&♦&♦8 اثبات عقلی وجود منجی دوازدهم- برهان علت غائی &♦&♦8

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
66107383763646263359.jpg

قبل از تبيين برهان علت غايي لازم است كه به مسأله ي غايتمندي افعال خداوند اشاره اي نماييم كه دخالت تامي در برهان دارد.
يكي از مسائل عمومي افعال الهي كه در علم كلام مطرح مي شود اين است كه، آيا افعال خداوند داراي غايت و غرض است يا آن كه بدون هيچ غايت خاصي انجام مي پذيرد؟
با تأمل در افعال اختياري و هدفمند خود در مي يابيم كه ما در چنين افعالي ابتدا غايتي را براي خود در نظر مي گيريم كه از طريق وصول به آن مي توانيم نيازي را از خود برطرف كنيم، تصور اين غايت در ذهن ما قبل از انجام فعل، ما را بر مي انگيزاند تا به انجام آن اقدام ورزيم و از اين رهگذر به منفعتي دست يابيم. بنابراين در افعال ما دست كم دو خصوصيت وجود دارد: نخست آن كه غايت فعل در جهت رفع نيازها و كمبودهاي فاعل است و فاعل از طريق انجام فعل استكمال مي يابد. خصوصيت دوم آن است كه تصور غايت قبل از انجام فعل، در انجام آن تأثير مي گذارد و فاعل را براي ارتكاب فعل بر مي انگيزاند.

اينك بايد در نظر داشت وقتي سخن از غايتمندي افعال الهي در ميان است مقصود ما مشابهت آن با افعال انسان ها نيست. به عبارت ديگر دو ويژگي ياد شده به هيچ وجه در فعل خداوند وجود ندارد؛ زيرا:

اولا: غايت افعال خداوند رسيدن به كمال نيست؛ زيرا فاعل، (يعني ذات مقدس الهي) كامل مطلق است و نقصي ندارد تا بخواهد از طريق فعل خود آن را برطرف سازد، بلكه غايت افعال الهي به مخلوقات او باز مي گردد و در جهت استكمال مخلوقات اوست.
ثانيا: چنين نيست كه تصور غايت فعل سبب انجام آن گردد،‌ زيرا علم خداوند از سنخ علم حصولي كه ملازم با تصور مفاهيم باشد، نيست؛ بلكه ذات الهي به گونه اي است كه به دليل كمال مطلق خود مقتضي رساندن مخلوقات خود به كمال مطلوب آن ها مي باشد.
بدين ترتيب مقصود ما از غايتمند بودن فعل خداوند اين است كه فعل او مشتمل بر مصالح و منافعي است كه به مخلوقات او باز مي گردد و چنين نيست كه انجام و ترك آن به لحاظ منافع آفريدگار او علي السويه باشد. از اين رو، غايت در افعال الهي غايت فعل است نه غايت فاعل؛ زيرا ذات خداوند كامل مطلق و غني است و هيچ غايتي براي آن قابل تصور نيست.



Faraj.jpg
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
دليل غايتمندي افعال الهي
متكلمين بر اين ادعا كه افعال خداوند داراي غايت و غرض است ادله ي متعددي اقامه كرده اند كه به ذكر يك استدلال اشاره مي كنيم:
فعلي كه فاقد غايت باشد عبث و لغو است،‌ و انجام فعل عبث عقلا قبيح مي باشد،‌ و از آنجا كه بر اساس اصل حسن و قبح عقلي ارتكاب كار قبيح از سوي خداوند محال است، ممكن نيست افعال او عبث باشد.
در نتيجه، تمام افعال الهي غايتمند و داراي غرض است.
عرفا و فلاسفه ي اسلامي غايتمند بودن افعال الهي و ترسيم غايت و هدف از افعال او را طور ديگري ترسيم مي كنند، به اين بيان كه آن ها با تمسك به قاعده ي (النهايات هي الرجوع الي البدايات)، و تمسك به آيه ي شريفه ي: «انا لله و انا اليه راجعون» علت خلق را ابتهاج ذاتي خداوند نسبت به تجليات خود مي دانند كه در نتيجه در باب افعال الهي طبق نظر عرفا علت غايي و فاعلي يكي است كه همان خداوند متعال باشد و به تعبير ديگر وحدت فاعل و غايت. (1)

