ها جستم و واجستم به آسمان ها جستم
کلاغه آخ نوکم زد
به دست کوچکم زد گفت: تو نداری بال و پر در آسمان ما نپر
دست، دست، دست زدم
با دو تا پا جست زدم
ها جستم و واجستم میان دریا جستم
دست زدم و پا زدم به آب دریا زدم
ماهیه گفت: نیا جلو دریای ماست، فوری برو
دست، دست، دست زدم
با دو تا پا جست زدم ها جستم و واجستم به سوی بابا جستم به در زدم تلق تالاق
بابا مرا دید از اتاق بچه ی بابا شدم در بغلش جا شدم