تودرعشق رشد میکنی........................

رهایی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
راستی این علاقه انسان برای پایداری وتداوم عشق ازکجاسرچشمه میگیرد؟تداوم به معنای ان است که تومیخواهی از آینده سردربیاوری؛یعنی تو میخواهی آنچه کهدر حال حاضروجوددارد،درآینده هم به همین صورت باقی بماند-ولی آخرچرا؟درحقیقت آدم زمانی به فکرتداوم می افتد که دیگر عشق پرکشیده ورفته.وقتی دوعاشق تازه نفس درتوهم ذهنی خویش غوطه ور هستند،درمورد پایداری عشق فکر نمیکنند.آنها ابراز اطمینان میکنند که برای همیشه درکنار هم خواهند ماند.ولی به محض اینکه پایه های این عشق متزلزل شودوتو احساس کنی کهدارداز دست میرور،ذهن به تو هشدار میدهدکه دودستی به آن بچسبی وهر کاری از دستت بر میاید انجام دهی.ذهن ازتو میخواهد به ترکها وشکافهای به وجود آمده توجه نکنی،درحقیقت انهارانادیده بگیری ازانها اجتناب کنی،سرپوش برانها بگذاری.تداوم چنین چیزی غیرممکن است./بامراقبه عشق برایتان صورت وکیفیتی جدیدپیدامیکند./این عشق دیگر به معنای سبکسری نیس.بلکه خرد وداناییست.تودیگرگرفتار عشق نمیشوی،بلکه درآن شکوفامیشوی.عشق به منزله خصلتی والاخواهدبود.همانطورکه نورشعله رااحاطه میکند،عشق نیزوجودتورادربرمیگیرد.توعشق میورزی،در"حقیقت توخودعشق هستی."این عشق مخاطب خاصی ندارد.وجودخدادرون مابه ماارزش میدهد
 
بالا