▒ ▒ ▒ ولایت فقیه؟؟؟!!چرا؟ ▒ ▒ ▒

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
ادله اثبات ولايت فقيه/دلايل واگذاري ولايت به فقهاء/ ادله روايي

  • در اثبات ولايت فقيه از طريق ادله نقلي، 25 روايت مورد استناد علماي عظام قرار گرفته است، كه عمده آنها در كتاب ""ولايت فقيه"" حضرت امام(ره) و كتاب ""ولايت فقيه؛ ولايت فقاهت وعدالت"" آيت الله جوادي آملي، آمده است. در اين مختصر 3 روايت از باب نمونه ارائه ميشود.
  • درسنداين روايت،«محمد بن محمد بن عصام»هست كه ازمشايخ صدوق به شمار ميرود.اشخاصي مانند شيخ در كتاب الغيبه از جعفر بن محمد بن قولويه و ابي غالب رازي و ديگران نيز اين روايت راذكر كرده ‏اند و اين تضافر كافي است براي اينكه ما به روايت اعتماد كنيم؛با اين وجود،روايت در كتب معتبر هم نقل شده است.
آيت الله مكارم، انوار الفقاهه،‏1/462

  • عمر بن حنظله گويد: از امام صادق(عليه السلام) درباره دو نفر از دوستانمان كه نزاعى بينشان بود سؤال كردم... فرمود: در بين شما كسى كه حديث ما را روايت كرده و در حلال و حرام ما صاحب نظر شده، بايد به حكم او رضايت دهند؛ زيرا من او را حاكم بر شما قرار داده ‏ام و هركه او را رد كند، مرا رد كرده.
اصول كافى،1/276
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
  • اينكه امام(عليه السلام) ميفرمايد:"من فقيه را حاكم قرار دادهه بر مردم، برابر حجت بودن امام بر مردم قرار گرفته و اين بدان معناس،مگر دليل بر استثنا وجود داشته باشد.
محمدحسن نجفي،جواهرالكلام،4/18

  • مقصود از لفظ "حاكم"كه درمقبوله آمده،نفوذ حكم فقيه درتمام شئون و زمينه هاست ومخصوص امور قضايي نيست؛همانند آنكه سلطان وقت،كسي را به عنوان حاكم معين كند؛كه مستفاد از آن تسلط او بر تمام شئون مربوط به حكومت اعم از جزئي و كلي است.
شيخ انصاري، القضاء و الشهادات،48


  • لفظ حاكم در جمله امام(عليه السلام)، عام و مطلق است و قضاوت، از شئون آن مي‏باشد و اگر مراد از كلمه «حاكما» در مقبوله، قاضي باشد باز هم قرائن دلالت مي‏كند بر اين كه در آن زمان، قاضي بودن، ملازم با حاكم بودن است و قاضي در آن عصر، مرجع حل و فصل امور عام البلوي بوده است.

آيت الله العظمي بروجردي، البدرالزاهر،1/456


  • روايت ""توقيع شريف""
اسحاق بن يعقوب نامه اى براى حضرت ولى عصر (عجل الله فرجه) مينويسد، محمد بن عثمان عمرى، نماينده آن حضرت، نامه را ميرساند. جواب نامه به خط مبارك صادر ميشود كه «... در حوادث و پيشامدها به راويان حديث ما رجوع كنيد، زيرا آنان حجت من بر شمايند، و من حجت خدايم».
شيخ صدوق، اكمال‏الدين،2/483
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
  • مقصود از حوادث در اين حديث، اموري است كه به شخص زعيم و رئيس جامعه مربوط ميشود. پس گمان نكنيد كه واقعه مربوط به حوادث شرعي از قبيل واجب و حرام و مكروه فردي است. امام فرمود: هنگام وقوع حادثه، به راوي مراجعه كنيد - نه در حكم شرعي آن حوادث - تا او، حادثه را تصدي و آن را حل و فصل كند.

