ازخودت خسته شده ای؟به فطرتت برگرد...

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
میگویی که ازخودم خسته شده ام"برای اینکه باخودروراست وصادق نبودی،برای وجودت احترام قائل نبودی.برای اینکه تودرمیان هیاهوی محیط گم شده ای تحت تأثیرمحیط قرارگرفته ای ودیگرخودت راپیدانمیکنی.تواین نیستی که اکنون هستی .تونبایددرون خودراباچیزهایی مانندمد،ارزش گذاری کنی .درون ،قابل مقایسه باچیزهای بیرونی نیست.یعنی چیزی همتای درون ،دربرون نیست.چقدرمیخواهی کوچک باشی.؟چرانمیخواهی رشدکنی.؟چراازدرونت فرارمیکنی؟/.بافرار چیزی تغییرنمیکند.برای تغییربایدروبروشدوخودواقعی رادیدودرصددرفع نواقص باشیوه مراقبه وخاص خودشد.درون توزخمیست نیازبه مراقبه وتوجه توداردنیازداردبه اینکه عشق واقعی وخداراواردان کنی به فطرت خودبرگردی،نه اینکه باچیزهای پوچ بخواهی واقعیت داشته باشی.به همان عهدی که درروزخلقت باخدابستی وفراموش کردی وگرفتارشدی وبازبه خودت روجوع نمیکنی.چه عجیب است که شهادت به ضررخود میدهم شیطان مارابه سمت اتش میخواندوخدامارابه سوی بهشت،ولی بازبه خاطرشکل دعوت شیطان که شامل لذات حرام و...به سمت اومیرویم.درحالی که اگریک بارعاشق واقعی خداشویم وطعم عشق واقعی رابچشیم دیگرهرگزدرهرشرایطی دعوت شیطان راقبول نمیکنیم.ولی ما عاشق نیستیم.
 
بالا