بخش عظيمي از تعاليم انسان ساز انبيا را اخلاق تشکيل داده است. تعليم خلق و خوي شايسته که موجبات سعادت دنيوي و اخروي انسان ها را فراهم سازد، يکي از آموزه هاي اساسي اديان الهي است. در حديثي از پيامبر اسلام (ص) آمده است؛ «عليکم بمکارم الاخلاق فان الله عزوجل بعثني بها » (1) بر شماست که به مکارم اخلاق آراسته شويد، زيرا خداي تعالي مرا براي آن مبعوث کرده است.
در آيات قرآني نيز به مفاهيم اخلاقي در ابعاد فردي و اجتماعي آن تأکيد فراواني شده است. قرآن، فضائل را ستوده و رذايل را نکوهيده است.
پيامبر اکرم خود الگو و اسوه ي اخلاق بود. خداوند، خلق و خوي والاي او راستوده و او را چنين مي ستايد: انک لعلي خلق عظيم. (2) شخصيت تو مبتني بر خلق و خوي عظيمي است. اخلاق والاي پيامبر اکرم، خود يکي از اسباب ايمان و جذب مردم به آئين اسلام بوده است و در قرآن کريم مي خوانيم: و لو کنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولک (3) اگر تندخو و خشن بودي مردم از گرد تو پراکنده مي شدند.
امامان شيعه نيز - که خلفاي برحق پيامبر اکرم بودند- همگي اسوه هاي اخلاق و رفتار و فضايل انساني بودند و همين ويژگي ، يکينشانه هاي جانشينان راستين پيامبر اکرم است. اما به اين ويژگي اساسي رهبران راستين اسلام کمتر استناد شده و ابعاد اخلاقي شخصيت آنها کمتر مورد بررسي قرار گرفته است.
يکي از کهن ترين متون اسلامي که در قرن اول هجري تأليف شده، کتاب الصحيفة الکامله يا الصحيفه السجاديه تأليف امام زين العابدين و سيد الساجدين علي بن الحسين علیه السلام است. اين کتاب به زبور آل محمد نيز موسوم است و به تواتر، توسط سه فرقه ي زيديه، اسماعيليه و اماميه به طرق گوناگون از آن امام همام روايت شده است. (4) اين کتاب مجموعه دعاهاي امام زين العابدين علیه السلامخالق يکتا است، اما آنچه که از اخلاق حسنه و فاضله در اين دعاها تعليم داده مي شود، کمتر از ساير مضامين شريف آن نيست. در اين مجموعه ي گرانقدر، ضمن مناجات با خالق هستي، عالي ترين خلق و خوي انساني در رفتار فردي و اجتماعي تعليم گرديده است و هر کس که به مطالعه ي مضامين آن بپردازد، به شخصيت والا و پيامبر گونه ي گوينده ي آن اعتراف خواهد کرد.
در دعاهاي صحيفه سجاديه ، امام سجاد علیه السلام ضمن راز و نياز با خداوند، به طور غير مستقيم از فضايل و رذايل اخلاقي سخن مي گويد. گويي در ديدگاه امام علیه السلام از طريق سخن گفتن و راز و نياز با خداوند، مي توان همه ي کمالات انساني و وظايف فردي و اجتماعي را بازشناخت.
دعاهاي صحيفه، غالبا آميخته با ستايش باري تعالي و توحيد است. اين عبارت - که از سويي لطيف ترين تعابير عرفاني است که مي تواند بر زبان انبيا و اولياي الهي جاري شود و از سويي ديگر عالي ترين و بلندترين معارف توحيدي را دربر دارد - جايگاه رفيع و ممتازي به اين مجموعه داده است، به گونه اي که هيچ مجموعه ديگري در معارف توحيدي قابل مقايسه ي با آن نيست به ويژه آنکه جامه اي زيبا از حسن بيان - برخاسته از معدن فصاحت اهل بيت پيامبر (ص) - نيز بر زيبايي محتواي آنها مي افزايد.
