۝◊▫● ابعاد هفتگانه فعاليتهای امام حسن عسكرى(ع) ●▫◊۝

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"



ابعاد هفتگانه فعاليتهای امام حسن عسكرى علیه السلام

امام عسكرى، با وجود همه اين فشارها و كنترل ها و مراقبت هاى بى وقفه حكومت عباسى، يك سلسله فعاليتهاى سياسى و اجتماعى و علمى در جهت حفظ اسلام و مبارزه با افكار ضد اسلامى انجام مى ‏داد كه مى ‏توان آنها را بدين گونه خلاصه كرد:


1 - كوششهاى علمى در دفاع از آيين اسلام و ردّ اشكالها و شبهات مخالفان، و نيز تبيين انديشه صحيح اسلامى


2 - ايجاد شبكه ارتباطى با شيعيان مناطق مختلف از طريق نمايندگان و اعزام پيك ها و ارسال پيام ها


3 - فعاليتهاى سرّى سياسى بر رغم تمامى كنترل ها و مراقبت هاى حكومت عباسى


4 - حمايت و پشتيبانى مالى از شيعيان، بويژه ياران خاص خود


5 - تقويت و توجيه سياسى رجال و عناصر مهم شيعه در برابر مشكلات


6 - استفاده گسترده از آگاهى غيبى براى جلب منكران امامت و دلگرمى شيعيان


7 - آماده سازى شيعيان براى دوران غيبت فرزند خود امام دوازدهم


اينك هر كدام از اين فعاليتها، را جداگانه توضيح مى ‏دهيم:




 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
45754934087829226238.gif



1 - كوشش هاى علمى

گرچه امام عسكرى به حكم شرائط نامساعد و محدوديت بسيار شديدى كه حكومت عباسى برقرار كرده بود، موفق به گسترش دانش دامنه دار خود در سطح كل جامعه نشد، اما در عين حال، با همان فشار و خفقان شاگردانى تربيت كرد كه هر كدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان نقش مؤثرى داشتند.

«شيخ طوسى» (ره) تعداد شاگردان حضرت را متجاوز از صد نفر ثبت كرده است(29) كه در ميان آنان چهره‏ هاى روشن، شخيتهاى برجسته و مردان وارسته‏اى مانند:
احمد بن اسحاق اشعرى قمى، ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى، عبدالله بن جعفر حميرى، ابو عمرو عثمان بن سعيد عَمرى، على بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم مى ‏خورند

كه شرح خدمات و كوشهاى آنان در اين كتاب نمى‏ گنجد و زندگينامه پر افتخار و آموزنده آنان را مى ‏توان در كتب رجال خواند.

علاوه بر تربيت اين شاگردان، گاهى چنان مشكلات و تنگناهايى براى مسلمانان پيش مى‏آمد كه جز حضرت عسكرى كسى از عهده حل آنها بر نمى ‏آمد. امام در اين گونه مواقع، در پرتو علم امامت، با يك تدبير فوق العاده، بن بست را مى ‏شكست و مشكل را حل مى ‏كرد.


58112483366487701549.gif
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
75620223547148957397.gif



2 - ايجاد شبكه ارتباطى با شيعيان‏

در زمان امام عسكرى عليه السلام تشيع در مناطق مختلف و شهرهاى متعددى گسترش و شيعيان در نقاط فراوانى تمركز يافته بودند. شهرها و مناطقى مانند:
كوفه، بغداد، نيشابور، قم، آبه (آوه)، مدائن، خراسان، يمن رى آذربايجان، سامّرأ، جرجان و بصره از پايگاههاى شيعيان به شمار مى ‏رفتند. در ميان اين مناطق، به دلائلى، سامرّأ، كوفه بغداد قم و نيشابور از اهميت ويژهاى برخوردار بود(34).

گستردگى و پراكندگى مراكز تجمع شيعيان، وجود سازمان ارتباطى منظمى را ايجاب مى‏ كرد تا پيوند شيعيان را با حوزه امامت از يك سو، و ارتباط آنان را با همديگر از سوى دوم برقرار سازد، و از اين رهگذر، آنان را از نظر دينى و سياسى رهبرى و سازماندهى كند.

اين نياز، از زمان امام نهم احساس مى‏شد و چنانكه در سيره آن حضرت و امام دهم توضيح داديم، شبكه ارتباطى وكالت و نصب نمايندگان در مناطق گوناگون، به منظور برقرارى چنين سيستمى، از آن زمان به مورد اجرا گذاشته مى ‏شد.