قرآن و غايتمندي افعال خداوند
قرآن كريم در آيات متعددي بر حكيمانه بودن افعال الهي و عبث نبودن آن تأكيد مي كند. براي نمونه مي توان به آيات زير اشاره كرد:
خداوند متعال مي فرمايد: «أفحسبتم أنما خلقناكم عبثا و أنكم الينا لا ترجعون»؛ (2) «آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريديم و اين كه شما به سوي ما باز نمي گرديد؟»
در آيه ي ديگر نيز سخن از حكيمانه بودن آفرينش آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن هاست: «و ما خلقنا السماوات و الأرض و ما بينهما لاعبين»؛ (3) «و آسمان ها و زمين و آنچه را ميان آن دو است به بازي نيافريديم».

..........

1. علت غايي، منظومه‌، مقصد 7 مبحث علت و معلول.
2.سوره ي مؤمنون، آيه 115.
3. سوره دخان، آيه 38.

:gol:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: montazer

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

تبيين برهان علت غايی

حكما و فلاسفه ي الهي در حكمت متعاليه مي گويند: در قوس صعود از هيولي تا وجود محض هر مرتبه ي عالي، غايت و ثمره براي مرتبه ي داني و پايين تراست. و به عبارت ديگر: در اجزاء قوس صعود جزء متقدم مقدمه براي جزء متأخر است و هر جزء متأخر نيز ثمره براي جزء متقدم مي باشد. (4)
مثلا گياه كه در قوس نزول مقدمه است،‌ براي وجود حيوان، و حيوان مقدمه است،‌ براي وجود انسان؛ زيرا انسان اشرف از حيوان است. ولي در قوس صعود، انسان به منزله ي ثمره و غايت براي وجود حيوان است، و حيوان نيز به منزله ي ثمره و نتيجه براي گياه و گياه به منزله ي ثمره براي جماد مي باشد.
و نيز در حكمت متعاليه ثابت شده كه نتيجه، علت فاعليت فاعل است. و به عبارت ديگر: علت غايي مؤخر در وجود و مقدم در تصور است و غايت نيز به وجود علميش مبدأ براي فاعليت فاعل است. 5
بنابراين هرگاه در عالم خلقت، انساني نباشد خلقت حيوان و وجود او لغو است. و همچنين اگر حيوان موجود نباشد خلقت گياه لغو است و همچنين...


اختلاف در افراد انسان

هر فردي از افراد انسان ولو در صورت با افراد ديگر از انسان ها شبيه بوده و همگي از افراد نوع واحد منطقي مي باشند و لذا بر تمام افراد انسان حيوان ناطق اطلاق مي گردد، ولي در واقع و نفس الامر با يكديگر اختلاف دارند. و لذا در روايات اسلامي مي خوانيم كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «ان الانسان کمعادن كمعادن الذهب و الفضه»؛ 6 «جوهر انسان به مانند طلا و نقره با يكديگر متفاوتند».
بنابراين نسبت انسان كامل به بقيه ي افراد انسان به مانند نسبت انسان است به افراد حيوان. و همان طوري كه در قوس صعود، انسان ثمره ي وجود حيوان است، و حيوان نيز ثمره ي وجود گياه، و گياه نيز ثمره ي وجود جماد، همچنين است نسبت به افراد انسان، زيرا انسان درختي است كه ميوه ي آن وجود انسان كامل است، واو كسي نيست جز وجود حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف). و همان طور كه خلقت درخت براي ميوه دادن است نه به عكس همچنين هدف از خلقت افراد انسان همان انسان كامل است نه به عكس.

...........


5. رجوع شود به بحث علت و معلول، فصل ارتباط علت فاعلي با علت غايي از كتاب نهايه الحكمه و شرح منظومه و ديگر كتب فلسفي.
6. بحارالانوار، ج 61، ص 65، حديث 51، باب 42.




:gol:
 
بالا