شيخ انصاري، مكاسب محرمه،154



  • "اگرمنظوراسحاق بن يعقوب ازحوادث واقعه،احكام شرعى بود،قاعدتا بايدتعبيراتى نظير «وظيفه ما در موردحلال وحرام چيست؟»و مانند آنها را بكار مى برد كه تعابير رايجى بوده و در ساير روايات هم بسيار بكار رفته است و تعبير «حوادث واقعه»در مورد احكام شرعى به هيچ وجه معمول و متداول نبوده است.
علامه مصباح، نگاهي گذرا به نظريه ولايت فقيه،96


  • عبارت"الحوادث الواقعه"شامل كليه حوادث اعم از فقهى،قضايى و امور ضرورى(حسبى)ميباشد؛زيرا «الحوادث» جمع محلى به الف و لام و مفيد عموم است. بنابراين، در زمان غيبت در كلّيه رويدادهاى مزبور بايد به فقيه رجوع شود تا مشكل حادثه را حل كند؛ همان‏گونه كه هر ملّتى به رؤساى خود مراجعه ميكنند.
آيت...صالحي مازندراني، مباني ولايت فقيه،284


  • پس حاصل روايت توقيع شريف اين است كه امروز فقهاى اسلام"حجت"بر مردم هستند؛همانطور كه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) حجت خدا بود، و همه امور به او سپرده شده بود، و هر كس تخلف مى‏كرد بر او احتجاج ميشد،فقها نيز از طرف امام (عليه السلام)، حجت بر مردم هستند و تمام كارهاى مسلمين به آنان واگذار شده است.
امام خميني، ولايت فقيه،80
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
  • به خاطر تاثيرات بسزايي كه سرپرستي امام عادل و يك فقيه دادگر در برپايي اسلام دارد، امير مومنان (عليه السلام) پس از بيان اسطوانه هاي اسلام، يادآور ميشود كه ولايت، آخرين نگهبان واجبات و سنتهاست. (وسائل الشيعه،1/18)
آيت الله سبحاني، مباني حكومت اسلامي197

  • "شما اى جماعت! اى گروهى كه به علم و عالم بودن شهرت داريد! ..يى را از شما بازگرفته ‏اند؛ اگر ميدانستيد. چون جريان ادارى كشور و صدور احكام قضايى و تصويب برنامه هاى كشور بايد به دست دانشمندان روحانى، كه امين حقوق الهى و داناى حلال و حرامند، سپرده شده باشد.
امام خميني،ولايت فقيه،107


  • دلايل واگذاري ولايت به فقهاء/ ادله عقلي
ولايت فقيه از موضوعاتى است كه تصور آنها موجب تصديق ميشود و چندان به برهان احتياج ندارد؛ به اين معنى كه هر كس عقايد و احكام اسلام را دريافته باشد، چون به ولايت فقيه برسد و آن را به تصور آورد، بي درنگ تصديق خواهد كرد و آن را ضرورى و بديهى خواهد شناخت.
امام خميني، كتاب ولايت فقيه،9‏



  • "ما يك سري نيازهاي اجتماعي داريم كه بر عهده رهبر اجتماع است و دين مقدس اسلام، آنها را ناديده نگرفته، بلكه احكام زيادي را در اين راستا وضع نموده و آن را بر عهده حاكم اسلامي نهاده است. اين نيازها مربوط به زمان و مكان خاص نميباشد.
آيت الله العظمي بروجردي، البدر الزاهر،1/456


  • به خاطر تاثيرات بسزايي كه سرپرستي امام عادل و يك فقيه دادگر در برپايي اسلام دارد، امير مومنان (عليه السلام) پس از بيان اسطوانه هاي اسلام، يادآور ميشود كه ولايت، آخرين نگهبان واجبات و سنتهاست. (وسائل الشيعه،1/18)
آيت الله سبحاني، مباني حكومت اسلامي197
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
  • قوانين حاكم بر جامعه و اصولي كه خطوط اصلي نظام را ترسيم ميكنند، بايد از جانب خداوند باشد و در غير اينصورت، حكام به حكم قرآن، كافر و ظالم و فاسق خواهند بود(مائده/44،45و47). پس ترسيم چنين خطوط و وضع چنين قوانيني، بدون حضور فقيه امكانپذير نميباشد.
آيت الله سبحانی ،مباني حكومت اسلامي