اين برنامه در زمان امام عسكرى عليه السلام نيز تعقيب گرديد:
به گواهى اسناد و شواهد تاريخى، امام عسكرى - عليه السلام - نمايندگانى از ميان چهره‏ هاى درخشان و شخصيتهاى برجسته شيعيان، برگزيده، در مناطق متعدد منصوب كرده و با آنان در ارتباط بود و از اين طريق پيروان تشيع را در همه مناطق زير نظر داشت. از ميان اين نمايندگان، مى‏توان از «ابراهيم بن عبده»، نماينده امام در «نيشابور»، ياد كرد.


امام طى نامه مفصلى خطاب به «اسحاق بن اسماعيل» و شيعيان نيشابور، پس از توضيح نقش امامت در هدايت امت اسلامى، تشريح ضرورت و اهميت پيروى از امامان و هشدار از سرپيچى از فرمان امام نوشت:

«... اى اسحاق! تو فرستاده من نزد ابراهيم بن عبده هستى تا وى به آنچه من در نامه‏اى كه توسط محمد موسى نيشابورى فرستاده‏ام عمل كند. تو و همه كسانى كه در شهر تو هستند موظفيد بر اساس نامه مزبور عمل كنيد.

59294019877101350310.gif


 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
00928087458427414320.gif


ابراهيم بن عبده اين نامه مرا براى همه بخواند تا جاى سؤال و ابهامى باقى نماند...

درود و رحمت فراوان خدا بر ابراهيم بن عبده و بر تو و همه پيروان ما باد! همه كسانى كه از پيروان من و از مردم شهر تواند و اين نامه را بخوانند و كسانى كه در آن ناحيه از حق منحرف نشده‏اند، بايد حقوق مالى ما را به ابراهيم بن عبده بپردازند و او نيز بايد آن را به «رازى»(35) يا به كسى كه وى معرفى مى‏كند، تحويل بدهد، و اين دستور من است..»(36).


از اين نامه، علاوه بر موضوع جمع آورى وجوه مالى شيعيان كه اهميت بسزايى در تقويت و تحكيم وضع اقتصادى جبهه تشيع داشت، استفاده مى‏شود كه نمايندگان امام داراى سلسله مراتبى بودند و حوزه فعاليت هر كدام از آنان مشخص بود و وجوه جمع آورى شده مى‏بايست در نهايت به دست وكيل اصلى برسد و او به امام برساند.


امام، گويا براى تقويت و تثبيت موقعيت ابراهيم بن عبده و نيز براى روشن ساختن شعاع حوزه فعاليت او، طى نامه‏اى به «عبدالله بن حَمدِويه بيهقى» چنين نوشت:
«من ابراهيم بن عبده را براى دريافت حقوق مالى آن سامان و ناحيه شما منصوب كردم و او را وكيل امين و مورد اعتماد خويش نزد پيروان خود قرار دادم. تقوا در پيش گيريد و مراقب باشيد و وجوه مالى واجب را بپردازيد كه هيچ كس در ترك يا تأخير پرداخت آن معذور نيست...»(37)

گويا برخى از شيعيان در مورد اصالت خط و نامه امام درباره ابراهيم ايجاد شبهه و ترديد كرده احتمال داده بودند كه مجعول باشد، از اينرو امام طى نامه جداگانه‏اى نوشت:

«نامه اى كه درباره وكالت ابراهيم از ناحيه من - جهت دريافت حقوق مالى مربوط به من از شيعيان آن منطقه - رسيده، به خط خود من است...»(38)

يكى ديگر از نمايندگان امام «احمد بن اسحاق بن عبدالله قمى اشعرى»، از ياران خاص امام و از شخصيتهاى بزرگ شيعى در قم، بود.

بعضى از دانشمندان علم رجال، از او به عنوان رابط بين قميها و امام و از جمله اصحاب خاص آن حضرت ياد كرده‏اند(39). اما دانشمندان ديگر، او را وكيل و نماينده امام دانسته ‏اند(40). از روايتى در «بحار الأنوار» استفاده مى‏شود كه او نماينده امام در موقوفات قم بوده است(41).

