مهم آیا دستور پیامبر برای تخریب مسجد ضرار وجود نداشتن مسجد ها بوده :خیر نبوده

بـــسیــجیــــ خط رهـــبریــ

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
مسجد در اصطلاح به عبادتگاه مسلمانان اطلاق مى‏شود. از آن جهت که عظیم‏ترین عبادتى که در آن برگزار مى‏شود، نماز است و شاخص‏ترین جزء نماز که سجده است به آن مکان، مسجد مى‏گویند.

واژه مسجد در لغت به معناى سجدهگاه و پیشانى است. مسجَد و مسجِد جایى است که در آن سجده مى‏کنند و مفرد مساجد است، به سخن دیگر هر جایگاهى که در آن عبادت کنند، مسجد است.

همه مذاهب الهی و آسمانی و بسیاری از مکتبهای بشری که تکیهگاه اجتماعی داشتهاند، انتخاب و تعیین مکانی را به عنوان یک پایگاه خاص جهت انجام برنامه ها و مراسم مخصوص عبادی خویش لازم می دانسته و وجود آن را برای پیروان خود یک امر مسلم و ضروری تلقی می کرده و جزء اولین برنامه های خود می دانسته اند. آنها در صورت نداشتن چنین پایگاهی خود را ضعیف و شکست خورده و پیروان خویش را بدون تکیه گاه و پراکنده می پنداشتند. بر همین اساس است که حتی بت پرستان نیز پایگاهی برای خود انتخاب کرده و بت های خود را در آن محل خاص جمع می کردند و برای انجام مراسم خاص، (پرستش، نذر، دعا، مدیحه سرایی و خواندن اشعار) به آنجا می رفتند. مسیحیان به کلیسا یا کلیسه و یهودیان به کنیسه یا کنیسا و زرتشتیان به آتشکده که پرستشگاه آنان است، گوشه گیران و زاهدان نصاری (مسیحی) که آنها را راهب و راهبه نیز می گویند، به صومعه و دراویش و متصوفه در مکانی به نام خانقاه یا خانقه گردهم جمع می شدند.

اساسا ساختن مسجد، عملی عبادی است و فضائل و ثواب های ذکر شده در احادیثی که در این زمینه وارد شده است، مخصوص به کسانی است که با انگیزه های الهی اقدام به بنای مسجد می کنند.

در باره فلسفه وجودی مسجد می توان گفت: اولین و مهمترین فلسفه به وجود آمدن مسجد، ایجاد جماعت و ارتباط مخلوق با خالق و ذکر یاد حق تعالی است. وجود مسجد در سایه یاد خدا و ارتباط معنوی مردم با خدا، اهداف اخلاقی و تربیتی، دوری از انحراف و جرم و حتی اهداف اجتماعی و اقتصادی نیز محقق می شود. در آیات قرآن این مسئله چندین بار با تعابیر گوناگون آمده است.

نقش مسجد تنها به جنبه های عبادی، فرهنگی و نظامی آن محدود نمی شود. مسجد، به عنوان یک نهاد سیاسی پر تحرک در جامعه اسلامی نیز مطرح است. مایه های سیاسی با مسجد آمیخته است، آن گونه که احکام و مقررات دینی با آمیزه های سیاسی همراه و همزاد است.

لذا نقش آفرینی مساجد در تمامی عرصهها و شئون جامعه اسلامی، سبب توسعه و گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است. همچنان که مساجد در عصر نبوت پیامبر عظیمالشأن اسلام (ص) و ائمه معصوم (ع)، کارکردی فراتر از برگزاری مراسم عبادی داشته در اعصار بعد هم کم و بیش این رسالت را به دوش کشیده و کارکردی ویژه پیدا کرده است.

در دنیای پیچیده امروزی، احیا، حفظ و توسعة جایگاه مسجد که میبایست در زمینههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و… دارای نقش باشد، نیازمند تلاشی علمی و تخصصی است. در این راستا مساجد باید تمام همت خود را به تجهیز مادی و معنوی معطوف نمایند و با بهکارگیری تمامی امکانات فناوری روز دنیا در مقابل تهدیدات دشمن همچون سنگری استوار و محکم باقی بمانند.
 

