♦*♦*♦عشق و محبت حقیقی در آینه وحی♦*♦*♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

عشق و محبت، گاهی صادق و حقیقی است و گاهی کاذب و بی ‏معنا . در این نوشتار با ویژگی‏های هرکدام از این دو نوع عشق و محبت آشنا می‏شویم .
یکی از معیارهای اخلاقی حیات‏بخش مکتب اسلام «عشق و محبت‏» است .
قرآن کریم در مورد محبت می‏فرماید:
«و من الناس من یتخذ من دون الله اندادا یحبونهم کحب الله و الذین آمنوا اشد حبا لله ...» (1) .

«بعضی از مردم معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می‏کنند و آن‏ها را همچون خدا دوست دارند، اما آنهایی که ایمان دارند، محبت‏شان به خدا شدیدتر است ...» .
مؤمنان به خدا دل بسته‏ اند و دوستان او هستند ولی مشرکان و کافران دوستان بت‏ها هستند، اما محبت مؤمنان به خدا از حبت ‏بت پرستان بیشتر است; چون هیچ زیبایی به اندازه خدا جمیل نیست و هیچ معرفتی به اندازه معرفت او کمال نیست و هیچ انسانی به اندازه مؤمن عارف نیست، از این‏رو هیچ انسانی به اندازه مؤمن، عاشق و محب نیست . مؤمنان مردمی اندیشمند و دانا هستند و هرگز ذات پاک او را که منبع همه کمالات است، رها نمی‏کند .

هر میل و محبتی در برابر عشق به خدا در نظر مؤمنان بی‏ارزش و ناچیز است . اصولا آنها غیر او را شایسته عشق و محبت نمی‏بینند; زیرا عشق حقیقی همیشه متوجه نوعی از کمال است . انسان مؤمن هرگز عاشق عدم و کمبودها نمی‏شود، بلکه همواره دنبال هستی و کمال می‏رود و به همین ‏دلیل آن کسی که هستی و کمالش از همه برتر است، از همه کس به عشق ‏ورزیدن و حبت ‏سزاوارتر است .


همان‏طور که آیه فوق می‏گوید: عشق و علاقه افراد با ایمان نسبت‏ به خدا از عشق و علاقه بت‏ پرستان به معبودهای پنداریشان ریشه‏ دارتر و عمیق‏تر است .
چرا چنین نباشد؟ آیا کسی که واقعیتی را دریافته و به آن عشق و محبت می‏ورزد با کسی که گرفتار خرافه و تخیل است می‏تواند یکسان باشد؟.


...........


1) بقره، 165 .
تفسیرنمونه، ج‏1، ص‏565 .



:53:
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

محبت مؤمن به خدا از محبت مشرک به بت‏ برتر است; زیرا بت اگرچه زیبا باشد، زیبایی بصری و سمعی یا زیبایی خیالی و وهمی دارد و درک این زیبایی‏ها به وسیله گوش و چشم و تاثیر این محبوب‏ها در حد وهم و خیال است، چون انسان ناآگاه می‏پندارد از بتان و به طور کلی از غیر خدا کاری ساخته است، بنابراین، معرفت‏ بت ‏پرستان در حد توهم; و زیبایی ‏شناسی آن‏ها در حد خیال است و به همین دلیل محبت و عشق آنها از محدوده چشم و گوش از یک سو و از محور وهم و خیال از سوی دیگر نمی‏گذرد، ولی مؤمن نه تنها از راه چشم و گوش، آثار طبیعی محبوب حقیقی را می‏نگرد، بلکه از راه عقل، کمال معقول و اسمای حسنای الهی را می‏نگرد و درک او قوی‏تر است و چون درکش قوی‏تر است در نتیجه محبت او هم بیشتر است .

در نبردهایی که بین مردان با ایمان و کافران در طول تاریخ اتفاق افتاده است، مؤمنان همواره پیروز بوده ‏اند و این بدان دلیل است که ایستادگی و مقاومت در سایه علاقه، همان ایستادگی در پرتو معرفت است و چون معرفت مؤمنان کامل‏تر است، علاقه آنها نیز کامل‏تر است و چون محبت و اشتیاق و علاقه آنها کامل‏تر است، ایستادگی آنها نیز کامل‏تر و بیشتر است و چون مقاومت و ایستادگی آنها بیشتر است، قهرا پیروزی از آن آنهاست .

البته امدادهای غیبی، نقش سازنده ‏ای دارد ولی زمینه ‏ساز حصول آن امدادهای غیبی همین محبت‏ها، معرفت‏ها، عشق‏ها و شوق ‏های وافر سالکان کوی حقیقت و معنویت است و در هر موردی که چنین ثمری از نبرد با کافران به دست نیامده، بر اثر ضعف معرفت، نقص ایمان و قصور محبت‏ بوده است (1) .


.......

1.
مراحل اخلاق در قرآن، آیت الله جوادی آملی، ج‏11، ص‏325 و 326 .

:53:
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"


عشق و محبت راستین

محبت صادق آن است که انسان کمال را درست تشخیص بدهد و وقتی به کمال آگاهی پیدا کند به آن دل می‏بندد; مانند محبت‏به خدا، که این نوع محبت جاذبه‏ساز است و تنها یک علاقه قلبی نیست، بلکه باید آثار آن در عمل انسان منعکس شود . کسی که مدعی حب پروردگار است، نخستین نشانه آن این است که باید از پیامبر و فرستاده او پیروی کند .
«قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله ...» (2) .

«بگو ای پیامبر اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید که خدا شما را دوست دارد ...».

در حقیقت این اثر طبیعی محبت است که انسان را به سوی «محبوب‏» می‏کشاند و این‏گونه محبت آثار علمی دارد و دارنده آن را با محبوب پیوند می‏دهد و در مسیر خواسته‏های او به تلاش پرثمر وا می‏دارد . دلیل این موضوع روشن است; زیرا عشق و علاقه انسان به موجودی، حتما به خاطر این است که کمالی در آن یافته است.


هرگز انسان به موجودی که هیچ نقطه قوتی در آن نیست، عشق نمی‏ورزد، بنابراین، عشق انسان به خدا به خاطر این است که او منبع و سرچشمه اصلی هر نوع کمال است، مسلم چنین وجودی، تمام برنامه‏ها و دستورهایش نیز کامل است و در این حال چگونه ممکن است انسانی که عاشق تکامل و پیشرفت است از آن برنامه‏ها سر باز زند و اگر سر باز زد، نشانه عدم واقعیت عشق و محبت است .
آنها که شب و روز از عشق پروردگار یا عشق و محبت پیشوایان اسلام و مجاهدان راه خدا و صالحان و نیکان دم می‏زنند، اما در عمل کمترین شباهتی به آنها ندارند، مدعیان دروغین بیش نیستند .
آنها که سر تا پا آلوده گناهند، با این حال قلب خود را مملو از عشق خدا، پیامبر، امیر مؤمنان و پیشوایان بزرگ می‏دانند و یا عقیده دارند که ایمان و عشق و محبت تنها به قلب است و ارتباطی با عمل ندارد، از منطق اسلام به کلی بیگانه‏اند; بنابراین، محبت‏یک علاقه عملی است و کسی که خدا را دوست می‏دارد، از فرمان او پیروی می‏کند و خداوند هم او را دوست دارد و به دنبال این دوستی، آثارش در مناسبات او با انسان آشکار می‏گردد، گناهانش را می‏بخشد و او را مشمول رحت «رحمانیه‏» و رحیمیه‏» خویش قرار می‏دهد .

...........

2) آل عمران، 31 .


:53:
 
بالا