توانستن غیر از مجاز بودن است
فراز اول: لَا إِکْرَاهَ فیِ الدِّینِ قَد تَّبَینََ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ (256- بقره)
در دین، هیچ اجباری نیست. همانا راه هدایت از گمراهی، کاملاً مشخص و آشکار شده است.
بسیاری با استناد به همین آیه، خود را مجاز به پذیرش و یا عدم پذیرش اصل دین و فروعات آن میدانند به این معنا که گمان میکنند اجازه دارند اصل دین را بپذیرند یا نپذیرند و یا هر کدام از فروعات دین که مایل به انجامش نبودند را به راحتی کنار گذاشته و از آن بگذرند و جالبتر اینکه خیال میکنند دیگران هم حق اعتراض به آنها را ندارند؛ نه حق دارند آنها را امر کنند و نه مجازند ایشان را نهی کنند.
به راستی اگر چنین تفسیر و برداشتی از آیه صحیح بود دیگر چه دلیلی داشت خداوند کسانی که دین را نپذیرفتند و یا به آن عمل نکردند را با آیات عذاب، تهدید کند؟
نکتهای که این عده از آن غفلت کردهاند این است که پیام آیه نفی جبر و اشاره به اصل اراده در خلقت انسان است. خداوند متعال انسانها را به گونهای خلق کرده است که در مقام عمل، توان انتخاب گزینههای مختلف و گاه مخالف را داراست. او هم میتواند عدالت بورزد و هم ظلم کند؛ هم عبادت کند و هم عصیان نماید؛ اما اینکه کدام گزینه برای او مجاز است و کدام برای او ممنوع، بحث دیگری است. یقیناً انسان اجازه ندارد گزینهای را برگزیند که به ضرر دنیا و آخرت اوست.
کسانی که در راه خداوند بذل مال میکنند ولی به دنبال آن منت میگذارند یا کاری که موجب آزار و رنجش اوست انجام میدهند در حقیقت با این عمل ناپسند، اجر و پاداش خود را از بین میبرند.(2) در این بین کسی اجر میبرد که بتواند کار ارزشمند خود را از این دو آفت نابودگر حف0کند.(3)
اگر انسان مختار آفریده شده؛ نه برای آن است که هر کاری که دلش خواست بکند؛ بلکه او آزاد آفریده شد تا آزادانه بین درست و نادرست یکی را انتخاب کند؛(1) درست و نادرستی را که خدا از طریق دین (عقل سالم و نقل معتبر) بیان کرده است. اگر درست را انتخاب کرد کمال است و بهشت و اگر نادرست را برگزید سقوط است و عذاب.