«محمد بن جرير طبرى» مى‏نويسد: احمد بن اسحاق قمى اشعرى، استاد شيخ صدوق، نماينده امام ابو محمد عسكرى بود. وقتى كه آن حضرت درگذشت، وكالت حضرت صاحب الزمان را به عهده گرفت. از طرف حضرت نامه هايى خطاب به او صادر مى‏شد، و او وجوه و حقوق مالى قم و اطراف آن را گرد آورى نموده و به امام مى ‏رساند(42). احمد بن اسحاق صدو شصت كيسه طلا و نقره را كه از شيعيان قم گرفته بود، به امام تسليم كرد(43) و اين، حجم چشمگير و جوه جمع آورى شده را نشان مى ‏دهد.

«ابراهيم بن مهزيار» اهوازى، يكى ديگر از وكلاى امام بود. اموالى از بيت المال نزد او جمع آورى شده بود و موفق نشده بود به حضرت عسكرى تحويل دهد. پس از شهادت امام، هنگامى كه ابراهيم بيمار شد، به فرزندش محمد وصيت كرد كه آن اموال را به محضر حضرت صاحب الزمان برساند. او نيز اين مأموريت را انجام داد و به جاى پدرش به نمايندگى امام دوازدهم منصوب گرديد(44).

در رأس سلسله مراتب وكلاى امام، «محمد بن عثمان عَمرى» قرار داشت كه وكلاى ديگر، به وسيله او با امام در ارتباط بودند. آنان نوعاً اموال و وجوه جمع آورى شده را به وى تحويل مى ‏دادند و او به محضر امام مى ‏رساند(45)

87553218050206220905.gif


 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
04117641031502909399.gif



پيك ها و نامه ها

علاوه بر شبكه ارتباطى وكالت، امام از طريق اعزام پيكها نيز با شيعيان و پيروان خود ارتباط برقرار مى‏ساخت و از اين رهگذر مشكلات آنان را برطرف مى‏كرد.
در اين زمينه، به عنوان نمونه، مى‏ توان از فعاليتهاى «ابوالأديان»، يكى از نزديكترين ياران امام ياد كرد(46). او نامه‏ ها و پيامهاى امام را به پيروان آن حضرت مى ‏رساند،
و متقابلاً نامه ‏ها، و سؤالها، مشكلات، خمس و ديگر وجوه ارسالى شيعيان را دريافت نموده و در سامرّأ به محضرامام عسكرى مى‏رساند.


گذشته از پيكها، امام از طريق مكاتبه نيز باشيعيان ارتباط برقرار مى‏ ساخت و از اين رهگذر آنان را زير چتر هدايت خويش قرار مى‏داد.
نامه ‏اى كه امام به «ابن بابويه» نوشته -
و در بخش تقويت و توجيه سياسى عناصر مهم شيعه از آن ياد خواهيم كرد - نمونه‏اى از اين نامه‏ ها است(47). از اين گذشته، امام دو نامه به شيعيان قم و آبه (آوه) نوشته است كه متن آنها در كتابهاى ما مضبوط است(48).


نامه ‏هاى ديكرى نيز به مناسبتهاى ديگر از امام در دست است(49) بر اساس روايتى، امام عسكرى بامداد روز هشتم ربيع الأول سال 260 ه'، اندكى پيش از رحلت، نامه‏ هاى فراوانى به مردم مدينه نوشت(50)


15346287062995329211.gif


 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
29041437766039780601.gif




3 - فعاليتهاى سرّى سياسى‏

امام عسكرى - عليه السلام - بررغم تمامى محدوديتهاى و كنترلهايى كه از طرف دستگاه خلافت به عمل مى‏ آمد، يك سلسله فعاليتهاى سرّى سياسى را رهبرى مى‏كرد كه با گزينش شيوه‏ هاى بسيار ظريف پنهانگارى، از چشم بيدار و مراقب جاسوسان دربار، بدور مى‏ماند. در اين زمينه نمونه ‏هاى فراوانى به چشم مى‏خورد كه ذيلاً دو مورد آن را از نظر خونندگان محترم مى ‏گذرانيم:


1 - «عثمان بن سعيد عَمرى» كه از نزديكترين و صميمى ‏ترين ياران امام بود(51)،زير پوشش روغن فروشى فعاليت مى‏كرد. شيعيان و پيروان حضرت عسكرى - عليه السلام - اموال و وجوهى را كه مى‏خواستند به امام تحويل دهند، به او مى‏ رساندند و او آنها را در ظرفها و مشكهاى روغن قرار داده و به حضور امام مى ‏رساند(52)/