بـــسیــجیــــ خط رهـــبریــ

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
مفهوم شناسی مسجد

واژه مسجد در لغت به معناى سجدهگاه و پیشانى است. «ابن منظور» در لسان العرب در باره مسجد مى‏نویسد: «مسجَد و مسجِد جایى است که در آن سجده مى‏کنند و مفرد مساجد است». زجاج مى‏گوید: «هر جایگاهى که در آن عبادت کنند، مسجد است». ابن اعرابى مى‏گوید: «مسجَد به فتح جیم، محراب و نمازگاه خانه‏ها است و مسجِد به کسر جیم، نمازگاه جماعات است و جمع آن مساجد (مسجدها) است».[۱]

مسجد در اصطلاح به عبادتگاه مسلمانان اطلاق مى‏شود. از آن جهت که عظیم‏ترین عبادتى که در آن برگزار مى‏شود، نماز و شاخص‏ترین جزء نماز نیز سجده است از این رو به آن مکان، مسجد مى‏گویند.[۲]

با اینکه لفظ مسجد و اشتقاقات آن به طور مکرر در قرآن آمده، بعضى از لغت شناسان و مفسران این واژه را یک واژه سریانى مى دانند که به زبان عربى داخل شده است از جمله سیوطى کلمه «سجّدا» را از کلمات دخیله و از اصل سریانى مى داند.[۳] مستشرق انگلیسى استانلى لینپول مسجد را بر گرفته از واژه meschita ایتالیایى و یا mesqita اسپانیایى مى داند.[۴]

شاید ورود این واژه از سریانى به عربى بعید نباشد؛ چون زبانهاى عربى و عبرى و سریانى و نبطى تقریبا ریشه واحدى دارند. ولى گفته لینپول بعید به نظر مى رسد، چون اگر تشابهى وجود دارد یا صرفاً تصادفى است و یا عکس سخن آنها، از عربى به این زبانها وارد شده است؛ به این دلیل که کلمه مسجد، حتى در زمان جاهلیت و پیش از اسلام در میان عربها رایج بوده است. نمونه آن مسجدالحرام است که در میان آنها متداول بود که در قرآن آمده و واژه هاى قرآن مطابق با اصطلاحات عصر جاهلى است.

بنا به دیدگاه برخى، مسجد معرب «مزکت» است که از زبان آرامى وارد زبان عربى شده است و به جاى سجده و محلى که مسلمانان در آن نماز مى‏گزارند، اطلاق مى‏شود.[۵]

در جای دیگری وارد شده است که، این واژه در بعضى از لهجه هاى قبایل عربى به صورت «مسید» آمده است و قلب حرف جیم به یاء در میان عربهاى جزیرة العرب شایع است. همچنین در اندلس و بلاد مغرب به مسجد «مزد» یا «مسید» گفته مى شود.[۶] اضافه مى شود که مسجد در لهجه آذری «مچد» تلفظ مى شود.

در کتب لغت سجده را به معناى خضوع و فروتنى مخصوص معنا کرده اند که نوع شایع آن گذاشتن پیشانى بر زمین است، همچنین به معناى ادامه نظر هم آمده است. فیروز آبادى ضمن معنا کردن مسجد به خضوع و ادامه نظر و انحناء، گفته است که، «مسجد» به معناى پیشانى و هفت عضو سجده است و نیز گفته است که سَجَدَ یَسجُدُ از باب نَصَرَ یَنصُرُ است و اسم مکان آن باید با فتحه جیم (عین الفعل) بیاید، ولى در چند مورد به این قاعده عمل نشده، از جمله؛ در کلمه مسجد که با کسره جیم آمده است و از آنجا که سجده به معناى فروتنى است، از لحاظ لغت به رکوع هم مى توان سجده گفت، همانگونه که در آیه شریفه، «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً»؛ «و از در (معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد شوید»،[۷] این واژه به معناى رکوع کنندگان مى باشد.[۸]

ابن منظور نیز معناى مشابهى براى سجده ذکر کرده و گفته: سجده؛ یعنى گذاشتن پیشانى بر زمین، بالاترین خضوع است و هر نوع خضوعى را مى توان سجده گفت و در آیه شریفه، «آیا آنها به مخلوقات خدا توجه نکرده‏اند که چگونه سایه‏هایشان از راست و چپ در کنارشان در حرکتند و با فروتنى براى خدا سجده مى‏کنند».[۹] سجّدا به معناى خضّع مى باشد.[۱۰] اضافه مى شود که در تمام آیاتى که به زمین و آسمان و موجودات بیجان نسبت سجده داده شده، منظور همان خضوع و تسلیم در برابر اراده حق تعالى است.

