اعتقاد در خصوص نماز

mehrdadkiller

کاربر جدید
"منجی دوازدهمی"
سلام یک سری موارده که امید وارم شما بهم کمک کنید
من چندین سال توی خارج از کشور زندگی کردم و چند ماهه برگشتم ایران (البته از طریق نت با خیلی از ایرانی های داخل ایران رابطه داشتم) و چندین بار اومدم و رفتم ولی راستش بجز داییم با هیچ کس دیگه ای بر نخوردم که توی زمینه ی مذهبی کمی منطقی صحبت کنه (و همه تا من میگفتم اسلام حرف رو میبردن به مسائل سیاسی ) ولی راستش من به سیاست کاری ندارم فقط میخوام بدونم اسلام دلایل منطقیش در خصوص نماز چیه (همون طور که دربارهی نگاه به نا محرم دلایلی که کاملا منطقیه بیان کرده )من میخوام بدونم نماز رو که پایه ی دینه اسلامه چطور برای فهم ما شناسونده (یا بزرگ های دین برای فهم راحت ما به ما شناسوندن) راستش من تا اونجایی که میتونستم تحقیق کردم ولی چیزی که من رو متوجه کنه ندیدم
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
اقامه نماز از اصلي ترين دستورات دين اسلام به پيروان خود است و پيشوايان و بزرگان اين دين، اين شكل از عبادت را به شرط رعايت تمامي لوازم تحقق تمام و كمال آن از جمله مهمترين راههاي تحقق رفتار دينمدارانه در وجود انسانها ميدانند.

علت اصلي نماز خواندن ما تنها و تنها واجب بودن آن است؛ يعني ما نماز را به جهت اين كه دستور خداوند و تكليفي شرعي بر عهده ما است، به جا مي آوريم؛ هرچند به روشني مي دانيم كه نماز آثار و بركات متعدد جسمي و روحي و فردي و اجتماعي براي ما دارد؛ با همه اين ها مي توان پرسيد: چرا نماز واجب است و چرا اين تكليف براي ما در نظر گرفته شده است؟

در پاسخ مي گوييم وجوب، يكي از احكام پنج گانه شرعي است كه در شريعت و از جانب شارع مقدس كه خداوند متعال باشد، براي نظام دادن به ساختار بندگي بندگان تنظيم شده است؛ در نتيجه، از آن جا كه پذيرش شريعت و عمل به آن، در مرتبه اي بعد از پذيرش اصل دين و اثبات نبوت و پذيرش خداوند از راه عقل و برهان است، در مورد شريعت چرايي و چگونگي عقلي معنا ندارد. بهترين پاسخ در مورد چرايي وجوب عبادات و ديگر وظايف آن است كه خداوند فرموده است.

اما اگر منظور از چرايي، يافتن حكمت هاي وجوب عملي مشخص و مستمر به نام نماز است، مي توان گفت اصولا حكمت هاي عبادتي چون نماز را بايد در فلسفه كلي عبادات و مناسك عبادي جستجو كرد. ما معتقديم كه عبوديت و پرستش، يكي از نيازهاي انسان است. تمامي انسان ها از ابتدا تاكنون به شكلي پرستش داشتهاند. روح انسان، نياز به عبادت و پرستش دارد و هيچ چيزي جاي آن را پر نمي كند؛ اما سخن در نحوه پرستش است. در فرهنگ اسلامي تعيين و مشخص كردن شكل عبادت، با شارع مقدس (خداوند متعال) است. كسي نميتواند عبادتي اختراع كند. اگر كسي ذكر و دعايي را به عنوان عبادت پديد آورد، از مصاديق روشن بدعت و تشريع است كه كار حرامي است؛ زيرا امور عبادي را همان گونه كه از طرف شارع مقدس بيان شده است، بايد انجام داد؛ نه كم تر و نه بيش تر. در نتيجه، خداوند نماز را واجب فرموده و مقررات و شرايطي هم براي آن وضع كرده است. اما تامل عقلاني در ماهيت نماز نشان مي دهد كه اين عمل با اين خصوصيات بهترين شيوه براي رسيدن به همان نياز روحي انسان نيز محسوب مي شود؛ در واقع اگر در ماهيت و شكل نماز دقت شود، مي بينيم كه نماز بهترين شيوه اظهار بندگي است. مجموعه اجزا و حركات آن، تجلي تواضع و تسليم در برابر خداوند است. در عين حال، گراميداشت و جايگاه انسان و قدرت و توان او نيز در اين تكليف مورد توجه قرار گرفته است.

به علاوه، نوع چيدمان اوقات نماز به گونه اي است كه نه به انسان فشار طاقت فرسايي وارد شود و نه آدمي تا مدت زيادي از انجام آن و توجه به خداوند و حقايق عالم غافل گردد؛ بلكه به طور منظم و مستمر، اين عمل عبادي در زندگي تكرار مي شود.

از شاخصه هاي مهم نماز آن است كه، غفلت زدا است، بزرگترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگي مادي و لذائذ زود گذر گردند، اما نماز به حكم اينكه در فواصل مختلف و در هر شبانه روز در چند نوبت انجام مي شود، مرتبا به انسان هشدار مي دهد و هدف آفرينش او را خاطر نشان مي سازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مي كند و اين نعمت بزرگي است كه انسان وسيلهاي در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويا به او بيدار باش گويد.

همچنين نماز خود بيني و كبر را در هم مي شكند، چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پيشاني بر خاك در برابر خدا مي گذارد، خود را ذره كوچكي در برابر عظمت او مي بيند و توجه به اين مساله جلوي بسياري از گردن كشي ها و خود بيني ها را مي گيرد.


با اين همه، اگر نماز به طور صحيح و كامل با حفظ شرايط و آداب و با توجه به روح اصلي و ماهيت حقيقي اش خوانده شود، هم انسان را منظم، مقيد، اجتماعي و دور از غفلت و دنيازدگي مي كند و هم جلوي بسياري از مفاسد اجتماعي را مي گيرد كه حصول همه اين نتايج، در فرض التزام و جديت و استمرار در نماز است؛ نه اختيار و حق انتخاب در انجام آن.

قرآن كريم به صراحت اعلام مي كند كه نماز، مانعي در برابر انجام فحشا و منكر است (3) و اين يعني حيات پاك و نوراني و سعادتي كه براي آينده انسان رقم مي خورد. حتي نماز هاي كم مايه و با بي توجهي نيز در اين مسير خالي از اثر نيستند، چنان كه افراد گناهكاري بودند كه شرح حال آنها براي پيشوايان اسلام بيان مي شد و ائمه مي فرمودند: غم مخوريد، نمازشان آنها را اصلاح مي كند و همين گونه مي شد.

اما دقت و اصرار در اين شكل و قالب و شروط و قيود اين عمل، به چه دليلي است؟ نماز، نماد تسليم و عبوديت در برابر خداوند است. اگر قرار باشد كه هر انساني طبق خواسته خود عمل كند و آن را به جا بياورد، آن چيزي كه خداوند از او خواسته، ديگر بندگي او نمي شود؛ بلكه بندگي خود و عمل طبق خواسته خود است. اميرمؤمنان (ع) در روايتي پس از بيان اين كه معناي اسلام را تسليم شدن در مقابل پروردگار مي داند. كه نشان تسليم در عمل آشكار مي شود، مي فرمايد : مؤمن، بناي دين خود را بر اساس رأي و نظر شخصي نمي گذارد؛ بلكه بر آنچه از پروردگارش رسيده، بنيان مينهد.(1)

شايد يكي از رموز خواندن نماز به همان صورتي كه پيامبر فرمود، حفظ شكل و ساختار عمل بعد از قرن ها است كه در نتيجه آن، ماهيت و روح كلي و ساختار اساسي خود دين هم در پرتو آن زنده و پا برجا باقي مي ماند؛ در حالي در اديان ديگر ما چنين عمل معيني را نمي بينيم. به همين دليل، آن روح كلي اديان ديگر و ساختار اصلي به مرور زمان از دست رفته است.

هشام بن حكم از امام صادق (ع) پرسيد: چرا نماز واجب شد، در حالي كه هم وقت مي گيرد و هم انسان را به زحمت مي اندازد؟ امام فرمود: « پيامبراني آمدند و مردم را به آيين خود دعوت كردند. عده اي هم دين آنان را پذيرفتند؛ اما با مرگ آن پيامبران، نام و دين و ياد آنها از ميان رفت. خداوند اراده فرمود كه اسلام و نام پيامبر اسلام (ص) زنده بماند و اين، از طريق نماز امكان پذير است».(2)

يعني علاوه بر آن كه نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مكتب و احياي دين هم هست. در جمع بندي مي توان گفت هم شكل و ساختار ظاهري نماز، زيبا و جذاب و اثربخش است و هم معارف بلند اسلامي در آن وجود دارد، هم تسبيح و تقديس لفظي است و هم تقديس عملي؛ ركوع و سجود و تسبيح و ستايش و دعا و تكبير و سلام و خلاصه همه زيبايي ها در نماز موجود است.

اما در نهايت باز بايد دانست كه هر چند نماز داراي بركات و ثمرات بسياري نظير به ياد خدا افتادن، آرامش، دوري از غفلت ها و زشتي ها و.. . است اما اگر در مورد خاصي چنين نتيجه و ثمره اي حاصل نشد يا بدون نماز هم برخي از اين ثمرات براي ما حاصل بود، نمي توان نماز را به كنار گذاشت و آن را بي فايده دانست زيرا چنين كاري عين مخالفت با دستور خداوند و ضد تسليم و عبوديت كه حقيقت بندگي است مي باشد.

پي نوشتها:

1. علامه مجلسي، بحار الانوار، نشر اسلاميه، تهران، بي تا، ج 65، ص 309.

2. شيخ صدوق‏، علل الشرائع، انتشارات داورى‏، چاپ اول، ج 2، ص 317.

3. عنكبوت (29) آيه 45.


 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

گرچه نماز چیزی نیست كه فلسفه اش بر كسی مخفی باشد، ولی دقت در متون آیات و روایات اسلامی ما را به نكات بیشتری در این زمینه رهنمون می گردد:

1. روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است, همان « ذكر الله » است كه در آیهی فوق به عنوان برترین بیان شده است.
البته ذكری كه مقدمه ی فكر, و فكری كه انگیزه عمل بوده باشد, چنانكه در حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده است كه در تفسیر جمله ی و لذكر الله اكبر فرمود: ذكرا لله عند ما احل و حرم « یاد خدا كردن به هنگام انجام حلال و حرام »
(یعنی به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد.)[1]
2. نماز وسیله ی شستشوی از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است چرا كه خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته می كند, لذا در حدیثی می خوانیم: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ از یاران خود سؤال كرد: لو كان علی باب دار الحد كم نهر و اغتسل فی كل یوم منه خمس مرات اكان یبقی فی جسه من الدرن شیء؟ قلت لا, قال: فان مثل الصلاه كمثل النهر الجاری كلما صلی كفرت ما بینهما من الذنوب: « اگر بر در خانه یكی از شما نهری از آب صاف و پاكیزه باشد و در هر روز پپنج بار خود را در آن شستشو دهد, آیا چیزی از آلودگی و كثافت در بدن او می ماند؟».
در پاسخ عرض كردند: نه, فرمود: « نماز درست همانند این آب جاری است, هر زمان كه انسان نمازی می خواند گناهانی كه در میان دو نماز انجام شده است از میان می رود»[2]
و به این ترتیب جراحاتی كه بر روح و جان انسان از گناه می نشیند, با مرهم نماز التیام می یابد و زنگارهائی كه بر قلب می نشیند زدوده می شود.
3. نماز سدی در برابر گناهان آینده است, چرا كه روح ایمان را در انسان تقویت می كند, و نهال تقوی را در دل پرورش می دهد, و می دانیم « ایمان » و « تقوی » نیرومند ترین سد دربرابر گناهان است, و این همان چیزی است كه در آیه ی فوق به عنوان نهی از فحشاء و منكر بیان شده است , و همان است كه در احادیث متعددی می خوانیم : افراد گناهكاری بودند كه شرح حال آنها را برای پیشوایان اسلام بیان كردند فرمودند: غم مخورید, نماز آنها را اصلاح می كند و كرد.
4. نماز, غفلت زدا است, بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است كه هدف آفرینش خود را فراموش كنند و غرق در زندگی مادی و لذائذ زود گذر گردند, اما نماز به حكم این كه در فواصل مختلف, و در هر شبانه روز پنج بار انجام می شود, مرتباً به انسان اخطار می كند, هشدار می دهد, هدف آفرینش او را خاطر نشان می سازد, موقعیت او را در جهان به او گوشزد می كند و این نعمت بزرگی است كه انسان وسیله ای در اختیار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید.
5. نماز خود بینی و كبر را درهم می شكند, چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پیشانی بر خاك در برابر خدا می گذارد, خود را ذره ی كوچكی در برابر عظمت او می بیند, بلكه صفری در برابر بی نهایت.
پرده های غرور و خود خواهی را كنار می زند, تكبر و برتری جوئی را در هم می كوبد.
به همین دلیل علی ـ علیه السّلام ـ در آن حدیث معروفی كه فلسفه های عبادات اسلامی در آن منعكس شده است بعد از ایمان, نخستین عبادت را كه نماز است با همین هدف تبیین میكند می فرماید: فرض الله الایمان تطهیراً من الشرك و الصلوه تنزیهاً عن الكبر ... : خداوند ایمان را برای پاكسازی انسانها از شرك واجب كرده است و نماز را برای پاكسازی از كبر» [3]
6. نماز وسیله پرورش فضائل اخلاق و تكامل معنوی انسان است, چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون می برد, به ملكوت آسمانها دعوت می كند, و با فرشتگان هم صا و همراز می سازد, خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا می بیند و با او به گفتگو بر می خیزد.
تكرار این عمل در شبانه روز آن هم با تكیه روی صفات خدا, رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصاً با كمك گرفتن از سوره های مختلف قرآن بعد از حمد كه بهترین دعوت كننده به سوی نیكیها و پاكیها است اثر قابل ملاحظه ای در پرورش فضائل اخلاقی در وجود انسان دارد.
لذا در حدیثی از امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ می خوانیم كه در فلسفه نماز فرمود:
الصلوه قربان كلی تقی : « نماز وسیله ی تقرب هر پرهیزكاری به خدا است. »[4]
7. نماز به سایر اعمال انسان ارزش و روح می دهد ـ چرا كه نماز روح اخلاص را زنده می كند, زیرا نماز مجموعه ای است از نیت خالص و گفتار پاك و اعمال خالصانه, تكرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیك را در جان انسان می پاشد و روح اخلاص را تقویت می كند.
لذا در حدیثی معروفی می خوانیم كه امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ در وصایای خود بعد ازآن كه فرق مباركش با شمشیر ابن ملجم جنایتكار شكافته شد فرمود: الله الله فی الصلوه فانها عمود دینكم : « خدا را خدا درباره نماز , چرا كه ستون دین شما است».[5]
می دانیم هنگامی كه عمود هیمه در هم بشكند یا سقوط كند هر قدر طنابها و میخهای اطراف محكم باشد اثریندارد, همچنین هنگامی كه ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد. در حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ می خوانیم: اول ما یحاسب به العبد الصلوه فان قبلت قبلا سائل عمله, و ان ردت رد علیه سائل عمله: « نخستین چیزی كه در قیامت از بندگان حساب می شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول می شود, و اگر مردود شد سائر اعمال نیز مردود می شود»!
شاید دلیل این سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق و خالق است, اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسیله قبولی سائر اعمال است در او زنده می شود, و گرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده می گردد و از درجه اعتبار ساقط می شود.
8. نماز قطع نظر از محتوای خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاكسازی زندگی می كند, چرا كه می دانیم مكان نماز گزار, لباس نمازگزار, فرشی كه بر آن نماز می خواند, آبی كه با آن وضو می گیرد و غسل می كند, محلی كه در آن غسل و وضو انجام می شود باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاك باشد كسی كه آلوده به تجاوز و ظلم, ربا, غصب, كم فروشی, رشوه خواری و كسی اموال حرام باشد چگوه می تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابر این تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران.
9. نماز علاوه بر شرائط قبول یا به تعبیر دیگر صحت شرائط كمال دارد كه رعایت آنها نیز یك عامل مؤثر دیگر برای ترك بسیاری از گناهان است.
در كتب فقهی و منابع حدیث, امور زیادی به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مسأله شرب خمر است كه در روایات آمده است: لا تقبل صلوه شارب الخمر اربعین یوماً الا ان یتوب: « نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر این كه توبه كند.»[6]
و در روایات متعددی می خوانیم: از جمله كسانی كه در نماز آنها قبول نخواهد شد پیشوای ستمگر است»[7]
و در بعضی از روایات دیگر تصریح شده است كه نماز كسی كه زكات نمی پردازد قبول نخواهد شد, و همچنین روایات دیگری كه می گوید: خوردن غذای حرام یا عجب و خود بینی از موانع قبول نماز است, پیدا است كه فراهم كردن این شرایط قبولی تا چه حد سازنده است؟
10. نماز روح انضباط را در انسان تقویت می كند, چرا كه دقیقاً باید در اوقات معینی انجام گیرد كه تأخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز است, همچنین آداب و احكام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و ركوع و سجود و مانند آن كه رعایت آنها, پذیرش انضباط را در برنامه های زندگی كاملاً آسان می سازد.
همه اینها فوائدی است كه در نماز, قطع نظر از مسأله جماعت وجود دارد و اگر ویژگی جماعت را بر آن بیفزائیم ـ كه روح نماز همان جماعت است ـ بركات بی شمار دیگری دارد كه این جا جای شرح آن نیست, بعلاوه كم و بیش همه از آن آگاهیم.
گفتار خود را در زمینه فلسفه و اسرار نماز با حدیث جامعی كه از امام علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ نقل شده پایان می دهیم:
امام در پاسخ نامه ای كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود:
علت تشریع نماز این است كه توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است, و مبارزه با شرك و بت پرستی, و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع, و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته, و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای تعظیم پروردگار.
و نیز هدف این است كه انسان همواره هشیار و متذكر باشد, گرد و غبار فراموشكاری بر دل او ننشیند, مست و مغرور نشود, خاشع و خاضع باشد, طالب و علاقمند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد.
علاوه بر این كه مداومت ذكرخداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل می گردد, سبب می شود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند, روح سركشی و طغیانگری بر او غلبه ننماید.
و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او, انسان را از معاصی باز می دارد. و از انواع فساد جلوگیری می كند.[8]
11. بازداری از حرص و آز و كم طاقتی
خداوند متعال می فرماید: انسان حریص و كم طاقت آفریده شده و هنگامی كه بدی به او رسد بی تابی می كند و هنگامی كه خوبی به او رسد مانع از دیگران می شود, مگر نماز گزاران, آنان كه نماز ها را پیوسته انجام می دهند.[9]

[1] . بحار الانوار جلد 82 صفحه 200.
[2] . وسائل الشیعه جلد 3, ص 7, ( باب 2 از ابواب اعداد الفرائض حدیث 3).
[3] . نهج البلاغه, كلمات قصار 252.
[4] . نهج البلاغه, كلمات قصار, جمله 136.
[5] . نهج البلاغه, نامه ها ( وصیت ) 47.
[6] . بحار ج 84 ص 317 و 320.
[7] . بحار, ج84, ص 318.
[8] . وسائل الشیعه, ج3, ص 4.
[9] . معارج, آیات 19 تا 24.

برگرفته از تفسير نمونه- آيت الله مكارم شيرازي- ج16، ص289-294
1
 

mehrdadkiller

کاربر جدید
"منجی دوازدهمی"
مرسی بابت جواب
این یکی از بهترین جواب هایی بود که من توی عمرم در این موارد گرفته بودم
(ولی من از این مبحث سوال دارم که وقتی پدرم من رو در حال نماز میبینه با گفتن چند تا چرا ) دیگه جوابی به سوالاتش پیدا نمیکنم
1-مثلا چرا این کار رو میکنی ؟
2- اسلام اجازه ی فکر کردن از تورو گرفته چون تو مجبوری کاری بکنی که دلیلش رو نمیدونی ؟
و حرفی که در آخر گفته میشه : اسلام شریعته و شریعت روش درست بندگی پس شریعت در حقیقت یک قانونه و هر قانون باید دلیل و منطق داشته باشه تو توی این کارهات دلیل و منطق میبینی؟