2 - «داود بن اسود»، خدمتگزار امام كه مأمور هيزم كشى و گرم كردن حمام خانه حضرت عسكرى بود، مى‏گويد: اين چوب را بگير و نزد «عثمان بن سعيد» ببر و به او بده.
من چوب را گرفته روانه شدم. در راه به يك نفر سقّا برخوردم. قاطر او راه مرا بست. سقا از من خواست حيوان را كنار بزنم. من چوب را بلند كردم وبه قاطر زدم. چوب شكست و من وقتى محل شكستگى آن را نگاه كردم، چشمم به نامه هايى افتاد كه در داخل چوب بوده است! بسرعت چوب را زير بغل گرفته و برگشتم و سقا مرا به باد فحش و ناسزا گرفت.



وقتى به در خانه امام رسيدم، «عيسى» خدمتگزار امام كنار در به استقبالم آمد و گفت: آقا و سرورت مى‏گويد:
چرا قاطر را زدى و چوب را شكستى؟ گفتم: نمى‏دانستم داخل چوب چيست؟ امام فرمود: چرا كارى مى‏كنى كه مجبور به عذر خواهى شوى؟
مبادا بعد از اين چنين كارى كنى، اگر شنيدى كسى به ما ناسزا (هم) مى‏ گويد، راه خود را بگير و برو و با او مشاجره نكن. ما، در شهر بد و ديار بدى به سر مى‏ بريم، تو فقط كار خود را بكن و بدان گزارش كارهايت به ما مى‏رسد(53)


اين قضيه نشان مى ‏دهد كه امام، اسناد، نامه ‏ها و نوشته هايى را كه سرّى بوده، در ميان چوب، جاسازى كرده و براى «عثمان بن سعيد» كه شخص بسيار مورد اعتماد و رازدارى بوده، فرستاده بوده و اين كار را به عهده مأمور حمام كه كارش هيزم آوردن و چوب شكستن و امثال اينها بوده - و طبعاً سؤ ظن كسى را جلب نمى ‏كرده واگذار كرده بوده است، ولى بر اثر بى احتياطى او، نزديك بوده اين راز فاش شود!


91596270489718863458.gif
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
49334019833286489095.gif



4 - حمايت و پشتيبانى مالى از شيعيان‏

يكى ديگر از موضعگيريهاى امام عسكرى - عليه السلام - حمايت و پشتيبانى مالى از شيعيان، بويژه از ياران خاص و نزديك آن حضرت، بود. با يك مطالعه در زندگانى آن حضرت، اين مطلب به خوبى آشكار مى‏شود كه گاهى برخى از ياران امام، از تنگناى مالى، در محضر امام شكوه مى‏كردند و حضرت، گرفتارى مالى آنان را برطرف مى‏ساخت و گاه حتى پيش از آنكه اظهار كنند، امام مشكل آنان را برطرف مى‏كرد. اين اقدام امام مانع از آن مى‏شد كه آنان زير فشار مالى، جذب دستگاه حكومت عباسى شوند. در اين زمينه مى‏توان براى نمونه چند مورد زير را ياد كرد:
1 - «ابو هاشم جعفرى»(54) مى‏گويد:
از نظر مالى در مضيقه بودم. خواستم وضع خود را طى نامه‏اى به امامعسكرى - عليه السلام - بنويسم، ولى خجالت كشيدم و صرفنظر كردم. وقتى كه وارد منزل شدم، امام صد دينار براى من فرستاد و طى نامه‏ اى نوشت:
هر وقت احتياج داشتى، خجالت نكش، و پروا مكن، و از ما بخواه كه بخواست خغا به مقصود خود مى ‏رسى(55)



2 - «على بن زيد علوى» مى‏گويد: امام عسكرى - عليه السلام - مبلغى پول به من داد و فرمود: با اين پول كنيزى بخر، زيرا كنيز تو مرده است. وقتى كه به منزل برگشتم، ديدم كنيز مرده است!(56)


3 - «ابو هاشم جعفرى» مى‏گويد: نياز مالى خود را به اطلاع امام رساندم، امام كيسه اى حاوى پانصد دينار به من داد و فرمود:
ابو هاشم! اين را بگير و اگر كم است عذر ما را بپذير!(57)