راغب اصفهانى سجده را به انحناء و تذلل معنا مى کند و مى گوید: سجده عام است و شامل انسان و حیوان و جماد مى شود. سپس درباره واژه مسجد مىگوید: مسجد محل نماز است و گفته شده که همه زمین مسجد است چون در روایتى آمده که زمین، مسجد و پاک کننده قرار داده شده و گفته شده که منظور از مساجد، مواضع سجود است که عبارت است از: پیشانى و دماغ و دو دست و دو زانو و دو پا.[۱۱]

لازم به ذکر است که سخن راغب اصفهانى اشاره دارد به روایتى از پیامبر اسلام که فرمود: «زمین براى من محل سجده و پاک کننده قرار گرفت»[۱۲] و این مطلب درست است؛ چون همه جاى زمین مى تواند محل سجده باشد، ولى مسجد اصطلاحى آن جایگاه ویژه اى است که آماده براى نماز و عبادت شده و احکام خاص خود را دارد.
 

بـــسیــجیــــ خط رهـــبریــ

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
راز نامگذاری مسجد

وجه نامگذاری این مکان خاص به مسجد، از آن جهت است که جایگاه سجده و تواضع در پیشگاه خداوند متعال است.سجده مظهر بندگی و کرنش در برابر حق تعالی است و در میان تمامی عبادتها حتی نسبت به دیگر اجزای نماز نیز از شرافت و برتری ویژه ای برخوردار است. بنابراین، مسجد به معنای سجده و محل نماز و در واقع به معنای جایگاه عبادت و یاد خداوند متعال است. چرا که، سجده مظهر اوج بندگی و نشان کمال عبودیت انسان است. در فرهنگ دینی گاه از مسجد به عنوان بیت الله و خانه خدا، نیز یاد می شود که به این مطلب در قرآن[۱۳] اشاره شده است.

اما راز این نامگذاری آن است که مردم در این مکان به سوی خداوند متعال تقرب می جویند و با عبادت خالصانه و پرحضور به سوی او ره می سپارند. همان گونه که انسان برای یافتن کسی، او را در خانه اش می جوید، برای باریافتن در محضر خاص پروردگار و ملاقات با وی نیز باید به مسجد که خانه اوست، شتافت. پس خانه خدا در حقیقت، خانه مردم و جایگاه گرد آمدن آنان برای پرستش و بندگی حق تعالی است. از همین روی؛ قرآن کریم کعبه را که برترین خانه خدا در زمین است، خانه ای برای مردم به شمار آورده؛ می فرماید: «همانا اولین خانه ای که برای مردم بنا شده، در مکه است …».[۱۴]
زمین، مسجد پیامبر اسلام (ص)

از سخنان معصومان (ع) چنین بر می آید که پیروان ادیان گذشته در حال عادی می بایست نماز را تنها در پرستشگاههای مخصوص خویش بجای آورند. نماز گزاردن در خارج از معابد، تنها در حال اضطرار و ناچاری برای آنان روا بوده است.[۱۵] در اسلام با آنکه بر نمازگزاردن در مسجد، تأکید فراوان شده است؛ ولی نماز در خارج از مسجد نیز صحیح و موجب انجام تکلیف به شمار می آید. به دیگر سخن، برای امّت محمد (ص) همه زمین، مسجد است. برای تأیید این مطلب به حدیثی که به صورت متواتر از رسول گرامی اسلام(ص) نقل شده است، اشاره می شود: «پنج چیز به من عطا شده که به هیچیک از پیامبران پیشین داده نشده؛ یکی از آنها این است که تمامی زمین برای من مسجد است و خاک آن نیز وسیله طهارت است …».[۱۶]

این حکم الهی، تخفیفی بزرگ برای امّت پیامبر (ص) است که عارفان وارسته، در سخنان خویش، به آن اشاره نموده اند.[۱۷]

در هر صورت برای امت پیامبر خاتم (ص) با آنکه همه زمین، پرستشگاه است؛ مسجد، جایگاهی خاص و محضری ویژه است که برای عبادت خالصانه و پرحضور فراهم گشته است. نقش مسجد در این زمینه چندان آشکار و روشن است که نیازی به استدلال دارد.
 

