اشعاری برای حضرت معصومه(سلام الله علیها)

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
ای کوثرِ کوثر رسولالله
زهرای مکررِ رسولالله

هم سوره نور موسی جعفر
هم پاره پیکر رسولالله

معصومه خانواده عصمت
صدیقه دیگر رسولالله

جایی که تو در حضور بابایی
زهراست به محضر رسولالله

سرچشمه گرفته روح پاک تو
از روح مطهر رسولالله

تو بعـد ائمـه یـک امـام استی
شایسته این چنین مقام استی


ای روح و روان عترت و قرآن
در جسم تو جان عترت و قرآن

چون آینه پیش دیدهات پیدا
اسرار نهان عترت و قرآن

از یمن تو ای کریمه عترت
قم گشته جهان عترت و قرآن

روی تو چراغ مکتب عصمت
نطق تو زبان عترت و قرآن

برخیز و بخوان خطابه چون مادر
ای روح بیان عترت و قرآن

قرآن به جلالت تو مینازد
عترت به اصالت تو مینازد

تو وارث معجز امامانی
تو دختر عترتی و قرآنی

تو شوی نکرده مادرِ هستی
تو در تن خود روان ایمانی

محبوبه چارده ولیالله
معصومه به کنیه و به عنوانی

تو فاطمهای و فاطمی عصمت
تو عالمه علوم ماکانی

تو حجب و حیا و زهد و عصمت را
در مکتب اهلبیت، میزانی

زهد و شرف ائمه را داری
ظرفیت صبر عمه را داری


ای سوره نور موسی جعفر
ممدوحه هلاتی پس از مادر

مهر تو مدال سینه مریم
کوی تو بهشت ساره و هاجر

قم از قدمت مدینةالزهرا
قبر تو مزار دخت پیغمبر

معصومهای و به چارده معصوم
همه عمه و خواهری و هم دختر

هم میبالد جواد از این عمه
هم مینازد رضا به این خواهر

بر جان تو دختر کلامالله
از زینب و فاطمه سلامالله


تو حق حیات بر امم داری
یک فردی و یک جهان کرم داری

شد گرچه به قم نزول اجلالت
در چشم جهانیان قدم داری

هم در عربی کریمه عترت
هم سایه به کشور عجم داری

هم در حرم ائمه مدفونی
هم دردل اهل قم حرم داری

ما ذره و تو هزارها خورشید
ما قطره و تو هزار یم داری

در شهر ائمه تا درخشیدی
قم را شرف مدینه بخشیدی


ممدوحه ذات کبریایی تو
معصومه و عصمت خدایی تو

الحق که میان آن همه خواهر
آیینه حضرت رضایی تو

با آنکه به شهر قم مکان داری
در ملک وجود، رهنمایی تو

مانند دوازده امام ما
از کار همه گرهگشایی تو

بالله قسم ای کریمه عترت
برتر ز ثنا و مدح مایی تو

«میثم» به ثنات اگر گهر بارد
دریـای کــرامت تــو را دارد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غلامرضا سازگار
 

مسافر

کاربر ویژه
"بازنشسته"
پاسخ : اشعاری برای حضرت معصومه(سلام الله علیها)

smslover.ir_91_8e61f1654d071e2475e2d18119c2ffa3.jpg


آنشب زمین هوای بهشتی دوباره داشت
آغوش آسمان به بغل ماهپاره داشت

باز عطر سیب و بوی بهار و شمیم یاس
بر بارش دوباره کوثر اشاره داشت


این بار حق به دامن موسی عطا نمود
آن کوثری که بال ملک گاهواره داشت


این سیب سرخ سیب بهشت پیمبر است
این دختر یگانه موسی بن جعفر است
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : اشعاری برای حضرت معصومه(سلام الله علیها)

حرم امن تو کافی است هراسان شده را
مثل شه راه بده آهوی گریان شده را
دل سپردیم به آن معجزه ی چشمانت
تا که آباد کنی خانه ی ویران شده را
مِهر تو باعث خاموشی آتشـدان است
خارج از دست خلیل است ، گلستان شده را
گندم ری به تنور کرمت پخته شود
از تو داریم پس این مزرعه ی نان شده را
هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است
از طلا حرف نزن، نقره ی ایوان شده را
به درخانه ی تو بسته و وابسته شدیم
چه نیازی است به جنّت سگ دربان شده را
گر قرار است جبینش به قدومت نرسد
کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را
در محلّه خبر لطف تو بهتر پیچید
پخش کردند اگر قصه مهمان شده را
شدنی نیست کرم داشته باشی ، امّا
دستگیری نکنی دست به دامان شده را
پنجره ساخته ای دور ضریح کرمت
تا ببندند به آن زلف پریشان شده را
ما فقط ظاهری از اوج تو را می بینیم
گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را
جلوه ای کردی و زهرای پر از جذبه ی تو
تا قم آورد دل شاه خراسان شده را
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : اشعاری برای حضرت معصومه(سلام الله علیها)