4 - «ابو طاهر بن بلال» يك سال به حج مشرف شد و در مراسم حج مشاهده كرد كه «على بن جعفر»(58) مبالغ هنگفتى انفاق كرد. وقتى كه از حج بازگشت، جريان را به امام گزارش كرد. امام در پاسخ نوشت: «قبلاً دستور داده بوديم صد هزار دينار به وى بدهند، سپس مجدداً بالغ بر همين مبلغ براى او حواله كرديم ولى او براى رعايت حال ما نپذيرفت». بعد از اين جريان «على بن جعفر» به حضور امام شرفياب شد، به دستور حضرت سى هزار دينار به وى پرداخت گرديد.(59)


اين روايت نشان مى‏ دهد كه «على بن جعفر» مبالغ درشتى در حجاز توزيع مى‏كرده است، و اگر چه مورد مصرف آنها در روايت معين نشده ولى حجم بزرگ پولها نشان مى ‏دهد كه اين، يك برنامه وسيع و طراحى شده بوده و طبعاً شيعيان نيازمند وشخصيتهاى بزرگ و مبارز شيعه از آن برخوردار مى‏شده‏اند و اين برنامه با آگاهى و هدايت و حمايت مالى امام اجرا مى ‏شده است.


البته پرداخبت چنين مبلغهايى با توجه به محدوديت امام، نبايد موجب ترديد يا انكار گردد زيرا بررغم آنكه فعاليتهاى اجتماعى و سياسى امام بشدّت تحت كنترل حكومت عباسى بود، رقمهاى قابل توجهى از شيعيان مناطق مختلف، توسط نمايندگان امام به آن حضرت مى ‏رسيد. مثلاً تاريخ مى‏گويد:

شخصى از «جرجان» به محضر امام رسيد و اموالى را كه شيعيان آن منطقه فرستاده بودند به پيشكار امام به نام«مبارك» تسليم كرد(60)، يا شخصى كه از جبل (قسمتهاى كوهستانى ايران تا قزوين و همدان) با راهنمايى يك نفر علوى به حضور امام رسيده بود،

چهار هزار دينار به امام تقديم كرد(61)، يا چنانكه قبلاً گفتيم، نماينده امام در قم (احمد بن اسحق) صد و شصت كيسه طلا نقره كه از شيعيان آن شهر تحويل گرفته بود، به امام تسليم كرد(62). غير از اينها اموال و وجوه قابل توجهى نيز توسط نمايندگان امام عسكرى - عليه السلام - جمع آورى شده بود كه تحويل آنها تا زمان شهادت حضرت به تأخير افتاد و طبعاً به پيشگاه حضرت ولى عصر تقديم شد كه مى‏توان به عنوان نمونه از اموال فراوانى ياد كرد كه در اختيار «ابراهيم بن مهزيار» بوده و پس از مرگ او پسرش «محمد» به نماينده امام عصر تحويل داد(63)


همچنين مى ‏توان از هفتصد دينارى كه نزد يكى از اهالى جبل بوده(64)، و نيز از پانصد دينارى كه در اختيار يكى ديگر از شيعيان بنام «عمران همدان» بوده(65)، نام برد.




77411867986621068085.gif

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
86680078649588686070.gif



5 - تقويت و توجيه سياسى رجال و عناصر مهمّ شيعه‏

از جالبترين فعاليتهاى سياسى امام عسكرى - عليه السلام - تقويت و توجيه سياسى رجال مهم شيعه در برابر فشارها و سختيهاى مبارزات سياسى، در جهت حمايت از آرمانهاى بلند تشيع بود

از آنجا كه شخصيتهاى بزرگ شيعه در فشار بيشترى بودند، امام به تناسب مورد، هر يك از آنان را به نحوى دلگرم و راهنمايى مى‏ كرد و روحيه آنان را بالا مى‏برد تا ميزان تحمل و صبر و آگاهى آنان در برابر فشارها، تنگناها و فقر و تنگدستي ها فزونى يابد و بتوانند مسئوليت بزرگ اجتماعى و سياسى و وظايف دينى خود را بخوبى انجام دهند.



«محمد بن حسن بن ميمون» مى‏گويد:
نامه‏ اى به امام عسكرى - عليه السلام - نوشتم و از فقر و تنگدستى شكوه كردم، ولى بعداً پيش خود گفتم: مگر امام صادق - عليه السلام - نفرموده كه: فقرا با ما بهتر از توانگرى با ديگران است، و كشته شدن با ما بهتر از زنده ماندن با دشمنان ما است.