بـــسیــجیــــ خط رهـــبریــ

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
فلسفه ساخت و ایجاد مسجد

مسجد، از نخستین نهادهایی است که در صدر اسلام و به هنگام هجرت رسول اکرم (ص) از مکه به مدینه شکل گرفت. شکلگیری مساجد از مصادیق بارز نهادهای اسلامی در جامعه اسلامی است. نقش آفرینی مساجد در تمام عرصهها و شئون جامعه اسلامی، سبب توسعه و گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است.

در باره فلسفه وجودی مسجد می توان گفت: اولین و مهمترین فلسفه به وجود آمدن مسجد، ایجاد جماعت و ارتباط مردم با خدا و ذکر یاد حق تعالی است. وجود مسجد در سایه یاد خدا و ارتباط معنوی مردم با خدا، اهداف اخلاقی و تربیتی، دوری از انحراف و جرم و حتی اهداف اجتماعی و اقتصادی نیز محقّق می شود. در آیات قرآن این مسئله چندین بار با تعابیر گوناگون آمده است. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «(این چراغ پرفروغ) در خانه‏هایى قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهاى آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد)، خانه‏هایى که نام خدا در آنها برده مى‏شود، و صبح و شام در آنها تسبیح او مى‏گویند».[۱۸] در جای دیگری می فرماید: «… و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مى‏شود، …».[۱۹] همچنین در آیه دیگری می فرماید: «و کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کرد و در ویرانی آن ها تلاش کرد؟ …».[۲۰]

از این آیات معلوم می شود که فلسفه بنای مسجد، در درجه اول، عبادت و یاد خدا و ارتباط معنوی خلق با خالق است. البته یاد خدا مصادیقی دارد که بارزترین آنها نماز است.
اوّلین مسجد در اسلام

یکی از پرسش هایی که در مبحث مسجد در اسلام، مطرح شده این است که، اوّلین مسجدی که پس از بعثت پیامبر اکرم (ص) بنا شده کدام است؟ آیا مسلمانان پیش از آنکه به مدینه هجرت کنند و مسجد قبا و مسجد النّبیّ را بسازند، مسجد دیگری را بنا نموده اند؟ یا اینکه مسجد قبا اولین مسجدی است که پس از هجرت پیامبر (ص) به مدینه، در این شهر بنا شده است؟

در پاسخ به این پرسش، نباید از نظر دور داشت که امروزه در مکّه و اطراف آن از مساجد کهنی مانند؛ مسجد خیف، مسجد نمره، مسجد کبش، مسجد جنّ، مسجد کوثر، مسجدصفایح و مسجد البیعة نام برده می شود. ولی این بدان معنا نیست که این مساجد پیش از هجرت مسلمانان به مکّه و توسّط آنان بنا شده است؛ زیرا تاریخ بنای بسیاری از این مساجد، چندان روشن نیست. برخی از این مساجد، یادگاری از پیامبران پیشین به شمار می آیند. مثلاً درباره مسجد خیف در منی، آمده است که هفتصد یا هزار پیامبر در آن نماز گزارده اند[۲۱]. این گونه نقلها نشان می دهد که این مکان مقدّس از دیرباز معبد و پرستشگاه بوده است. با این حال، روشن نیست که این مساجد از جه زمانی بنا گشته و به عنوان یک مسجد در میان مسلمانان مطرح شده است.

همین بحث درباره مسجد النّحر یا مسجد الکبش که در سرزمین منی قرار گرفته نیز مطرح است؛ زیرا درباره راز نامگذاری این مسجد آمده است که، خداوند در این مکان گوسفندی را برای قربانی حضرت ابراهیم (ع) فرستاد. برخی از این مساجد نیز جایگاه نماز پیامبر(ص) و یا محلّ نزول بخشی از آیه های قرآن مجید و یا محلّ رویدادهایی همانند؛ بیعت مسلمانان با پیامبر بزرگوار اسلام (ص) بوده است و مسلمانان بعدها در این مکانها مسجدی بنا نموده اند. بنابراین، با استناد به وجود چنین مساجدی در مکّه نمی توان چنین نتیجه گرفت که مسلمانان پیش از هجرت به مدینه و در دوران اقامت سیزده ساله در مکّه، مساجدی را بنا نهاده اند.