هر فاطمه اي که هست سهمش آه است
با ناله و اشک و بي کسي همراه است

يک سرّ غريبانه کوثر اين است:
که عمر گل محمدي کوتاه است
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : اشعاری برای حضرت معصومه(سلام الله علیها)

شهرها انگشترند و «قم» ، نگين
قم، هماره حجّت روى زمين

تربت قم، قبله عشق و وفاست
شهر علم وشهر ايمان و صفاست

مرقد معصومه «ع» چشم شهر ما
مهر او جانهاى ما را كهربا

دخترى از اهل بيت آفتاب
وارث درّ حيا، گنج حجاب

در حريمش مرغ دل پر مى زند
هر گرفتار آمده، در مى زند

هر دلى اينجاست مجذوب حرم
جان، اسير رشته جود وكرم

اين حرم باشد ملائك را مطاف
زائران را ارمغان، عشق و عفاف

ديده پاكان به قبرش دوخته
عصمت و پاكى از آن آموخته

حوزه قم هاله اى بر گِرد آن
فقه و احكام خدا را مرزبان

قم هميشه رفته راه مستقيم
بوده در مهد هدايتها مقيم

شهر خون، شهر شرف، شهر جهاد
شهر فقه و حوزه، علم و اجتهاد

هركجا را هر چه سيرت داده اند
اهل قم را هم بصيرت داده اند

نقطه قاف قيامند اهل قم
برق تيغ بى نيامند اهل قم

اهل قم ز اوّل ولايت داشتند
در دل و در ديده آيت داشتند

اهل قم از ياوران «قائم» اند
درقيام و پيشتازى دائمند

دختر موسى بن جعفر «ع» را درود
كز عناياتش تراويد اين سرود
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : اشعاری برای حضرت معصومه(سلام الله علیها)

منت ز بخت دارم و نصرت ز كردگار
كافكند در ديار قمم روزگار، بار
خوش بار يافتم به حريمى كه جبرئيل
بى‏اذن خادمان به حريمش نجسته بار
اين بارگاه بضعه باب الحوائج است
كز وى رواست، حاجت مخلوق روزگار
اين پيشگاه فاطمه بنت موسى است
كز بعد فاطمه به زنان دارد افتخار
خارى اگر خلد به كف پاى زائرش گيرد
ملك، به سوزن مژگان، ز پاش خار
دختر بدين جلال، نپرورده مام دهر
دختر بدين مقام، نياورده روزگار
چشم فلك نديده و نشنيده گوش دهر
دختر بدين جلالت و بانو بدين وقار
اى بانوى بلند مقام فلك جناب
اى خانم رفيع مكان بزرگوار
هم دختر امامى و هم خواهر امام
هم عمه امامى و هم نور هشت و چار
تنها نه چشم من به در توست منتظر
چشم دو عالم است ‏بر اين در، به انتظار
اى والى ولايت عصمت! به عصمتت
چشم كرم ز بنده اين آستان، مدار
مسكين «طرب‏» ز درگه لطفت كجا رود؟
اميدوار بر توام، اميد من بر آر
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : اشعاری برای حضرت معصومه(سلام الله علیها)