  • همانطور كه سزاوار نيست شك كنيم كه پيامبر اكرم امور حكومت را برعهده داشتند و بعد از ايشان ائمه هدي (عليهم السلام)، عهده دار اين منصب بودند، بعد از غيبت حضرت صاحب الامر، هر كسي نميتواند اين امور را انجام دهد! و قدر متقين اين است كه فقيه جامع الشرايط، مي‎تواند اين مسئوليت را برعهده گيرد.
آيت الله مكارم، انوار الفقاهه،‏1/454


  • حكومت اسلامي،سياستش از ديانتش جدا نيست؛پس كسي كه مي‏خواهد حكومت اسلامي را بر پا كند، بايد شناخت كامل به احكام آن داشته باشد (همان‏طور كه بايد شناخت كامل به امور سياست و كشورداري داشته باشد).و چگونه سزاوار است غير فقيه - كه احكام شرع را به‏ طور كامل نميداند- عهده‏دار اين حكومت الهي شود؟!
آيت الله مكارم، انوارالفقاهه،‏1/454


  • در زمان غيبت امام معصوم و به بهانه عدم دسترسى به مصلحت ايده آل حكومت، نه ميتوان از اصل مصلحت وجود حكومت صرف نظر كرد، و نه ميتوان همه حكومتها را يكسان دانست، بلكه حتما بايد بدنبال نزديكترين حكومت به حكومت معصوم و نزديكترين مصلحت به مصلحت ايده آل باشيم.
علامه مصباح، نگاهي گذرا بنظريه ولايت فقيه،90


  • نزديكى يك حكومت به حكومت معصوم (عليه السلام) در سه امر است: يكى علم به احكام كلى اسلام (فقاهت)، دوم شايستگى اخلاقى (تقوى) و سوم كارآيى در مقام مديريت جامعه. پس كسى كه بيش از ساير مردم واجد اين شرايط باشد، بايد زعامت و پيشوايى جامعه را عهده دار شود. و چنين كسى جز فقيه جامع الشرايط نيست.
علامه مصباح، نگاهي گذرا بنظريه ولايت فقيه،90


  • اگر جامعه اى به ارزشهاى دينى اعتنايى نداشته باشد، ميپذيرد كه يك هنرپيشه يا يك سرمايه دار در رأس جامعه قرار بگيرد! اما آن جامعه اى كه پايبند ارزشهاى الهى است، چاره اى ندارد جز اينكه در رأس جامعه، كسى را بپذيرد كه شريعت اسلامى را ميداند و از اخلاق فاضله برخوردار است.
رهبر معظم انقلاب30/2/1362
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
دلايل واگذاري ولايت به فقهاء/ ادله مركب
  • دسته ي سوم از ادله اثبات ولايت فقيه، ادله ي مركب از عقل و نقلند. اينگونه استدلالات، از تركيب يك آيه يا روايت با يك استدلال عقلي تشكيل ميشوند. بيش از 14 دليل مركب در اقوال علماي شيعه در باب ولايت فقيه وجود دارد، كه در اين مجموعه به 4 مورد از باب نمونه ميپردازيم.


  • قرآن دستور ميدهد كه ما از پيامبر گرامى (صلى اللّه عليه و اله) پيروى كنيم، و او را الگو زندگى خود قرار دهيم؛ آنجا كه ميفرمايد: «لقد كان لكم فى رسول اللّه اسوه حسنه» (احزاب 21). اكنون كه او پيشوا و الگوى همه مسلمانان است، بايد در موضوع تشكيل حكومت نيز از وى پيروى كرد.
آيت الله سبحاني، حكومت اسلامى در چشم انداز ما،30


  • هيچ گاه بطلان وضعف وكاستى دردين اسلام راه نخواهدداشت؛"لا ياتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه"(فصلت:42)وتعطيل نمودن اجراى احكام و حدود اسلام در عصر غيبت، مخالف با ابديت اسلام است و هرگز نميتوان دردوران غيبت حكم جاهليت رابه دست زمامداران خودسر اجرا كرد و زعامت دينى در زمان غيبت را نفى نمود.
آيت الله جوادي، ولايت فقيه،165