برخی بر آنند که اوّلین مسجدی که در اسلام بنا شده، مسجد قبا است. ولی شواهدی یافت می شود که بر پایه آن ها می توان در درستی این سخن تردید نمود. به برخی از این شواهد در ذیل پرداخته می شود:

۱٫ با آنکه درباره مسجد قبا اطلاعات قابل توجّهی در کتابها و آثار وجود دارد، ولی در منابع تاریخی کهن، کمتر بدین نکته؛ (اینکه مسجد قبا، اوّلین مسجد در اسلام باشد)، تصریح شده است. این سخن که مسجد قبا اوّلین مسجد در اسلام است، تنها گفته پاره ای از مورّخان؛ مانند ابن الجوزی است.[۲۲] مورّخان بزرگی مثل؛ طبری و پیش از او سیره نویسانی؛ همانند ابن هشام و واقدی نیز چنین نگفته اند. لذا؛ در این باره، نصّ صحیح و قابل اعتمادی موجود نیست؛ بلکه از برخی روایتهای مربوط به مسجد قبا، چنین بر می آید که این مسجد، اوّلین مسجد در اسلام نیست. به عنوان مثال؛ امام صادق (ع) در حدیثی خطاب به عقبة بن خالد می فرماید: «از مسجد قبا شروع کن و در آن نماز بگزار و زیاد هم بگزار؛ زیرا این مسجد، اوّلین مسجد در این منطقه است که رسول خدا (ص) در آن نماز گزارده است …».[۲۳] در این حدیث شریف، عبارت «اوّلین مسجد در این منطقه» به گونه ای اشعار می نماید که پیش از مسجد قبا در دیگر مناطق نیز مساجدی وجود داشته اند که پیامبر (ص) در آن نماز گزارده است.

۲٫ از سخنان برخی از مفسّران چنین برمی آید که مسلمانان پیش از هجرت به مدینه در مکّه دارای مساجدی بوده اند. مثلاً مرحوم طبرسی صاحب «مجمع البیان» در تفسیر آیه ۱۱۴ از سوره بقره می نویسد: روایتی گویای آن است که این آیه درباره مساجد مسلمانان در مکّه نازل شده است؛ مساجدی که مشرکان قریش پس از هجرت پیامبر (ص) و یارانش به مدینه آن را ویران کرده اند».[۲۴]

۳٫ در سال دوازدهم بعثت، پیمانی به نام عقبة اوّل میان پیامبر اعظم (ص) و گروهی از مردم مدینه منعقد گشت. پیامبر (ص) پس از انعقاد این پیمان، مصعب بن عمیر را برای آموزش قرآن و احکام دینی به مدینه اعزام فرمود. درباره اقدامات مصعب در مدینه آمده است که او با مردم مدینه نماز جماعت می گزارد.[۲۵] همچنین آمده است که مسلمانان در مدینه، پیش از هجرت پیامبر(ص) نیز نماز جمعه را به امامت اسعد بن زرارة بپا می داشتند.[۲۶] چنانچه بر این نقلها اعتماد کنیم و اصل بر پایی نماز جمعه و جماعت را بپذیریم، بعید می نماید که مسلمانان این نمازها را در جایی جز «مسجد» بجای آورده باشند.

