روزه در گذر تاريخ

مسافر

کاربر ویژه
"بازنشسته"
روزه ، عبادت ديرينى است كه پيدايش آن را مى توان با حضور آدم(ع) در زمين و پس از خروج وى از بهشت ، مقرون دانست .

مفسر معروف ، علامه طبرسى مى نويسد: روزه در ميان انبياء و امت آنان ، همواره از زمان آدم تا كنون مورد توجه بوده است .(1)

اميرالمومنين (ع) مى فرمايد: روزه ، عبادت قديمى است كه خدا هيچ امتى را از آن بر معاف نداشته است (2). قرآن مى فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما واجب شد همان گونه كه بر پيشينيان مقرر شده بود (3)، اين آيه نشان مى دهد كه روزه عبادت سابقه دار است .

امام باقر (ع) فرمود: همواره در ماه رمضان ، روزه واجب بود و اين وجوب فقط براى انبياء مقرر و براى امت آنان در غير رمضان ، روزه واجب بوده ، ولى امت محمد (ص ) مورد لطف ويژه خدا واقع گشته از اين حيث در رديف انبيا قرار گرفتند. (4)

مردى از ابن عباس از چگونگى روزه انسانهاى برگزيده تاريخ ، سؤال كرد.

ابن عباس در پاسخ گفت : پيامبر اكرم (ص) فرمود: برترين روزه ، روزه داشتن برادرم داود پيامبر است ، كه در طول سال هميشه يك روز را روزه مى داشت و يك روز را افطار مى كرد، سليمان نيز در هر ماه ، سه روز اول ماه و سه روز وسط و سه روز آخر آن را روزه دار بود،

عيسى ، همواره روزه دار بود و مريم نيز هميشه دو روز را روزه و دو روز را افطار مى نمود.
 

مسافر

کاربر ویژه
"بازنشسته"
پيامبر اسلام (ص) نيز در هر ماه اول ، وسط و آخر آن را روزه مى گرفت و مى فرمود: اين هميشه روزه دارى است (5).

حضرت مريم وقتى كه عيسى را به دنيا آورد، به او گفتند: اى مريم ! مادرت كه آدم درستى بود، چطور شد كه شما بدون شوهر، فرزند آوردى ؟ (6)

مريم به فرزند خود اشاره كرد و گفت : تو بر پاكدامنى من گواه بده . عيسى (ع) به امر خدا به زبان آمد و از پاكدامنى مادرش خبر داد.

وقتى كه به مريم گفتند چرا خودت حرف نمى زنى و از بچه استمداد مى كنى ، پاسخ داد: من نذر كردم كه روزه دار باشم و با هيچ كس صحبت نكنم (7).

و بايد در امساك و سكوت حكيمانه باشم . (8) اين سخن نشان مى دهد كه در زمان مريم امساك و از سخن نيز مرسوم بوده است . و مى توان گفت : مريم نذر كرده بود كه روزه بدارد و در سكوت حكيمانه به سر ببرد.

گوستاولوبون وزير اسبق فرهنگ فرانسه در كتاب تاريخ تمدن اسلام و عرب بابى دارد به نام سنتهاى عرب ، مى نويسد: در ميان عرب ، پيش از اسلام سنت روزه دارى به چشم مى خورد. (9)

اين نويسنده مسيحى مذهب در فصل آداب و اخلاق اسلامى يادآور مى شود كه روزه نصارى 40 روز و روزه مسلمانان 30 روز است ، ولى بسى سخت است . در عين حال ، مسلمانان دلبستگى بيشترى نسبت به روزه دارند.
 

مسافر

کاربر ویژه
"بازنشسته"
موسى كليم الله در مناجات خود راز برترى امت محمد (ص) بر ساير امتها را جويا شد. ندار رسيد كه امت محمد (ص) به خاطر ده خصلت ، از جمله روزه دارى در ماه مبارك رمضان ، بر امتهاى ديگر برترى دارند.

آرى ، امتهاى گذشته ، روزه مى داشتند، ولى در غير ماه مبارك رمضان و فقط انبياء در ماه مبارك رمضان روزه مى گرفتند، لكن خدا بر آحاد مسلمين تفضل كرد و آنان را در رديف انبياى پيشين قرار داد و روزه در ماه مبارك را براى آن منظور فرمود. (10)

موساى كليم در مناجات خود از درگاه الهى پرسيد: آيا كسى را همانند من گرامى داشته اى ؟ ندا رسيد: من بندگانى در آخر زمان دوران خاتميت دارم كه آنان را از طريق ماه رمضان گرامى داشتم . (11)

چرا در آيه ابلاغ وجوب روزه ، سخن از وجوب روزه در تاريخ گذشته به ميان آمده است ؟ (12) بايد به اين نكته روانشناختى توجه داشت كه اگر كار سخت و دشوار براى همگان مقرر گردد، تحمل آن براى افراد از حيث روانى قضيه دشوار نخواهد بود. مفسر معروف ، فخر رازى مى نويسد: چون روزه ، يك عبادت طاقت فرساست ، عموميت آن براى همگان ، مايه تقويت توان و مقاومت است . والشى ء الشاق اذا عم سهل تحمله (13)
 

مسافر

کاربر ویژه
"بازنشسته"
روزه در اسلام

در سال دوم هجرت وجوب روزه به مسلمانان ابلاغ شد، گرچه مسلمانان مى دانستند كه روزه ، مورد توجه رسولخداست ؛ زيرا آن حضرت در برخى اوقات روزه مى داشت .