امام در پاسخ نوشت:

هرگاه گناهان دوستان ما زياد شود، خداوند آنها را به فقر گرفتار مى‏ كند و گاهى از بسيارى از گناهان آنان در مى ‏گذرد.
همچنان كه پيش خود گفته‏ اى، فقر با ما بهتر از توانگرى با ديگران است.
ما براى كسانى كه به ما پناهنده شوند، پناهگاهيم، و براى كسانى كه از ما هدايت بجويند، نوريم.
ما نگهدار كسانى هستيم كه (براى نجات از گمراهى) به ما متوسل مى ‏شوند. هر كس ما را دوست بدارد، در رتبه بلند (تقرّب به خدا) با ماست، و كسى كه پيرو راه ما نباشد، به سوى آتش خواهد رفت (66).


نمونه ديگر در اين زمينه نامه‏ اى كه امام عسكرى - عليه السلام - به «على بن حسين بن بابويه قمى»، يكى از فقهاى بزرگ شيعه، نوشته است.
امام در اين نامه پس از ذكر يك سلسله توصيه ها و رهنمودهاى لازم، چنين ياد آورى مى‏كند:
صبر كن و منتظر فرج باش كه پيامبر فرموده است:
برترين اعمال امت من انتظار فرج است.

شيعيان ما پيوسته در غم و اندوه خواهند بود تا فرزندم (امام دوازدهم) ظاهر شود؛ همان كسى كه پيامبر بشارت داده كه زمين را از قسط و عدل پر خواهد ساخت، همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.
اى بزرگمرد و مورد اعتماد و فقيه من! صبر كن و شيعيان مرا به صبر فرمان بده! زمين از آن خداست و هر كسى از بندگانش را كه بخواهد، وارث (حاكم) آن قرار مى‏دهد.
فرجام نيكو، تنها از آنِ پرهيزگاران است. سلام و رحمت خدا و بركات او بر تو و بر همه شيعيان باد! (67)



45332128665797535798.gif

12167864495686816462.gif


 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
04722665997110988303.gif



6 - استفاده گسترده از آگاهى غيبى


مى ‏دانيم كه امامان، در پرتو ارتباط با پروردگار جهان، از آگاهى غيبى برخوردار بودند و در مواردى كه اساس حقانيت اسلام يا مصالح عالى امت اسلامى (همچون مشروعيت امامت آنان) در معرض خطر قرار مى ‏گرفت،
از اين آگاهى به صورت «ابزار» هدايت استفاده مى ‏كردند. پيشگويي ها و گزارشهاى غيبى امامان، بخش مهمى از زندگينامه آنان را تشكيل مى‏ دهد،
اما با يك مطالعه در زندگى امام عسكرى چنين به نظر مى‏رسد كه:
آن حضرت بيش از امامان ديگر آگاهى غيبى خود را آشكار مى‏ ساخته است.



بر اساس تحقيق يكى از دانشمندان معاصر، از كرامات و گزارشهاى غيبى و اقدامات خارق العاده امام عسكرى - عليه السلام -، «قطب راوندى» در كتاب «خرائج» جمعاً چهل مورد، «سيد بحرانى» در «مدينة المعاجز» صد و سى و چهار مورد، «شيخ حر عاملى» در «اثبات الهداة» صد و سى و شش مورد، و «علامه مجلسى» در «بحار الأنوار» هشتاد و يك مورد را ثبت كرده ‏اند (68)
و اين، بخوبى روشنگر فزونى بروز كرامات و گزارشهاى غيبى از ناحيه آن حضرت مى ‏باشد.



به نظر مى ‏رسد علت اين امر شرائط نامساعد و جوّ پر اختناقى بود كه امام يازدهم و پدرش امام هادى در آن زندگى مى‏ كردند؛ زيرا از وقتى كه امام هادى از سر اجبار به سامّرأ منتقل گرديد - به شرحى كه در سيره آن حضرت گفتيم -
بشدّت تحت مراقبت و كنترل بود، ازين رو امكان معرفى فرزندش «حسن» به عموم شيعيان به عنوان امام بعدى وجود نداشت و اصولاً اين كار، حيات او را از ناحيه حكومت وقت در معرض خطر جدى قرار مى‏داد.
به همين جهت كار معرفى امام عسكرى - عليه السلام - به شيعيان و گواه گرفتن آنان در اين باب، در ماههاى پايانى عمر امام هادى - عليه السلام - صورت گرفت، (69)
به طورى كه هنگام رحلت آن حضرت هنوز بسيارى از شيعيان ازامامت حضرت «حسن عسكرى» آگاهى نداشتند (70).


