بسم الله الرحمن الرحیم
داستان زیر بر اساس واقعیت نیست اما مصداق های واقعی ان,انقدر فراوانند که دیگر جای شک و شبهه ای باقی نمی ماند که مذهب شیعه بر حق است
کودکی بود که در خانواده ای متعصب و مذهبی با مذهب وهابیت بزرگ شده بود که دین را با عقاید خودشان می سنجیدند و کشتن شیعیان دیگر در اعتقاداتشون رسوخ کرده بود.هر جا هر شیعه ای می دیدند یا به او حمله می کردند یا او را ناسزا می گفتند.عبدالله پسری بود که در همچنین خانواده ای بزرگ شده بود اما هیچوقت اعتقاداتش به این نبود که باید دیگر مسلمانان من جمله شیعیان رو اذیت و ازار کرد و به اونها اسیب رساند بلکه باید با منطق هر کسی را قانع کرد. چیز عجیبی به نظر می امد. در یک خانواده وهابی که تمام دین را در کشتن دیگران می دیدند و با عقاید خشک و باطلشان بر مسلمانان دیگر حمله می کردند,وجود چنین فرزندی واقعا عجیب به نظر می رسد اما این همان مصداق ایه (( ویخرج الحی من المیت)) است. اری خداوند این گونه افراد اگاه و روشن دل را از کوردلان بیرون می کشد.او همیشه به این فکر بود که دین حق چیست و می خواست که اصول دینش را به طور کلی بیابد و با استدلال و اندیشه اگاه شود نه با تقلید به اینکه چون خانواده اش وهابی هستند پس او هم وهابی باشد... و همین موارد زمینه ورود او به تشیع را فراهم نمود...
ادامه دارد....
داستان زیر بر اساس واقعیت نیست اما مصداق های واقعی ان,انقدر فراوانند که دیگر جای شک و شبهه ای باقی نمی ماند که مذهب شیعه بر حق است
کودکی بود که در خانواده ای متعصب و مذهبی با مذهب وهابیت بزرگ شده بود که دین را با عقاید خودشان می سنجیدند و کشتن شیعیان دیگر در اعتقاداتشون رسوخ کرده بود.هر جا هر شیعه ای می دیدند یا به او حمله می کردند یا او را ناسزا می گفتند.عبدالله پسری بود که در همچنین خانواده ای بزرگ شده بود اما هیچوقت اعتقاداتش به این نبود که باید دیگر مسلمانان من جمله شیعیان رو اذیت و ازار کرد و به اونها اسیب رساند بلکه باید با منطق هر کسی را قانع کرد. چیز عجیبی به نظر می امد. در یک خانواده وهابی که تمام دین را در کشتن دیگران می دیدند و با عقاید خشک و باطلشان بر مسلمانان دیگر حمله می کردند,وجود چنین فرزندی واقعا عجیب به نظر می رسد اما این همان مصداق ایه (( ویخرج الحی من المیت)) است. اری خداوند این گونه افراد اگاه و روشن دل را از کوردلان بیرون می کشد.او همیشه به این فکر بود که دین حق چیست و می خواست که اصول دینش را به طور کلی بیابد و با استدلال و اندیشه اگاه شود نه با تقلید به اینکه چون خانواده اش وهابی هستند پس او هم وهابی باشد... و همین موارد زمینه ورود او به تشیع را فراهم نمود...
ادامه دارد....