  • "بررسى احكام سياسى - ‏اجتماعى اسلام، گوياى اين مطلب است كه بدون زعامت فقيه جامع الشرايط، تحقق اين احكام، امكانپذير نيست و عقل حكم مى‏كند كه خداوند، يقينا اسلام و مسلمانان را در عصر غيبت، ‏بي سرپرست رها نكرده و براى مردم، مجتهدان جامع الشرايط را واليان جانشين معصوم تعيين فرموده است.
آيت الله جوادي، ولايت فقيه،165


  • "روايت ""الفقهاء امناء الرسل"" يعني فقها، تمام امورى را كه اسلام مقرر داشته و پيامبران انجام ميدادند را، به طور امانت اجرا كنند. مگر فقها بايد در مسئله گويى امين آنها باشند؟! آيا امين لازم نيست كه نگذارد احكام اسلام تعطيل شود؟! وظيفه مهم پيغمبران اجراى احكام بوده، و قضيه حكومت مطرح بوده است.
امام خميني، ولايت فقيه،70
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
حدود اختيارات ولي فقيه


  • اگر فرد لايقى كه داراى اين دو خصلت فقاهت و عدالت باشد، به پا خاست و تشكيل حكومت داد، همان ولايتى را كه حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) در امر اداره جامعه داشت، دارا ميباشد؛ و بر همه مردم لازم است كه از او اطاعت كنند.
امام خميني، ولايت فقيه،50‏



  • وقتى ميگوييم ولايتى را كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و ائمه (عليهم السلام) داشتند، بعد از غيبت، فقيه عادل دارد، براى هيچ كس اين توهم نبايد پيدا شود كه مقام فقها همان مقام ائمه (عليهم السلام) و رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) است. زيرا اينجا صحبت از مقام نيست؛ بلكه صحبت از وظيفه است.
امام خميني، ولايت فقيه،50‏


  • ولايت،يعنى حكومت و اداره كشور واجراى قوانين شرع مقدس... مثل اين است كه امام(عليه السلام)كسى را براى حضانت،حكومت يا منصبى از مناصب،تعيين كند.در اين موارد معقول نيست كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و امام با فقيه فرق داشته باشد.
امام خميني، ولايت فقيه،50‏


  • مثلا يكى از امورى كه فقيه متصدى ولايت آن است اجراى «حدود» است. آيا در اجراى حدود بين رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و امام و فقيه،‎ فرقي است؟ يا چون رتبه فقيه پايين تر است بايد كمتر بزند؟! حاكم بايد حد خدا را جارى كند؛ چه رسول اللّه باشد، و چه حضرت اميرالمؤمنين، يا فقيه عصر.
امام خميني، ولايت فقيه،50
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
  • همين ولايتى كه براى رسول اكرم(صلي الله عليه و آله)و امام در تشكيل حكومت و اجرا و تصدى اداره هست،براى فقيه هم هست...در اين معنا مراتب و درجات نيست كه يكى در مرتبه بالاتر وديگرى درمرتبه پايين تر باشد؛يكى والى و ديگرى والي تر باشد.
امام خميني، ولايت فقيه،50‏


  • حكومت كه شعبه ‏اي از ولايت مطلقه رسول الله (صلي الله عليه و آله) است، يكي از احكام اوليه ي اسلام است و مقدم بر تمام احكام فرعيه ـ حتي نماز و روزه و حج ـ است... و مي‏تواند هر امري را چه عبادي و يا غير عبادي كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامي كه چنين است جلوگيري كند.
صحيفه نور،20/170