آنچه این باور را قوّت می بخشد آن است که ابن سعد در «الطبقات» از جایگاه نماز مصعب و اسعد بن زرارة به عنوان مسجد یاد کرده است. او از زنی به نام نوّار نقل می کند که پیش از ورود پیامبر اسلام (ص) به مدینه، جایگاه کنونی مسجد النّبیّ (ص)، مسجد و محلّ نماز جمعه و جماعت مسلمانان بوده است. پیامبر اکرم (ص) نیز پس از ورود به مدینه، ساختمان آن را بنا نهاده اند.[۲۷] سمهودی هم در «وفاء الوفاء» با ذکر همین روایت می گوید: «از این خبر چنین بر می آید که محلّ کنونی مسجد پیامبر (ص) پیش از ورود حضرت به مدینه نیز مسجد بوده است».[۲۸] ولی آنچه این گفتار را ضعیف می نماید، آن است که در کتابهای مربوط به سیره پیامبر (ص) آمده است که آن حضرت، در هنگام ورود به مدینه، زمینی را که مسجد النّبیّ در آن بنا شده، از صاحبان آن خریداری نموده اند.[۲۹] اگر این زمین، پیشتر توسّط مسلمانان به مسجد تبدیل شده بوده، خریدن زمین از صاحبانش توسّط پیامبر (ص) معنای چندان روشنی نخواهد داشت. آنچه با ملاحظه شواهد تاریخی، قویّ می نماید آن است که مسلمانان پیش از ورود پیامبر (ص) به مدینه، تنها در این مکان نماز می گزارده اند.

۴٫ ابن هشام در تشریح رخدادهای آغازین ورود پیامبر (ص) به مدینه، پس از ذکر بنای مسجد «قبا» به دست پیامبر (ص) و یاران آن حضرت می نویسد: «پیامبر (ص) در روز جمعه از محلّه قبا حرکت کرد و نماز جمعه را در میان قبیله بنی سالم بن عوف و در مسجدی که در دل درّه رانوناء بود، بجای آورد و این اوّلین نماز جمعه ای بود که پیامبر (ص) در مدینه بر پا نمود».[۳۰] از ظاهر سخن ابن هشام چنین بر می آید که این مکان از پیش مسجد بوده است؛ جز اینکه گفته می شود: پیامبر (ص) تنها در آن مکان نمازگزارده است و مسلمانان بعدها در آنجا مسجدی بنا کرده اند. همان گونه که مردم در موارد زیادی مصلّاها و جایگاه های نماز پیامبر(ص) را برای تبرّک جستن، به مسجد تبدیل میکردند، ولی ظاهر سخن ابن هشام چندان با این احتمال سازگار نیست.

عبارتی که علاّمه مجلسی از «اعلام الوری» نقل میکند، به روشنی گویای آن است که در محلّ اوّلین نماز جمعه پیامبر(ص) در مدینه از پیش مسجدی بنا شده بوده است.[۳۱] هر چند در عبارتی که در همین منبع از فروع کافی نقل شده، صریحاً آمده است که: پیامبر (ص) این مسجد را در همان روز بنا نهاده و سپس در آنجا نماز جمعه گزارده است.[۳۲] در هر صورت با توجّه به آنچه گذشت، به سختی می توان پذیرفت که مسجد قبا، اوّلین مسجد در اسلام است. آنچه در ذهن قویّ می نماید، آن است که مسجد قبا اوّلین مسجدی است که مسلمانان آزادانه و به طور رسمی آن را بنا نهاده اند. بنابراین قویّاً احتمال میرود که پیش از بنای این مسجد مقدّس، مساجد دیگری نیز بنا شده بود. بلی، ممکن است این مساجد از بنا و ساختمانی کامل برخوردار نبوده اند؛ مثلاً قطعه زمینی که اطراف آن تنها سنگ چینی شده است. به علاوه تا پیش از هجرت به مدینه و بنای مسجد قبا، شرایط اجتماعی سیاسی به گونه ای نبود که مسلمانان بتوانند به هنگام نماز، آزادانه در این گونه مساجد گرد آیند و شعائر دینی را بپا دارند. از همین رو این مساجد چندان شهرتی نیافته اند و مورد توجّه مورّخان و سیره نویسان قرار نگرفته اند.