مرحوم طبرسى در تفسير مجمع البيان مى نويسد: دو چيز در صدر اسلام براى روزه داران واجب بود، كه بعدا خدا آنها را تخفيف داد و ناديده گرفت . اين دو عبارت اند از: اولا روزه داران پس از افطار، فقط تا وقتى كه به خواب نرفته بودند مجاز بودند غذا بخورند. اين حكم لغو شد؛ يعنى تخفيف داده شد. ثانيا؛ در صدر اسلام زناشويى ، در شب و روز ماه رمضان حرام بود، اين حكم نيز پس از چندى لغو گرديد و به روز ماه مبارك رمضان ، اختصاص يافت ، پس روزه در اسلام ، در سال دوم هجرت واجب شد و داراى ويژگيهاى فوق بود كه بعدا اين ويژگيهاى از سوى پروردگار متعال مورد تخفيف قرار گرفته و از مدار وجوب خارج شد (14)

زمخشرى در كشاف ، مطلب فوق را با اندكى اختلاف نقل مى كند، او در ذيل آيه احل لكم ليلة الصيام الرفث الى نسائكم (15) مى نويسد: در شب ماه رمضان پس از افطار، خوردن و آشاميدن و مباشرت با همسر جايز بود تا هنگامى كه نماز عشا خوانده نشده و يا آدمى به خواب نرفته باشد و پس از آن حرام بود... عمر بن خطاب شبى در ماه رمضان بعد از نماز عشا با همسر خود مواقعه نمود ولى پشيمان گشت و پريشان خاطر پيش رسول خدا به توبه و ندامت پرداخت كه چرا دستور خدا را ناديده گرفته ، پيامبر (ص ) به او فرمود: از تو انتظار چنين گناهى نبود. البته افراد ديگرى نيز همين گونه خطا را مرتكب گشته بودند... پس از آن آيه فوق نازل شد (16).
 

مسافر

کاربر ویژه
"بازنشسته"
صاحب مجمع البيان در ذيل آيه 189 سوره بقره مى نويسد: در آغاز، روزه براى پيران و كسانى كه طاقت روزه دارى را ندارند مقرر بوده است كه بعدا نسخ گرديد. (17)

در كتاب تفسير الصافى ذيل آيه فمن كان منكم مريضا آمده است كه در امم پيشين ، بر خلاف امت اسلام روزه براى مسافران نيز مقرر بوده است .(18)

طبق دستور شارع مقدس نبايد در سفر روزه گرفت ؛ لذا پيامبر (ص ) فرموده اند: (19) انسان روزه دار در مسافرت ، مانند فرد غير روزه دار در محل اقامت خويش است ؛ يعنى اگر كسى ، بدون توجه به دستور شرع مقدس ، در سفر روزه بگيرد، چنان است كه در غير سفر، روزه خود را عمدا بخورد.

البته حساب افرادى كه بايد در سفر روزه بگيرند جداست ، از آن جمله است كسى كه سفر او سفر معصيت باشد و نيز افرادى مثل برخى از رانندگان و كسانى كه نذر كرده اند كه در سفر روزه باشند و يا قصد اقامت ده روز در سفر را دارند.
 

مسافر

کاربر ویژه
"بازنشسته"
منبع : "صفاى باطن در پرتو رمضان" اثر : سيد محمد شفيعى

پي نوشت:

1- ر.ك : طبرسى ، جوامع الجامع ، ج 1، ص 103.

2- ر.ك : طبرسى ، جوامع الجامع ، ج 1، ص 103.

3- بقره : 183.

4- ر.ك : حر عامل ، وسايل الشيعه ، ج 7، ص 172.

5- ر.ك : حر عامل ، وسايل الشيعه ، ج 7، ص 322.

6- مريم : 28.

7- مريم : 29.

8- بحار الانوار، ج 97، ص 351.

9- گوستاولوبون ، تمدن اسلام و عرب : ترجمه فخر داعى ، باب سنت هاى عرب ، ص 654.

10- تفسير الصافى ، فيض كاشانى در ذيل آيه 285 بقره و وسائل الشيعه ، ج 7، ص 224.

11- نورالثقلين : ج 1 ص 163.

12- بقره 183.

13- ر.ك : فخر رازى ، تفسير كبير، ج 5، ص 75.

14- جوامع الجامع ، ج 1، ص 106: وسائل الشيعه ، ج 7، ص 81.

15- بقره : 187.

16- كشاف ، ج 1، ص 228.

17- ابن ادريس ، السرائر، ج 1، صص 364-315.

18- طبرسى ، مجمع البيان ، ج 1، ص 112؛ جوامع الجامع ، ج 1، ص 106.

19- ر.ك : طبرسى ، جوامع الجامع ، ج 1 ص 103.
 
بالا