  • بعضي خيال ميكنند«ولايت مطلقه»كه در قانون اساسى آمده،اين است كه رهبرى هر كاري ميتواند بكند!معنايش اين نيست.رهبري بايستى مو به مو قوانين را اجرا كند و به آنها احترام بگذارد.اما آنجايى كه مسئولان امور در اجراى فلان قانون،دچار مضيقه ميشوند،قانون اساسى گفته رهبرى مرجع است...اين معناى ولايت مطلقه است.
رهبر معظم انقلاب26/9/1382
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
مطلقه بودن در اقوال علماء
  • كسي نمي‎تواند بگويد كه فقيه، فقط در زمينه فتاوا براي عبادات منصوب است، زيرا اين توهّم در نهايت سستي است؛ بلكه فقيه از ناحيۀ معصومين (عليهم السلام) به عنوان نيابت در همه مجاري امور مسلمين نصب شده و بسياري از ادلّه بر آن دلالت دارد.
محقق كركي، جامع المقاصد،2/374


  • جهاد، امر به معروف و نهي از منكر، حكم نمودن بين مردم و اقامه حدود و تعزيرات و ساير تدابير ديني از ضروريات دين ميباشند. اگر اين امور ترك شوند، نبوت بي نتيجه بوده و دين نابود ميگردد. پس بر عهده فقها ميباشد كه به خاطر حق نيابتي كه دارند، آن را اقامه نمايند، زيرا فقها از طرف ائمه اجازه اقدام دارند.
فيض كاشاني، مفاتيح الشرائع،2/50


  • هر آنچه پيامبر و امام در آن ولايت دارند، فقيه نيز در آن ولايت دارد، مگر اينكه در موردي دليل خاصي بر استثنا وجود داشته باشد. و همه مواردي كه نظام زندگي مردم به آن وابسته است و دخالت در آن به حكم عقل و يا عادت لازم ميباشد، بر عهده ولي فقيه است.
ملا احمد نراقي، عوائد الايام،536


  • حكم فقيه جامع الشرايط در تمام فروع احكام شرعي و موضوعات حجت و نافذ است؛ زيرا مقصود از لفظ حاكم كه در مقبوله آمده، نفوذ حكم او در تمام شئون و زمينه هاست و همانند آن است كه سلطان كسي را به عنوان حاكم معين كند كه مستفاد از آن، تسلط او بر تمام شئون مربوط به حكومت اعم از جزئي و كلي است.
شيخ مرتضي انصاري، القضاء و الشهادات،48
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
  • ما معتقديم مجتهد جامع شرايط، نايب امام (عليه السلام) در زمان غيبت و حاكم و رئيس مطلق است. همان اختياراتي كه براي امام (عليه السلام) است، براي اوست در زمينه قضاوت بين مردم و... مجتهد جامع شرايط فقط مرجع در فتوا نيست، بلكه براي او ولايت عموم است.
علامه محمدرضا مظفر، عقايد الاماميه،244


  • محدوده اختيارات فقها، محدوده اي عام است كه از اطلاقات ادله اي چون «العلماء ورثه الانبياء و خلفاء الرسول» دريافت ميشود. محدوده ولايت فقيه جامع شرايط در امور مربوط به سياست و اداره اجتماع، مانند محدوده اختيارات ائمه (عليهم السلام) است، مگر موردي را كه دليل خارج كند.
آيت الله گلپايگاني، الهدايه الي من له الولايه،79


  • يكي از امور مقرره در اسلام، حكومت است؛ به اجماع علماء الاسلام بل الضرورت من الدين. و حاكم را وظايفي است معينه؛ از اجراي حدود و حفظ ثغور و نظم امور و اقامه عدل و فصل خصومات و غير اينها از اموري كه تصدي آنها، شان رئيس است و ثبوت اين وظايف هم براي حاكم مسلمين، محل اتفاق فريقين است.
استفتائات آيت الله بروجردي،2/476، سوال‏19

  • ولايت در آن چه امور حسبيه خوانده ميشود براي هر فقيهي كه جامع شرايط تقليد باشد،ثابت است. و اما ولايت فقيه در امور عامه كه نظم جامعه اسلامي بر آنها متوقف است، براي فقيه ثابت است، مشروط به تامين شرايطي - هم در شخص فقيه و هم در شرايط به كار بستن ولايت - از جمله مقبول بودن نزد مؤمنين.
آيت الله سيستاني، پايگاه اطلاع رساني ايشان
 
بالا