانی و روایاتی که بر آن اساس قیام او حتمی خواهد بود، سخن به میان آمد. به حضرت عرض کردم: آیا خداوند در حتمی ها هم بدا روا می دارد؟ فرمود: آری. عرض کردیم: می ترسیم در ظهور قائم نیز بدا روا دارد! فرمود: قیام قائم علیه‌السلام از وعده های الهی است و خداوند خلف وعده نمی کند.

در پاسخ می‌توان گفت:
سند روایت یاد شده، ضعیف است. بنابراین، با روایات متعدد و معتبری که بر حتمی بودن و تغییر ناپذیری قیام سفیانی دلالت دارند، قدرت تعارض نخواهد داشت.
این روایت، خبر واحد است، و روایاتی که قیام سفیانی را از علایم حتمی می دانند، مستفیض و بلکه نزدیک به تواتر هستند.
و همانطور که گفته شد، از تقابل میان علایم موقوف و حتمی که در برخی از روایات آمده، برمی‌آید که سفیانی از دایره علایم موقوف، خارج است. بنابراین، حمل محتوم بر آنچه احتمال بدا در آن راه دارد، وارد کردن علایم محتوم به دایره علایم موقوف است که بر خلاف ظاهر روایات است. بلکه نتیجه این سخن، لغو بودن تقسیم بندی علایم به حتمی و غیر حتمی است.

 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
نبرد سفیانی با ایرانیان زمینه ساز ظهور

پس از کشتارهاى سپاه سفیانى در نجف و شهادت علما و صالحان و مؤمنان و خراب کردن مقبره شریف حضرت على(ع) و اسیر کردن زنان نجف و تاراج اموالشان، جنگ را تا منطقه اصطخر در ایران مى‏کشاند.
سید خراسانى از مؤمنان ایران براى نجات اهل عراق یارى مى‏طلبد.
در پى آن سپاهى پر توان و مستعد جمع مى‏شوند که پیشاپیش آنها شعیب ‏بن صالح حرکت مى‏کند.
در منطقه اصطخر ایران سپاه خراسانى (صاحبان پرچم سیاه) با سپاه سفیانى مقابله مى‏کند و جنگى عظیم رخ مى‏دهد.
پرچمهاى سیاه پیروز گشته و سپاه سفیانى درهم مى‏شکند که این اولین شکست سفیانى پس از آن همه پیروزى‏هاى پى درپى و سریعش درگذشته است. پس از آن مردم به حضرت مهدى(ع) دل بسته و چشم انتظار دیدارش گشته و به جست‏وجویش مى‏پردازند.
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
ارتباط شعیب با خراسانی

در مورد یکی دیگر از نقدها درمورد این که شعیب کلا وجود ندارد و دارای اسنادی ضعیف هست
و با خراسانی هم ارتباطی ندارد د مورد قابل ذکر است:

۱- شعیب بن صالح یکی از نشانه های سید خراسانی در روایات هست که با عبارت (بین یدیه شعیب) آمده است و نشان از ارتباط آن هست.

۲- درمورد وجود کلی شعیب و اینکه شخصیتی مثبت هست به ذکر یک روایت قوی السند از عمار یاسر بسنده میکنیم:
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
عمار یاسر می گوید از معصوم شنیدم : شعیب بن صالح زیر لوای مهدی(عج) خواهد بود
( نسخه الفتن .صفحه ۳۶ مترجم: محمد جواد نجفی )

و در آخر خطاب به برخی محافل عرض میکنیم که حجم ۱۲۰۰ نشانه ظهورکه در روایات ذکر شده است آیا صرفا باید پنهان بماند؟
پس طبق نظر منتقدین چه زمانی ؟ توسط چه کسانی؟ و توسط چه نهاد علمی؟ باید این نشانه های ظهور تفسیر بشود؟ آیا در هر عصر و زمانی وقتی هیچ کسی حق ورود به این مباحث را نداشته باشد پس تکلیف چیست؟

آیا طبق قاعده اصولی((مقدمات حکمت)) شارع مقدس اسلام ، امورات را مهمل و مجمل بیان کرده است یا حتی ریز ترین نشانه ی ظهور را هم تببین کرده است؟ برای چه کسی بیان شده است؟

پس لازم است افراد به خود بیایند و بیش از این ظهورحضرت صاحب(عج) را به عقب نیندازند

آیا واقعا بیش از هزار و اندی سال غیبت کبری دوران کمی هست که ما هنوز اندر خم یک کوچه هستیم؟
و اسیر واژه ها و هوس ها هستیم؟

قابل توجه هست وقتی که به آمار گوگل توجه میکنیم در بخش زبان فارسی تا اکنون حدود ۹۴ هزار صفحه و همچنین حدود چند هزار صفحه اینترنتی به زبان لاتین و همچنین بیش از ۱۶۰۰ صفحه اینترنتی به زبان عربی اینترنتی به بحث و بررسی پیرامون سید خراسانی بودن آیت الله خامنه ای پرداخته اند.

آیا این حجم بالای ده ها هزار سایتی به زبان های مختلف گویای فهم مشترک کاربران و مخاطبان به طور یکسان نیست و همچنین ۱۳۰ هزار سیات عربی و فارسی وقتی واژه ( شعیب بن صالح) را وارد میکنیم یک فهم مشترک را می بینیم!

آیا این فهم مشترک را یک گروه و یا چند نفر ایجاد کرده است؟ یا الهام الهی بوده است که به ذهن افراد خطور کرده است؟

آیا به راستی رهبر فرزانه انقلاب وقتی پرچم انقلاب اسلامی را به دست صاحب اصلی آن سپرد برخی شرمنده نخواهند شد؟

والعاقبه المتقین

حجت الاسلام والمسلمین محسن آشتیانی
 
بالا