بزرگترین مولد انرژی جهان...........

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
درسال 1975 اقای وین دایربایکی ازتجارب فوق العاده درزندگیش روبروشد.اززمانی که فقط 8سال داشتم درجستجوی پدرم بودم.اوراهرگزندیده بودم وارزوداشتم اوراملاقات کنم.اوظالمترین شخصی بودکه میشناختم.زندگیش ازهرجهت شرم اوروخفت باربود.بهشدت ازاومتنفربودم ودروجودم همیشه ازاوسوال میکردم که چگونه توانسته است همسروفرزندش راسالها بدون حمایت مالی رهاکند؟سال گذشته،هنگامیکه دردانشکاه کلمبیا به تدریس مشغول بودم،شنیدم که پدرم مرده،اماکاملاًاطمینان نداشتم.بعدازانکهازمرگش اطمینان حاصل کردم،پرسیدم که درکجادفن شده؟رفتم کنارقبرش ایستادم وباپدری که هنوزعکسش راهم ندیده بودم گفتوشنودی طولانی اغاز کردم وبی وقفه گریستم.انچه درتمام این مدت برزبانم میگذشت عفووگذشت بود.دوساعت طول کشیدتاموفق شدم انگلهای کینه ونفرتی راکه سالها درژرفای دل وجانم رخنه کرده بودازخودم برانم.پس ازاین پالایش روحی زندگیم رنگ وبویی تازه گرفت.اشتها وبنیه جسمانیم زیادشدوراندمان کارم به طورحیرت انگیزی بالارفت.اگردردلم کینه رانگه میداشتم خودراقربانی میکردم.خصومت ودشمنی راازقلبتان بیرون کنیدوازواکنشهای مسموم کننده انها خلاصی یابید.لازم نیست کسی ازبخشش شمامطلع شود.انچه اهمیت داردپاک کردن ذهن ازاین الودگیهاست.بخشودن بزرگترین مولدانرژی جهان است زیرا نیروی عظیمی که درجهت کینه ورزیدن به کارمی رودمیتوان نتیجه مثبت وسازنده گرفت.
 

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
چه بایدکرد؟ فردی مراحل دردناک یک طلاق راطی میکرد.اووهمسرش زمانی زندگی مشترک شیرینی داشتنداما پس ازمدتی کینه ونفرت برزندگیشان سایه افکند.اودرحالی که اشک درچشمانش حاقه زده بودمیگفت:که همسرش مبلغ هنگفتی ازاوطلب میکندوبه علاوه قصدداردبچه هارانیزنزدخودنگاه دار.دردورنج واظطراب درچهره اش موج میزد.حاضربودتاصبح بامن حرف بزندومتقاعدم کندکه حق به جانب اوست وهمسرش بااورفتارناروایی داشته است.بعدازاینکه حرفهایش تمام شد:نظرتوچیست؟گفتم توخیلی مایلی حق رابه توبدهم؟گفت نه نمیخواهم همین طوری حق رابه من بدهی اماواقعاًفکرنمیکنی حق بامن است؟گفتم کاری است که شده واب رفته به جوی بازنمیگردد.گفت فکرمیکنی چه بایدبکنم؟گفتم بایداوراببخشی.گفت:این کارراکرده ام وبه اوگفته ام که ازگناه اوگذشته ام امااونپذیرفت.گفتم لازم نیست که اوبخشایش تورا بپذیرد.مهم ان است که توباخودت کناربیایی.تابرای روسوبات کینه ونفرت که دراعماق قلبت متراکم شده راهی برای گریز بگشایی.میدانی چه به روزخودت اورده ای؟تونسبت به ده ماه پیش ده سال پیرترشده ای،چنان دراندوه حل شده ای که مشکل میتوانی صبح ازخواب بیدارشوی.افسرده ای-خستگی اعصاب فشارخونت رابالا برده.اشتها ووزنت کم شده است .ایکاش میتوانستم درذهنت نفوذکنم وبه توبفهمانم که تاازعمق قلبت عشق نثارنکنی نمیتوانی ازاین محلکه بگریزی.این رفتارتوخودکشی تدریجی است.تواگرمیخواهی ازکشتن خودت جلوگیری کنی چرااین کاررازودترانجام نمیدهی.لازم نیست به اوچیزی بگویی یابااومجدداًازدواج کنی،ویاگل برایش بفرستی،فقط دراعماق قلبت ازگناهش بگذر.گفت بایدبه اومبلغ گزافی بدهم.گفتم بیشترازانچه درخواست کرده وزودتراز موعد به اوبپرداز.وقت خصومت وکینه راازلایه های ذهنت برون کنی،شادمانی ونشاط واعتدال به طرز حیرت انگیزی درزندگییت راه میابد.بایداین رابپذیری که اوهم انسان است وانسان ممکن الخطاست.ایا تابه حال خودت اشتباه نکرده ای؟فقط کافی است حق رابه خودت ندهی خودت وبه خودت نگویی چه حقی داشت بامن چنین رفتاری داشته باشد.حالا نشانش میدهم./نسبت به کسانیکه شما راازرده اندعشق نثارکنید.هنگامیکه عیسی میسح برصلب کشیده شده بود،شخصی نیزه ای بهسینه اش پرتاب کرد.واکنش اوعفووبخشش بود.اهریمن نفرت رابه قلبتان راه ندهید.وقتی تلاش میکنیدبه دگران ثابت کنیدکه ازاوبهترهستد،خصومت رابه دل راه داده اید.فراموش نکنیدکینه ونفرتی که دردل داریدازسلولهای سرطانی کشنده تراند.ذره ذره وجودتان رامیخورندوموجب هدررفتن وتحلیل انرژیتان میشوند.
 

