در فراز ابتدایی این دعا «اللهم ارزقنی فیه طاعه الخاشعین» یعنی «خدایا در این روز اطاعت بندگان خاشع و خاضع خود را نصیب من گردان» آمده است.
برای آنکه بدانیم خاشعین چه کسانی هستند، بهتر است اول در مورد متکبر ین صحبت به میان آوریم؛ چرا که خضوع و خشوع به طور کامل با تکبر و غرور تضاد دارد، به طوری که هر آنچه که در صفات متکبر ین وجود دارد، ضد آن در خاشعین موجود است.
امام علی (ع) همچنین در قسمتی دیگر نیز فرمودند: «کبر و خودپسندی چیزی است که قلبهای متکبران را همانند کرده، تا قرنها به تضاد و خونریزی گذراندند و سینهها از کینهها تنگی گرفت.»
برای روشن شدن این موضوع اشاره میکنیم به قسمتی از سخنان گهربار حضرت علی (ع) که در مورد متکبران اینگونه فرمودند: «آگاه باشید! زنهار! زنهار! از پیروی و فرمانبری سران و بزرگانتان، آنان که به اصل و حسب خود مینازند و خود را بالاتر از آنچه هستند میپندارند و کارهای نادرست را به خدا نسبت میدهند و نعمتهای گسترده خدا را انکار میکنند، تا با خواستههای پروردگار مبارزه کنند و نعمتهای او را نادیده انگارند، آنان شالوده تعصب جاهلی و ستونهای فتنه و شمشیرهای تفاخر جاهلیت هستند.»
امام علی (ع) همچنین در قسمتی دیگر نیز فرمودند: «کبر و خودپسندی چیزی است که قلبهای متکبران را همانند کرده، تا قرنها به تضاد و خونریزی گذراندند و سینهها از کینهها تنگی گرفت.»
در جای دیگری میفرمایند : فَاللهَ اللهَ فی کِبْرِ الْحَمیَّهِ وَ فَخْرِ الْجاهِلیَّهِ . .
خدا را خدا را! از تکبّر و خودپسندی و از تفاخر جاهلی بر حذر باشید. (نهجالبلاغه فیضالاسلام خطبه 234 معروف به خطبه قاصعه ص 785.)
خضوع و خشوع همانند ظرفی است که انسان به وسیله آن به جمعآوری رضا و خشنودی خداوند میپردازد و تکبر چون ظرفی است تو خالی که هیچ چیزی در آن جز غرور و تکبر جای نمیگیرد و این خضوع و خشوع است که انسان را به خدای خویش نزدیک میسازد؛ زیرا که هرچه انسان نزد پروردگار عالمیان، خود را ذلیل و خوار نشان دهد، ارزشش در پیشگاه او بیشتر میشود
انسانی که صفت تکبّر را در میان صفات خویش جای داده، معمولاً بر روی مسائلی که خود طرح میکند و یا چیزهایی که نفْسِ او خواهان آن است تعصّب دارد و بدون هیچ دلیل منطقی بر روی خواسته خویش اصرار میورزد. چنین کسی در مواردی که با او مخالفت میشود به زور توسل میشود و سعی دارد با مشاجره زبانی حرف خود را به کرسی بنشاند، و در نتیجه به بداخلاقی با دیگران پرداخته تا او را رعایت کنند و به خاطر این تندیِ اخلاق و زشتی درون از پند و اندرز دیگران هیچ بهرهای نمیبرد چرا که به حرف حق گوش نداده و نصیحت دیگران را نمیپذیرد. از انتقاد روی گردان است و به محض شنیدن انتقاد، ناراحت شده آن را نمیپذیرد و همین امر او منشأ کینههای فراوان خواهد شد.
با توجه به این تذکرات ، در مییابیم که خضوع و خشوع همانند ظرفی است که انسان به وسیله آن به جمعآوری رضا و خشنودی خداوند میپردازد و تکبر چون ظرفی است تو خالی که هیچ چیزی در آن جز غرور و تکبر جای نمیگیرد و این خضوع و خشوع است که انسان را به خدای خویش نزدیک میسازد؛ زیرا که هرچه انسان نزد پروردگار عالمیان، خود را ذلیل و خوار نشان دهد، ارزشش در پیشگاه او بیشتر میشود.
کوچک شدن، خوار شدن، طرد شدن و سرانجام آتش جهنم مقصدهایی هستند که مسیر تکبّر به آنها منتهی میشود، و امیرالمؤمنین(ع) در این مورد ابلیس را مثال میزنند تا به عنوان الگوی یک متکبّر در اذهان مردم باشد و از عاقبت امرِ او عبرت بگیرند.
چنانچه حضرت علی (ع) فرمودند: «تاج تواضع و فروتنی را بر سر نهید و تکبر و خودپسندی را زیر پا بگذارید ... و تواضع و فروتنی را سنگر میان خود و شیطان و لشکریانش قرار دهید، زیرا شیطان از هر گروهی لشکریان و یارانی سواره و پیاده دارد.» پس خضوع و خشوع در مقابل پروردگار عالمیان همان طاعت و بندگی خالصانه در مقابل ذات اقدس اوست که ما نیز در این روز از خداوند میخواهیم به ما عبادت و اطاعتش را همراه با خضوع و خشوع نصیب کند.
آینده متکبّر
بابِ شهر علم پیامبر(ص) آینده شخص متکبر را در لسان مبارک خود این گونه بیان میدارد:
(( پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصّبها و سرسلسله تکبّران است که اساس عصبیّت را بنا نهاد. و بر لباس کبریایی و عظمت، با خدا درافتاد، لباس بزرگی را بر تن پوشید و پوشش تواضع و فروتنی را از تن درآورْد. آیا نمینگرید که خدا به خاطر خود بز رگ بینی، او را کوچک ساخت، و به جهت بلندپروازی او را پست و خوار گردانید؟! پس او را در دنیا طرد شده و آتش جهنم را در قیامت برای او مهیا فرمود.))( همان ص 778.)
پس کوچک شدن، خوار شدن، طرد شدن و سرانجام آتش جهنم مقصدهایی هستند که مسیر تکبّر به آنها منتهی میشود، و امیرالمؤمنین(ع) در این مورد ابلیس را مثال میزنند تا به عنوان الگوی یک متکبّر در اذهان مردم باشد و از عاقبت امرِ او عبرت بگیرند.