(ألمتر کيف فعل ربّکَ بأصحاب الفيل * ألم يجعل کيدهم في تضليل....)
تاريخ ظرف حوادث مشابه است. حق و باطل، موسيها و فرعونها، مدام مصاديق تازه و نوظهوري مييابند وکيدها و نقشهها، پيچيدهتر ميشود. اگر در گذشته، دو ابرقدرت روم و ايران - به خاطر آگاهيشان از ظهور پيامبري از نسل اسماعيل در جزيرة العرب و اين که سلطهي آنان را در هم خواهد شکست - ميخواستند مانع طلوع نور محمّدي و يا لااقل بالا گرفتن کار او شوند، امروزه نيز برخي قدرتهاي استکباري، ميخواهند مانع ظهور نور مهدوي و يا بسط حاکميت او شوند، غافل از آن که اگر در مورد محمّد،صلّياللّهُ عليهوآلهوسلّم، شد آن چه بايد ميشد - (ألمتر کيف فعل ربّک بأصحاب الفيل) - در مورد مهدي،عجّل الله تعالي فرجه الشّريف، نيز ميشود آن چه بايد بشود: (وعد الله الذين آمنوا... ليستخلفنهم في الأرض)و (ونريد أنْ نمنَّ علي الذين استضعفوا في الأرض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثين)و (جاء الحق وذهق الباطل إنَّ الباطل کان زهوقا)
سورهي فيل، پيام اميدي به مستضعفان و ظلم ستيزان عالم و هشداري به پيلسواران و زورمداران مستکبر است.
آخرین ویرایش توسط مدیر: