تقوا در اصل از ماده وقایه به معنى نگهدارى یا خویشتن دارى است و به تعبیر دیگر یك نیروى كنترل درونى است كه انسان را در برابر طغیان شهوات حفظ مى كند و در واقع نقش ترمز نیرومندى را دارد كه ماشین وجود انسان را در پرتگاهها حفظ و از تندرویهاى خطرناك، باز مى دارد.
تقوا به عنوان دژ
به همین دلیل امیر مؤمنان على علیه السلام تقوا را به عنوان یك دژ نیرومند در برابر خطرات گناه شمرده است، آنجا كه مى فرماید: «اعلموا عباد الله ان التقوى دار حصن عزیز؛ بدانید اى بندگان خدا تقوا دژى است مستحكم و غیر قابل نفوذ» (نهج البلاغه/ خطبه 157). در احادیث اسلامى و همچنین كلمات دانشمندان، تشبیهات فراوانى براى تجسم حالت تقوا بیان شده است. امیر مؤمنان على علیه السلام مى فرماید: «الا و ان التقوى مطایا ذلل ، حمل علیها اهلها و اعطوا ازمتها ، فاوردتهم الجنه؛ تقوا همچون مركبى است راهوار كه صاحبش بر آن سوار است و زمامش در دست او است و تا دل بهشت او راه پیش مى برد» (خطبه 16 نهج البلاغه).
بعضى، تقوا را به حالت كسى تشبیه كرده اند كه از یك سرزمین پر از خار عبور مى كند، سعى دارد دامن خود را كاملا برچیند و با احتیاط گام بردارد مبادا نوك خارى در پایش بنشیند، و یا دامنش را بگیرد. عبد الله معتز این سخن را به شعر در آورده است و مى گوید: «خل الذنوب صغیرها و كبیرها فهو التقى و اصنع كماش فوق ارض الشوك یحذر ما یرى لا تحقرن صغیرة ان الجبال من الحصى؛ گناهان را از كوچك و بزرگ ترك كن كه حقیقت تقوا همین است. همچون كسى باش كه در یك زمین پر خار با نهایت احتیاط گام بر مى دارد. گناهان صغیره را كوچك مشمر كه كوهها از سنگ ریزه ها تشكیل مى شود».
تقوای الهی نگهداری خود است از آنچه بد است، برای خدا. قرآن میگوید اگر متقی واقعی باشید بر روشن بینی شما میافزاید. اگر انسان متقی باشد ، روشن بینتر است زیرا تقوا صفای روح میآورد، تقوا آن تیرگیهایی را كه باعث میشود انسان از روشنبینیهایی كه مخصوص خود اوست استفاده نكند از بین میبرد. شما اگر نسبت به موضوعی تعصب بورزید نمیتوانید آن را آن طوری كه هست بگیرید. تقوا گرد و غبار تعصب را پاك میكند، كینه توزی را فرو مینشاند، در نتیجه عقل، آزاد فكر میكند.