قصه بگم ، قصه بابامو بگم ، قصه ی جانبازا رو بگم .. .

!WARNING!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
بسم رب الحسین .. .

میخوام برات قصه بگم

قصه یک بابا رو بگم

قصه یک ترکش رو بگم

نه قصه ترکشها رو بگم

غصه بگم ، قصه چیه ، غصه ی شب هاش رو بگم

یه غاف و قین عوض کنم زندگیشو شروع کنم

زندگی یک جوون

زندگی بابامو بگم

از بیداری تاریکش ، یا شاید هم خواب سپیدش برات بگم

میخوای بگم که خسته شده ! دوست داری بشنوی که تنها شده؟

دارم میگم درد داره ! تو باز میگی سهمیه داره؟!

میگم آقا یک چشم نداره ! میگی به جاش لنز بزاره؟!

میگم داداش رگاش پاره شده ! میگی میخواست مراقبش باشه؟!
آهای میگم که شب در میون ، کلینکا پاتوقم شده ! خون ریزیش و لباس های سرخش کابوس هرشبم شده ! اما فقط میگی آخی بچه بیچاره شده !!


آره داداش قصه زندگی جانبازا همیشه تلخ و ناخوشه

زندگی فرزندش فقط پر ازتیکه و تمسخره

برچسب و اتهام دیگه یه آهنگ ملایمه

.

حالا منم یه نوجوون

فرزند همون یک جوون


اما اینم بگم بدون

که این منه یه نوجون

نه سهمیه دارم نه پول و نون

از کل دنیا یه بابا دارم

بابای 50% درصد دارم

دوسش دارم

فداشم میشم ناتموم

مازراتی ، بوگاتی نه، حتی سمند ،نه داداش فقط یه وانت دارم

حالا اینم روش که بدون

قد تموم دنیا این بابا رو دوسش دارم



پ.ن : افتخارم آن است که فرزند یک جانباز سپاه قدسیم و این افتخار را به هزار هزار دنیا عوض نخواهم کرد

و با سپاس بیکران از حسین ابن علی که در عاشورایش به من نشان داد که هنوز هم میتوان معجزه کرد

وقتی تمام پزشکان قطع امید کرده اند .. .

و این راز یک عبارت بسم رب الحسین است که با تو هم قسم شده ام.

در آخر : این دل نوشته ی تلخ تقدیم به پدر مهربانم
WAR (2).jpg
WAR (2).jpg
WAR (2).jpg
WAR (2).jpg
WAR (2).jpg
WAR (2).jpg
WAR (2).jpg
WAR (2).jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ندا66

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پدرم عطر گل یاس بقاست
پدرم ساحل زیبای لقاست
پدرم جلوه ایمان و رضاست
پدرم در همه حال کارگشاست
پدرم حاکم پیمان و وفاست
پدرم برسرما مرغ هماست
پدرم نقش همه خاطره هاست
پدرم چشمه جوشان عطاست
 

!WARNING!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
بسم رب الحسین .. .
.
.
.
و فقط چند قطره اشک پاسخ جانبازیست که این اتهامات را میشنود
و فقط چند قطره اشک ...
تلخند
 
بالا