چه نوع زندگیی بایدداشت؟

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
خوردن وخوابیدن ونوشیدن وازلذات دنیوی بهره بردن فی نفسه کاملاخوب است.ولیکافی نیست.این نوع زندگی بزودی خسته کننده میشود ادم که نمیتواندبرای همیشه بخوردودرهمین حدباشد.پس رسالت ماچه میشود؟چیزی نمیگذردکه این خوشگذرانیها به غم گذرانی تبدیل میشود.کسی که ازادامۀ این زندگی دائماً خرسندباشد،بسیارسبک مغزاست.اگرادم حتی اندک هم هوش وقوه داشته باشد،دیریازودبه پوچی این زندگی پی میبرد.بالاخره خواه ناخواه بعدازمدتی این سوال مطرح میشود"چه فایده؟که چی؟"این سوال دردراز مدت اجتناب ناپذیراست.بخصوص اگرانسان باهوش باشد.زمانی به بعدبرترصعودمیکنیم که بعدپست راپشت سرگذاشته ایم.
 

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
غیرقابل دسترس:خدایا ایصاحب پادشاهی ابدی جاودان،ای سلطان غیرقابل دسترس بدون سپاه ویاور،عزتی که باسپری شدن دوران وسالها وزمانهاوروزها باقیست ،سلطانی توانچنان غالب است که حدی برای اول ان ومنتهایی برای اخران نیست،چنان متعالی است که هیچ چیزتوان رسیدن وفتح قله انراندارد،صفات درمقابل توگنگ وحیرانند،وتعاریف به پای توازهم پاشیده اند،درمقابل کبریایی ات دقیق ترین تصورات درابهامند،که توای الهه ازلی ازابتداچنین بودی،وبراین مقام، همیشگی وبدون تزلزلی.
 
بالا