در اينجا به عنوان نمونه به بحث املکيت خداوند سبحان اشاره مي شود. امام سجاد علیه السلام دعاي 22 را اين گونه آغاز مي کند: « اللهم انک کلفتني من نفسي ما انت املک به مني، و قدرتک عليه و علي اغلب من قدرتي » . اين عبارت، به صراحت، دو نکته را بيان مي کند: اول آنکه انسان و قدرت او، واقعي است نه خيالي و پنداري. اين جمله، خط بطلاني است بر اين انديشه که تمام موجودات وهم و خيال و تصورهايي در آينه است يا سخن ديگري که همه ي انسان ها را شير مي داند، ولي نه شير واقعي، بلکه تصوير شيري که روي پرده است، به اختيار خود حرکتي ندارد، بلکه اين باد است که او را به هر سويي که بخواهد به جنبش در مي آورد. (5)
در عبارت امام سجاد صلوات الله عليه، سخن از قدرت و تکليف واقعي انسان است. اين دو واقعيت- که بر انسان واقعي مترتب است - اختيار را به خوبي مي رساند و جبر را نفي مي کند. اما نفي جبر، به گونه اي است که او را به ورطه ي تفويض نمي کشاند و واقعيت « لا يمکن الفرار من حکومتک » را ناديده نمي گيرد. اين ويژگي بيان وحي است که در جايي به اجمال ، «لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين » (6) مي گويد، و در جايي ديگر آن را تبيين مي کند. (7) جالب توجه آن که اين نکات را ، هر کسي با اندک توجهي با واقعيت هاي زندگي خود منطبق مي يابد، يعني هم مالکيت خود و هم املکيت خداوند را توأمان در زندگي خود مي بيند، که اولي نفي جبردومي نفي تفويض است.
اين گونه گره گشايي از معضل ديرينه ي جبر و تفويض، امام سجاد علیه السلام را درخور است، که هم راز آشناي خلقت است و هم بر اوج قله هاي معرفت توحيدي جاي دارد. در اين گفتار، برآنيم که برخي از مباني اخلاق اسلامي را بر اساس صحيفه ي سجاديه تبيين کنيم.
...........
1- بحارالانوار، ج 66، ص 375.
2- القلم / 4.
3- آل عمران/ 159.
4- اسناد و مشايخ راويان صحيفه کامله، علوم حديث، ج 12، ص 26.
5- به عنوان نمونه، بنگريد به : بحث املکيت خداوند با حفظ مالکيت انسان (دعاي 22) ، تنزيه خداي تعالي از احاطه ي بشر بر او، (دعاي 5 و 32) لطف و فضل بي پايان الهي ( دعاي 13)، توحيد و تسبيح و تنزيه و حمد باري تعالي ( دعاي 32و 47 و 52).
6- در بحارالانوار بابي وجود دارد تحت عنوان: ابطال الجبر و التفويض و اثبات الامر بين الامرين. بحارالانوار، ج 2، ص 387.
7- دعاي 22 صحيفه.
در آيات قرآني نيز به مفاهيم اخلاقي در ابعاد فردي و اجتماعي آن تأکيد فراواني شده است. قرآن، فضائل را ستوده و رذايل را نکوهيده است.
پيامبر اکرم خود الگو و اسوه ي اخلاق بود. خداوند، خلق و خوي والاي او راستوده و او را چنين مي ستايد: انک لعلي خلق عظيم. (2) شخصيت تو مبتني بر خلق و خوي عظيمي است. اخلاق والاي پيامبر اکرم، خود يکي از اسباب ايمان و جذب مردم به آئين اسلام بوده است و در قرآن کريم مي خوانيم: و لو کنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولک (3) اگر تندخو و خشن بودي مردم از گرد تو پراکنده مي شدند.
امامان شيعه نيز - که خلفاي برحق پيامبر اکرم بودند- همگي اسوه هاي اخلاق و رفتار و فضايل انساني بودند و همين ويژگي ، يکينشانه هاي جانشينان راستين پيامبر اکرم است. اما به اين ويژگي اساسي رهبران راستين اسلام کمتر استناد شده و ابعاد اخلاقي شخصيت آنها کمتر مورد بررسي قرار گرفته است.
يکي از کهن ترين متون اسلامي که در قرن اول هجري تأليف شده، کتاب الصحيفة الکامله يا الصحيفه السجاديه تأليف امام زين العابدين و سيد الساجدين علي بن الحسين علیه السلام است. اين کتاب به زبور آل محمد نيز موسوم است و به تواتر، توسط سه فرقه ي زيديه، اسماعيليه و اماميه به طرق گوناگون از آن امام همام روايت شده است. (4) اين کتاب مجموعه دعاهاي امام زين العابدين علیه السلامخالق يکتا است، اما آنچه که از اخلاق حسنه و فاضله در اين دعاها تعليم داده مي شود، کمتر از ساير مضامين شريف آن نيست. در اين مجموعه ي گرانقدر، ضمن مناجات با خالق هستي، عالي ترين خلق و خوي انساني در رفتار فردي و اجتماعي تعليم گرديده است و هر کس که به مطالعه ي مضامين آن بپردازد، به شخصيت والا و پيامبر گونه ي گوينده ي آن اعتراف خواهد کرد.
