**** وقتی که دل فضای حق را می طلبد((داستان))****

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
بسم الله الرحمن الرحیم
داستان زیر بر اساس واقعیت نیست اما مصداق های واقعی ان,انقدر فراوانند که دیگر جای شک و شبهه ای باقی نمی ماند که مذهب شیعه بر حق است
کودکی بود که در خانواده ای متعصب و مذهبی با مذهب وهابیت بزرگ شده بود که دین را با عقاید خودشان می سنجیدند و کشتن شیعیان دیگر در اعتقاداتشون رسوخ کرده بود.هر جا هر شیعه ای می دیدند یا به او حمله می کردند یا او را ناسزا می گفتند.عبدالله پسری بود که در همچنین خانواده ای بزرگ شده بود اما هیچوقت اعتقاداتش به این نبود که باید دیگر مسلمانان من جمله شیعیان رو اذیت و ازار کرد و به اونها اسیب رساند بلکه باید با منطق هر کسی را قانع کرد. چیز عجیبی به نظر می امد. در یک خانواده وهابی که تمام دین را در کشتن دیگران می دیدند و با عقاید خشک و باطلشان بر مسلمانان دیگر حمله می کردند,وجود چنین فرزندی واقعا عجیب به نظر می رسد اما این همان مصداق ایه (( ویخرج الحی من المیت)) است. اری خداوند این گونه افراد اگاه و روشن دل را از کوردلان بیرون می کشد.او همیشه به این فکر بود که دین حق چیست و می خواست که اصول دینش را به طور کلی بیابد و با استدلال و اندیشه اگاه شود نه با تقلید به اینکه چون خانواده اش وهابی هستند پس او هم وهابی باشد... و همین موارد زمینه ورود او به تشیع را فراهم نمود...
ادامه دارد....


 

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
بسم الله الرحمن الرحیم
عبدالله پس از گذراندن دوران تحصیلی به خارج از کشورش رفت(برای تحصیل) و همین باعث شد که او از فضای خفه و اختناق امیز عربستان که وهابی ها ان را ایجاد کرده بودند رها شود و بهتر بتواند درباره مذهب مورد نظرش تحقیق و بحث کند.در المان که درس می خواند درباره ادیان و مذاهب دیگر نیز تحقیق کرد, اما هیچکدام از انها نتوانستند به نیاز اصلی و اعتقادات اصلی او پاسخ مناسب دهند تا اینکه نوبت به مذهب شیعه رسید.او ابتدا شروع به مطالعه نهج البلاغه نمود و با امیرالمومنین(ع) اشنا شد و به شدت به شخصیت ان حضرت علاقه مند شد. زیرا هیچ کس از صحابه را تا ان موقع مثل ایشان نیافته بود که در فضایل بعد از پیامبر(ص) از همه برتر بود.
ادامه دارد...

 

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
بسم الله الرحمن الرحیم
عبدالله از لحاظ فکری دیگر برایش مسلم شده بود که هیچ فرقه و مذهبی در اسلام و در تمام ادیان جهان بهتر از شیعه نیست چرا که شیعه دقیقا بر اساس انچه که پیامبر(ص) گفته بود عمل می کرد و بر همان اساس پیش می رفت و علاوه بر ان پیشوایان معصومش یعنی همان کسانی که پیامبر(ص) به عنوان جانشینان خود معرفی کرده بود.
اما با این وجود او برای اطمینان یافتن قلبش بحث هایی با بزرگان شیعه انجام داد و دید که گفته ها و جواب های انها همان چیز هایی است که خداوند به انها امر فرموده است.
فی المثل یکی از اشکالاتی که عبدالله در یکی از بحث هایش بر پیشوای شیعیان گرفته بود این بود که شما چرا برای ارتباط با خدا و بخشش گناهان واسطه قرار می دهید؟
پیشوای شیعیان در جواب گفت:مگر خداوند در ایه 98 سوره یوسف نفرموده است:(وقتی که) برادران یوسف گفتند: ای پدر برای گناهان ما از خدا طلب بخشش کن.یعقوب گفت:بزودی برای شما طلب بخشش می کنم.پس این ایه نشان می دهد که برادران یوسف برای بخشش گناهانشان واسطه ای به درگاه خداوند قرار دادند پس ما هم با استناد به این ایه به درگاه خداوند ائمه اطهار(ع) را واسطه قرار می دهیم.
این یکی از استدلالهایی است که توانست عبدالله را قانع کند و او در نهایت مذهب شیعه را پذیرفت و به ولایت امیرالمومنین(ع) شهادت داد.
در نهایت نیز توسط وهابیان متعصب به شهادت رسید.
 
بالا