آنشب زمین هوای بهشتی دوباره داشت
آغوش آسمان به بغل ماهپاره داشت
چشمان ابر روی زمین را گرفته بود
هر قطره با خودش سبدی پرستاره داشت
دست ملک قصیده ای از نور می نوشت
واژه به واژه حرف غزل استعاره داشت
باز عطر سیب و بوی بهار و شمیم یاس
بر بارش دوباره کوثر اشاره داشت
این بار حق به دامن موسی عطا نمود
آن کوثری که بال ملک گاهواره داشت
این سیب سرخ سیب بهشت پیمبر است
این دختر یگانه موسی بن جعفر است
مثل بهار بود هوای رسیدنت
باران چکید از رد پای رسیدنت
در پشت درب خانه تان جمع میشوند
خیل فرشتگان که برای رسیدنت_
-آماده اند از طرف ذات کردگار
خود را فدا کنند فدای رسیدنت
خاک بهشت بهر قدمگاه تو کم است
آغوش نجمه بود سرای رسیدنت
قلب برادرت ز تب شوق آب شد
در التهاب ثانیه های رسیدنت
در چشم خویش ذوق خدا را نگاه کن
گلخنده امام رضا را نگاه کن
از آن زمان که خواهر سلطان ما شدی
بانو ، شما ملیکة ایران ما شدی
از آسمان وجود تو بر ما نزول کرد
تا کوثر دوباره قرآن ما شدی
منت گذاشت بر سر ما ناز مقدمت
وقتی که آمدی تو و مهمان ما شدی
با هر قدم به سینه ما جا گرفته ای
یعنی تو صاحب دل ما جان ما شدی
بانی خیر و برکت این خطه گشته ای
وقتی نسیم سبز بیابان ما شدی
یعنی فقط نه جزء محبان حیدریم
«از شیعیان کشور موسی بن جعفریم»
وقتی تویی که آینه ذات کوثری
زیبد به خادمان حریمت پیمبری
عصمت به پای عصمت تو سجده می کند
معصومه ای و عصمت کبرای دیگری
ای زینبی که عالمه بی معلمی
زین رو کنی به شهر خودت علم پروری
ما هرچقدر شعر و غزل نذرتان کنیم
تو بازهم از آنچه که گفتیم برتری
بی تو کمیت محشریان لنگ می شود
یک وقت اگر که روی به محشر نیاوری
زهرا شدی و شمس فروزان شیعه ای
زهرا شدی و روز قیامت شفیعه ای
خود ظلمتیم ، اگرچه سپیدیم با شما
یأسیم اگر ، سراسر امیدیم با شما
مست اجابتند دعاها کنارتان
ما حاجت نداده ندیدیم با شما
وقتی حدیث ها تو را حرف می زنند
جز وصف فاطمه نشنیدیم با شما
در قاب عکس خالی آن قبر گمشده
تصویری از بهشت کشیدیم با شما
پس آمدیم و زائر آن بی نشان شدیم
یعنی که تا مدینه رسیدیم باشما
امشب که عشق می پرد از کنج سینه ام
در محضر تو زائر شهر مدینه ام

***محمد علی بیابانی***
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : اشعاری برای حضرت معصومه(سلام الله علیها)

هر کس به احترام مقام تو خم نشد
آقا نشد بزرگ نشد محترم نشد
دل خسته بود و راهی این آستانه شد
دل خسته بود و راهی باغ ارم نشد
گفتند مرقدت حرم آل فا طمه ست
با این حساب هیچ کسی بی حرم نشد
این حاجت من است الهی قلم شود
دستم اگر برای تو بانو قلم نشد
باز این چه لطفی است که در حق ماشده
ما شاعرت شدیم ولی محتشم نشد
می خواستم برای تو بهتر از این غزل
من را ببخش آنچه که می خواستم نشد
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : اشعاری برای حضرت معصومه(سلام الله علیها)


برآيينه جمال داور صلوات

بر روشني چشم پيمبر صلوات

برحضرت معصومه فروغ سرمد

بر دسته گل موسي جعفرصلوات

 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : اشعاری برای حضرت معصومه(سلام الله علیها)

«موسی» که دید حال و هوایت، دادت به دستهای «رضا»یت
اشکی نشست گوشهی چشمش، تا «فاطمه» زدند صدایت
از جنس آسمانی و نوری، از چشم باز پنجره دوری
بین برادران غیوری، خورشید هم ندیده ردایت
رنج سفر برای تو آسان، شب از قبیلهی تو هراسان
شد قبلهی دل تو خراسان، ای عطر دوست قبله نمایت!
من تشنهای رسیده به دریا، با آرزوی دیدن «زهرا»
دربان! بگو ملیکهی قم را: از راه آمدهست گدایت
کنج ضریح سر بگذارد، بال و پری اگر چه ندارد
دل را به دست تو بسپارد، تا پر دهی به سمت خدایت
لبخندِ شهر تو نمکین است، قم قلب مهربان زمین است
ما هر چه داشتیم همین است: جانهای ما، «کریمه»! فدایت
ای دختر یگانهی مادر! ای جویباری از دل کوثر!
مثل «علی» نیامده دیگر، کو همسری به شأن سرایت؟
میبارد از ضریح تو رحمت، از آسمان اسم تو عصمت،
از «اشفعی لنا»ی تو «جنت»، وا شد به روی ما، به دعایت
این شاعرت دلش شده آهو، آهو اسیر شهر و هیاهو
اذن زیارتی بده بانو! این شعر را نخوانده برایت
 
بالا