در دعاهاي صحيفه سجاديه ، امام سجاد علیه السلام ضمن راز و نياز با خداوند، به طور غير مستقيم از فضايل و رذايل اخلاقي سخن مي گويد. گويي در ديدگاه امام علیه السلام از طريق سخن گفتن و راز و نياز با خداوند، مي توان همه ي کمالات انساني و وظايف فردي و اجتماعي را بازشناخت.
دعاهاي صحيفه، غالبا آميخته با ستايش باري تعالي و توحيد است. اين عبارت - که از سويي لطيف ترين تعابير عرفاني است که مي تواند بر زبان انبيا و اولياي الهي جاري شود و از سويي ديگر عالي ترين و بلندترين معارف توحيدي را دربر دارد - جايگاه رفيع و ممتازي به اين مجموعه داده است، به گونه اي که هيچ مجموعه ديگري در معارف توحيدي قابل مقايسه ي با آن نيست به ويژه آنکه جامه اي زيبا از حسن بيان - برخاسته از معدن فصاحت اهل بيت پيامبر (ص) - نيز بر زيبايي محتواي آنها مي افزايد.
در اينجا به عنوان نمونه به بحث املکيت خداوند سبحان اشاره مي شود. امام سجاد علیه السلام دعاي 22 را اين گونه آغاز مي کند: « اللهم انک کلفتني من نفسي ما انت املک به مني، و قدرتک عليه و علي اغلب من قدرتي » . اين عبارت، به صراحت، دو نکته را بيان مي کند: اول آنکه انسان و قدرت او، واقعي است نه خيالي و پنداري. اين جمله، خط بطلاني است بر اين انديشه که تمام موجودات وهم و خيال و تصورهايي در آينه است يا سخن ديگري که همه ي انسان ها را شير مي داند، ولي نه شير واقعي، بلکه تصوير شيري که روي پرده است، به اختيار خود حرکتي ندارد، بلکه اين باد است که او را به هر سويي که بخواهد به جنبش در مي آورد. (5)
در عبارت امام سجاد صلوات الله عليه، سخن از قدرت و تکليف واقعي انسان است. اين دو واقعيت- که بر انسان واقعي مترتب است - اختيار را به خوبي مي رساند و جبر را نفي مي کند. اما نفي جبر، به گونه اي است که او را به ورطه ي تفويض نمي کشاند و واقعيت « لا يمکن الفرار من حکومتک » را ناديده نمي گيرد. اين ويژگي بيان وحي است که در جايي به اجمال ، «لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين » (6) مي گويد، و در جايي ديگر آن را تبيين مي کند. (7) جالب توجه آن که اين نکات را ، هر کسي با اندک توجهي با واقعيت هاي زندگي خود منطبق مي يابد، يعني هم مالکيت خود و هم املکيت خداوند را توأمان در زندگي خود مي بيند، که اولي نفي جبردومي نفي تفويض است.
اين گونه گره گشايي از معضل ديرينه ي جبر و تفويض، امام سجاد علیه السلام را درخور است، که هم راز آشناي خلقت است و هم بر اوج قله هاي معرفت توحيدي جاي دارد. در اين گفتار، برآنيم که برخي از مباني اخلاق اسلامي را بر اساس صحيفه ي سجاديه تبيين کنيم.
...........
1- بحارالانوار، ج 66، ص 375.
2- القلم / 4.
3- آل عمران/ 159.
4- اسناد و مشايخ راويان صحيفه کامله، علوم حديث، ج 12، ص 26.
5- به عنوان نمونه، بنگريد به : بحث املکيت خداوند با حفظ مالکيت انسان (دعاي 22) ، تنزيه خداي تعالي از احاطه ي بشر بر او، (دعاي 5 و 32) لطف و فضل بي پايان الهي ( دعاي 13)، توحيد و تسبيح و تنزيه و حمد باري تعالي ( دعاي 32و 47 و 52).
6- در بحارالانوار بابي وجود دارد تحت عنوان: ابطال الجبر و التفويض و اثبات الامر بين الامرين. بحارالانوار، ج 2، ص 387.
7- دعاي 22 صحيفه.