جاذبه ی قرآن حضرت محمد(ص)

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
[h=1]
20130807105713664_01.jpg

[/h] کسی حق ندارد به قرآن محمد گوش کند. اینها سحر است، جادوست. مراقب باشید. نگذارید فرزندانتان به محمد گوش فرا دهند.
در تاریکی شب کنار کعبه ایستاده بودند و به صدای محمد که داشت قرآن می خواند گوش می کردند. اصلا متوجه روشن شدن هوا نشده بودند. با طلوع خورشید چهره های همدیگر را دیدند و...
- تو اینجا چکار میکنی؟
- خودت برای چه از دیشب تا حالا اینجا ایستاده ای؟
- هر دوی شما حماقت کرده اید؟ نمی گویید ممکن است کسی شما را ببیند.
- پس شما چی؟
- من میخواستم بدانم اینکه ادعای پیامبری می کند چه چیزی در چنته دارد؟همین!
- ولی انصافا صدای زیبایی دارد.
- خجالت بکشید، سحرتان کرده. برای شما زشت است!
- یکبار که عیبی ندارد، قول بدهیم دیگر اینطرف ها پیدایمان نشود.
- بله اگر مردم ما را اینجا ببینند،روزگارمان سیاه می شود.
بهتر است زودتر برویم. آفتاب کاملا بیرون آمده است.
**********
فردا صبح همدیگر را دوبار دیدند و باز بگو مگو شروع شد...
ابوجهل و ابوسفیان آمده بودند قرآن محمد(ص) را بشنوند.
تبیان

منبع: کتاب پیامبر (ص)
 
بالا