متاسفانه سوالات یکم گسترده شد در صورت صلاح دید ویرایش یا منتقل بشه
 

mehrdadkiller

کاربر جدید
"منجی دوازدهمی"
مرسی بابت جواب
این یکی از بهترین جواب هایی بود که من توی عمرم در این موارد گرفته بودم
(ولی من از این مبحث سوال دارم که وقتی پدرم من رو در حال نماز میبینه با گفتن چند تا چرا ) دیگه جوابی به سوالاتش پیدا نمیکنم
1-مثلا چرا این کار رو میکنی ؟
2- اسلام اجازه ی فکر کردن از تورو گرفته چون تو مجبوری کاری بکنی که دلیلش رو نمیدونی ؟
و حرفی که در آخر گفته میشه : اسلام شریعته و شریعت روش درست بندگی پس شریعت در حقیقت یک قانونه و هر قانون باید دلیل و منطق داشته باشه تو توی این کارهات دلیل و منطق میبینی؟

متاسفانه سوالات یکم گسترده شد در صورت صلاح دید ویرایش یا منتقل بشه
ببخشید به خاطر بالا اومدن مطلب زدم از دیشب کسی توجه نداشت
 

behz@d

بی وفــا
1-مثلا چرا این کار رو میکنی ؟
2- اسلام اجازه ی فکر کردن از تورو گرفته چون تو مجبوری کاری بکنی که دلیلش رو نمیدونی ؟
و حرفی که در آخر گفته میشه : اسلام شریعته و شریعت روش درست بندگی پس شریعت در حقیقت یک قانونه و هر قانون باید دلیل و منطق داشته باشه تو توی این کارهات دلیل و منطق میبینی؟

1- چون خدا امر فرموده انجام بده نه برای من برای خودت!!
2- کسی اجباری نکرده که اجازه فکر از کسی هم گرفته بشه.فکر کنید بعدا بخونید!
3-دلیل و منطقش در قرآن نوشته شده و کسانی که انجام میدن معرض میبینند و میفهمند!:53:
 

yarbakht

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
سلام دوست عزیز

هر دینی اصولی داره

دین ما هم پنج اصل توحید ، معاد ، نبوت ، عدل و امامت رو داره

نماز روزانه ما به طور مستقیم تاکید بر اصول دینمون هست

دین تعریفش میشه مجموعه قواعد برای سامندهی زندگی دنیوی و اخروی

و کسی که به یه دین مشرف میشه ملزوم به حداقل های اون دین میشه

شما نمیتونید نسخه یه پزشک رو ناقص عمل کنید و درمون کامل پیدا کنید

امیدوارم ساده و بدون تعصب گفته باشم :bye1:
 

yarbakht

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
مرسی بابت جواب
1-مثلا چرا این کار رو میکنی ؟
2- اسلام اجازه ی فکر کردن از تورو گرفته چون تو مجبوری کاری بکنی که دلیلش رو نمیدونی ؟
و حرفی که در آخر گفته میشه : اسلام شریعته و شریعت روش درست بندگی پس شریعت در حقیقت یک قانونه و هر قانون باید دلیل و منطق داشته باشه تو توی این کارهات دلیل و منطق میبینی؟

متاسفانه سوالات یکم گسترده شد در صورت صلاح دید ویرایش یا منتقل بشه

جواب سوال اولش رو بگو من میخوام غریضه و حس درونیم رو برای پیدا کردن حقیقت ارضا کنم ، این سوال جالبی نیست که پدرجان ازتون بپرسم چرا آب میخورین؟

همون نظرم که گفتم وقتی یه دین رو پذیرفتم ، یعنی خدا رو از اون معبر شناختم و بهش باور پیدا کردم ، پس لازم میدونم ازش تشکر کنم

در مورد سوال دوم هم میشه گفت که هیچ کسی تا به حال آزادی مطلق رو تعریف نکرده و امکان چنین سطح آزادی وجود نداره
پس هم شما و هم پدرتون محدود هستین ولی با ان تفاوت که محدودیت من از مفهوم وسیعی به نام خداست و محدودیت های شما ناشی از تفکراتتون

دین و شریعت ما ناشی از قانون نیست ، بلکه قوانین ناشی از ادیان و اخلاقه :67:
 
بالا