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
تسلیم حوادث نشوید......دربرابرموانع اگرمعتقدباشیم که همۀ کارها بروفق مرادخواهدبودوبادیدمثبت نگاه کنیم،فرصتها یکی پس ازدیگری درنظرمان جلوه گرمیشوند.امااگرخودراببازیم وتسلیم حوادث شویم جز موتنع راپیش روی خودنخواهیم دید.برای عزیمت به شیکاگو به فرودگاه رفتم.پس ازچندلحظه متوجه شدم که به دلیل پاره ایمسائل فنی پرواز لغوشده وبایدیکی دوروز صبرکنند.مسافرین ازکوره دررفتند،فشارخونشان بالارفته بودوبه کارگزاران میتاختند.انها به هیچ وجه به فکرچاره نبودندتاازاین مخمصه رهایی یابند.زیراپیشاپیش خودراباخته بودند.درصورتی که من خودم رادرشیکیگومیدیدم وتسلیم این حادثه نمیشدم.بنابراین بامنشی ام تلفنی تماس گرفتم وازاوخواستم که بابخش جابه جایی مسافران تماس بگیردوجایی برایم تهیه کند.چندلحظه قبل ازتماس،شخصی به مأمورمربوطه تلفن کرده وپروازش رالغوکرده بود.اوهم نام مرابه جای ان شخص ثبت کردوبه این ترتیب ازمیان نودونه نفرمسافر،من تنها کسی بودم که توانستم بااولین پرواز به شیکاگوسفرکنم.درپس هرحادثه ای تقدیروفرصتی نهفته است پس به جای انکه ناراحت وپریشان شویدبکوشیدتافرصتهارادریابید.
 

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
ستیزه جویی، یک بازی قربانی کننده........یکی دیگرازموانع موجودبرسرراه جریان طبیعی وهماهنگ کائنات مشاجره وکشمکش است.وقتی شمادریک درگیری دخالت داریدنه تنها درجهت رفع ان قدمی برنمیداریدبلکه به شدت ان نیز می افزائید.فرض کنیددرمیان گذرگاهی، یک توده بزرگ ذباله وجوددارد.برخی افرادوقتی بااین توده زباله مواجه میشوند بابی توجهی ازان گذرمیکنندوبااین کاربوی نامطبوع انراباخودبه همه جامیبرند.عدۀ دیگری دربه این حقیقت توجه دارندکه زباله دارای انواع امراض است واگرازان عبورکنند،بوی انرا پخش میکنند ودرنتیجه درمحافل مردم ازانها گریزان میشوند.بنابراین وقتی به این واقعیت پی میبریدایجادارتباط بابرخی افرادمشکل وغیرممکن است،به ارام وخونسردی ازان بگذرید،محل راترک کنیدوبه این ترتیب جلوی قربانی شدن خودرابگیرید.اگرشماازبحث ومجادله بپرهیزیداونمیتواندادامه دهد.باچنین تفکری دیگرکشمکش درزندگی شمانخواهدبود.
 
بالا