گويا عامل ديگرى نيز در اين زمينه بى تأثير نبوده و آن اعتقاد گروهى از شيعيان به امامت «محمد بن على»، برادر حضرت عسكرى، در زمان حيات امام هادى بوده است.
اين گروه بر اساس همين پندار او را در محضر امام هادى احترام مى ‏كردند، ولى حضرت با اين پندار مبارزه مى‏ كرد و آنان را به امامت فرزندش حسن راهنمايى مى ‏نمود.


پس از شهادت حضرت هادى گروهى از خيانتكاران و نادانان، همچون «ابن ماهويه»، اين پندار را دستاويز قرار داده و به اغواى مردم و منحرف ساختن افكار از امامت حضرت عسكرى پرداختند.

اين عوامل دست به دست هم داده و موجب شك و ترديد گروهى از شيعيان در امامت آن حضرت در آغاز كار گرديده بود، چنانكه برخى از آنان در صدد آزمايش امام بر مى ‏آمدند (71) و برخى ديگر در اين زمينه با امام مكاتبه مى ‏كردند (72).
اين تزلزلها و ترديدها به حدّى بود كه امام در پاسخ گروهى از شيعيان در اين زمينه با آزردگى و رنجش فراوانى نوشت:


«هيچ يك از پدرانم، مانند من، گرفتار شك و تزلزل شيعيان در امر امامت نشده ‏اند...»(73)


امام عسكرى براى زدودن زنگار اين شكها و ترديدها، و نيز گاه براى حفظ ياران خود از خطر، و يا دلگرمى آنان، و يا هدايت گمراهان، ناگزير مى‏شد پرده‏ هاى حجاب را كنار زده، از آن سوى جهان ظاهر، خبر دهد، و اين، از مؤثرترين شيوه‏ هاى جلب مخالفان و تقويت ايمان شيعيان بود.
«ابوهاشم جعفرى» كه قبلاً گفتيم يكى از نزديكترين ياران امام بود، مى‏گويد:
هر وقت به حضور امام عسكرى - عليه السلام - مى‏ رسيدم، برهان و نشانه تازه ‏اى بر امامت او مشاهده مى ‏كردم (74).


25074369584337815502.gif
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
92275073461046934880.gif



7 - آماده سازى شيعيان براى دوران غيبت


از آنجا كه غائب شدن امام و رهبر هر جمعيتى، يك حادثه غير طبيعى و نامأنوس است و باور كردن آن و نيز تحمل مشكلات ناشى از آن براى نوع مردم دشوار مى‏ باشد، پيامبر اسلام و امامان پيشين بتدريج مردم را با اين موضوع آشنا ساخته و افكار را براى پذيرش آن آماده مى ‏كردند.


اين تلاش در عصر امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام كه زمان غيبت نزديك مى‏ شد، به صورت محسوس ترى به چشم مى ‏خورد. چنانكه در زندگانى امام هادى ديديم،
آن حضرت اقدامات خود را نوعاً توسط نمايندگان انجام مى‏ داد و كمتر شخصاً با افراد تماس مى‏ گرفت.



اين معنا در زمان اما عسكرى عليه السلام جلوه بيشترى يافت ؛

زيرا امام از يك طرف، با وجود تأكيد بر تولد حضرت مهدى عليه السلام او را تنها به شيعيان خاصّ و بسيار نزديك نشان مى‏داد و از طرف ديگر تماس مستقيم شيعيان با خود آن حضرت روز برزو محدودتر و كمتر مى ‏شد،

به طورى كه حتى در خود شهر سامرّأ به مراجعات و مسائل شيعيان از طريق نامه يا توسط نمايندگان خويش پاسخ مى‏ داد و بدين ترتيب آنان را براى تحمل اوضاع و شرائط و تكاليف عصر غيبت و ارتباط غير مستقيم با امام آمده مى ‏ساخت،
و چنانكه خواهيم ديد اين همان روشى است كه بعداً امام دوازدهم در زمان غيبت صغرى در پيش گرفت و شيعيان را بتدريج براى دوران غيبت كبرى آماده ساخت.



27242115684089672196.gif

 
بالا