شواهد تاریخی به روشنی نشان می دهد که مسلمانان تا سال سیزدهم بعثت از داشتن مسجدی این چنین، محروم بوده اند. حتّی برخی بر آنند با آنکه نماز جمعه در مکّه تشریع شد، ولی مسلمانان به دلیل جوّ فشار و اختناقی که از سوی مشرکان قریش بر مکّه اعمال می شد، نتوانستند این فریضه بزرگ الهی را در سرزمین مکّه بپا دارند.[۳۳]
 

بـــسیــجیــــ خط رهـــبریــ

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
معنای عمارت مساجد

عنوان عمارت مسجد از نظر معنای لغوی و رأی مفسران و همچنین در روایات، دارای معنایی عام و گسترده است؛ لذا در روایات امور گوناگونی از مصادیق عمارت مسجد به کار رفته است. در وصیت پیامبر اکرم (ص) به جناب ابوذر (رض) آمده است که: «ای ابوذر! کسی که دعوت کننده به سوی خدا را اجابت کند و مساجد خدا را نیکو آباد نماید، پاداشی که خداوند به وی عطا می کند، بهشت است. ابوذر می گوید، عرض کردم: ای رسول خدا! آبادی مساجد به چه چیزی حاصل می شود؟ ایشان فرمودند: آباد کردن مسجد به این است که صداها در آن بلند نشود، گفتوگوهای باطل و بیهوده در آن صورت نگیرد و از خرید و فروش در مسجد خودداری شود و تا زمانی که در مسجد میمانی از سخنان بیهوده بپرهیزی! و چنانچه این امور را مراعات نکردی، در روز قیامت کسی جز خودت را مورد نکوهش قرار مده!».[۳۴] همانطور که ملاحظه می شود، در این کلام نورانی نبی مکرم اسلام (ص)، بلند نکردن صدا در مساجد، وارد نشدن در سخنان باطل، ترک خرید و فروش و اجتناب از کارهای بیهوده، از جلوههای تعمیر مساجد به شمار رفته است. در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است که: «اگر دیدید شخصی مرتب به مسجد رفت و آمد میکند، به ایمان وی شهادت دهید؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: تنها کسانی مساجد خدا را آباد میکنند که به خدا ایمان داشته باشند[۳۵]».[۳۶] در این بیان پیامبر گرامی اسلام (ص) کثرت رفت و آمد به مسجد نیز یکی دیگر از مصادیق تعمیر مسجد به شمار رفته است، بلکه می توان گفت حضور در مسجد از مصادیق مهم و اصلی عمارت و آباد نگه داشتن آن است، به گونه ای که بدون آن، مسجد اساساً فاقد عمران و آبادی خواهد بود. بنابراین با استفاده از این روایات که برای تعمیر و عمارت مسجد معنایی عام و وسیع را در نظر گرفته اند، می توان گفت: عالِم پرهیزگاری که با اقامه نماز جماعت، خانه حق تعالی را رونق و گرمی می بخشد، همچنین نمازگزاری که نمازهای واجب و مستحب خویش را در مسجد بجای می آورد، خدمتگزار مسجد که با تلاش خویش سعی در تحصیل آسایش نمازگزاران مسجد می نماید، مؤذنی که با آوای ملکوتی اذان، مؤمنان را به مسجد فرا می خواند و هر کس که به گونه ای خانه خدا را گرمی و رونق می بخشد، از تعمیرگران مسجد به حساب می آید.

نکته قابل ذکر این است که، شکی نیست که در این میان، آنان که با حالت خاکساری و تواضع، آستین بالا زده و با دستان خویش خانه خدا را می سازند، از فضیلتی خاص برخوردارند.[۳۷]
پاداش بناکنندگان مسجد

اساساً ساختن مسجد، عملی عبادی است و فضائل و ثواب های ذکر شده در احادیثی که در این زمینه وارد شده است، مخصوص کسانی است که با انگیزه های الهی اقدام به بنای مسجد می کنند. پیامبر اکرم (ص) در حدیثی نورانی ضمن بر شمردن پاره ای از موهبت ها و پاداش هایی که خداوند متعال برای سازندگان مسجد در نظر گرفته است، آنان را ولی الله؛ یعنی دوست و یاور خدا، معرفی فرموده است.[۳۸]

