آخرین ویرایش:
♦♦♦♦دانلود آهنگ جدید حامد زمانی با نام ما ایستاده ایم♦♦♦♦
- نویسنده موضوع *مریم*
- تاریخ شروع
تو این سنگرای معطر به عشق,
باید گریه گریه عبادت کنم,
با اشکهای تازه وضو دارم و,
میخوام آسمون و زیارت کنم,
تو هر جای این دشت پیغامیه,
که داره دلم رو صدا می کنه
اگه از خودم بگذرم این سفر,
من و راهی کربلا میکنه,
بارون می باره آره بارون عشق,
مثل گریه های شب آخره,
یکی روضه می خونه اینجا هنوز,
یکی داره اینجا دل و می بره ,
چه مردای مردی مثل باکری,
پر از شور اروند و کارون شدند,
شبای پر از نور هورالعظیم,
چه مردای مردی که مجنون شدند,
فدای دل تنگ دهلاویه,
که مونده پریشون چمران هنوز,
غریبونه هر روز و شب کاوه رو,
صدا می زنه حاج عمران هنوز,
شلمچه شروع غم کربلاست,
هویزه هوای حسین و داره,
طلائیه مس و طلا می کنه,
تو گرمای فکه بارون می باره,
بارون می باره آره بارون عشق,
مثل گریه های شب آخره,
یکی روضه می خونه اینجا هنوز,
یکی داره اینجا دل و می بره,
درختهای بالا بلند و غیور,
توی برف و بوران بهاری شدند,
تو مهران و سردشت و گیلانغرب,
چه رودهای سرخی که جاری شدند,
نهان سرزمین غریب آشنا,
چه رازی به چزابه داری بگو,
بگو نخلهای سربلندت چی شد,
چرا اینهمه بیقراری بگو,
بگو بگو بگو بگو …,
بارون می باره آره بارون عشق,
مثل گریه های شب آخره,
یکی روضه می خونه اینجا هنوز,
یکی داره اینجا دل و می بره,
چه سوغات خوبیه این سوز و آه,
تو روزهای بی رنگ این عصر سرد,
دیگه من نمی تونم آروم بشم,
نمی شه هوای شهادت نکرد ,
باید گریه گریه عبادت کنم,
با اشکهای تازه وضو دارم و,
میخوام آسمون و زیارت کنم,
تو هر جای این دشت پیغامیه,
که داره دلم رو صدا می کنه
اگه از خودم بگذرم این سفر,
من و راهی کربلا میکنه,
بارون می باره آره بارون عشق,
مثل گریه های شب آخره,
یکی روضه می خونه اینجا هنوز,
یکی داره اینجا دل و می بره ,
چه مردای مردی مثل باکری,
پر از شور اروند و کارون شدند,
شبای پر از نور هورالعظیم,
چه مردای مردی که مجنون شدند,
فدای دل تنگ دهلاویه,
که مونده پریشون چمران هنوز,
غریبونه هر روز و شب کاوه رو,
صدا می زنه حاج عمران هنوز,
شلمچه شروع غم کربلاست,
هویزه هوای حسین و داره,
طلائیه مس و طلا می کنه,
تو گرمای فکه بارون می باره,
بارون می باره آره بارون عشق,
مثل گریه های شب آخره,
یکی روضه می خونه اینجا هنوز,
یکی داره اینجا دل و می بره,
درختهای بالا بلند و غیور,
توی برف و بوران بهاری شدند,
تو مهران و سردشت و گیلانغرب,
چه رودهای سرخی که جاری شدند,
نهان سرزمین غریب آشنا,
چه رازی به چزابه داری بگو,
بگو نخلهای سربلندت چی شد,
چرا اینهمه بیقراری بگو,
بگو بگو بگو بگو …,
بارون می باره آره بارون عشق,
مثل گریه های شب آخره,
یکی روضه می خونه اینجا هنوز,
یکی داره اینجا دل و می بره,
چه سوغات خوبیه این سوز و آه,
تو روزهای بی رنگ این عصر سرد,
دیگه من نمی تونم آروم بشم,
نمی شه هوای شهادت نکرد ,