امام باقر (ع) در مقام بیان پاداش و ثواب الهی به سازندگان مساجد می فرماید: « هر که مسجدى بسازد، اگر چه باندازه لانه قطاة (پرنده‏اى به اندازه کبوتر، که طوقى شبیه فاخته یا قمرى به گردن دارد و ظاهرا همان اسفرود فارسى است که در ریگها با سینه خود خانه می سازد و در اینجا کنایه از کوچک بودن محلّ است) باشد، خداوند عزّ و جلّ برایش در بهشت خانه‏اى بنا می کند».[۳۹] البته پر واضح است تعیین محلی به اندازه آشیانه کبوتر نمی تواند مورد استفاده نمازگزاران واقع شود و منظور از این حدیث شریف آن نیست که ساختن مسجدی بدین کوچکی مطلوب است؛ بلکه مراد، تأکید بر اهمیت مسجد سازی است تا همگان بتوانند با امکانات کم در ساختن مسجد شرکت نموده و به پاداش این عبادت بزرگ، نائل شوند. ابو عبیده حذّاء می گوید: «شنیدم امام صادق (ع) فرمود: هر که در دنیا مسجدى بنا کند، خداوند در بهشت برایش خانه‏اى بنا مى‏کند. تا اینکه روزی در راه مکه با چیدن سنگها مسجدى مى‏ساختم که ابو عبد اللَّه صادق (ع) بر من گذشت، به آن حضرت عرض کردم: قربانت شوم امیدوار باشم که این مسجد از همان مساجد باشد؟ ابو عبد اللَّه صادق (ع) فرمود: بلى».[۴۰] این نکته نیز گفتنی است خانه ای که خداوند متعال وعده آن را به سازندگان مسجد، در بهشت داده است، خانه ای معمولی نیست، بلکه خانه ای متناسب با عظمت و بزرگی سرای آخرت است و اذهان انسانها که معمولا با کوچکی و محدودیت عالم مادّی خو گرفته است، توان درک عظمت آن را ندارد.
ویژگی های آباد کنندگان مساجد

اهمیت مسجد به عنوان یک کانون حساس و مقدس ایجاب می کند تنها کسانی که از فضایل برجسته و شرایطی خاص برخوردارند، شایستگی تعمیر آن را داشته باشند. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند در حالى که به کفر خویش گواهى مى‏دهند! آنها اعمالشان نابود (و بى‏ارزش) شده و در آتش (دوزخ)، جاودانه خواهند ماند! مساجد خدا را تنها کسى آباد مى‏کند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد، و جز از خدا نترسد، امید است چنین گروهى از هدایت‏یافتگان باشند».[۴۱]

آیه اول از دو آیه فوق، بیانگر آن است که مشرکان شایستگی و لیاقت آباد نمودن مساجد الهی را ندارند. تا قبل از نزول این آیه شریفه، مشرکان در تعمیر مسجدالحرام شرکت جسته و با حضور خود در اطراف خانه خدا در ایام خاص و موسم حج و یا پرداخت کمک های مالی، خانه خدا را رونق صوری و ظاهری می بخشیدند. ولی این آیه شریفه، مشرکان را که با سخن و عمل به کفر خویش اعتراف می کنند از تعمیر مساجد الهی منع نموده و مرزبندی جدیدی را میان شرک و کفر با تعمیر مساجد اعلام می کند. آیه دوم نیز چهار شرط اساسی برای تعمیرگران مساجد ذکر می نماید:

شرط اول: اولین شرط مربوط به جنبه اعتقادی آنان است که بایستی حقیقتاً انسان هایی خدایی و مؤمن به مبدأ و معاد باشند.

شرط دوم: آنکه از بپای دارندگان نماز باشند. نماز به عنوان مظهر بندگی و راز و نیاز با خداوند، مشخصه انسان هایی است که بندگی و عبودیت را از قلب به اعضا و جوارح خویش سرایت داده اند. بنابراین از دیدگاه قرآن کریم آنان که با نماز انس ندارند و با نمازگزاران همدم و همراز نیستند، هر چند به گونه ای در رونق ظاهری و یا ساختن بنای مسجد شرکت داشته باشند، از تعمیرگران مساجد محسوب نخواهند بود.

شرط سوم: قرآن مجید در بیان شرط سوم می فرماید: آبادکنندگان مساجد، کسانی هستند که زکات؛ یعنی حقوق مالی واجب خویش را ادا می کنند، نه اینکه ساختن و تعمیر مسجد، بهانه ای برای شانه خالی کردن از زیر بار وجوهات و حقوق شرعی باشد. پس، از دیدگاه قرآن کریم آنان که حقوق مالی خویش را پرداخت نمی کنند، نمی توانند صرفاً با ساختن مسجدی هرچند مجلل، در ردیف آباد کنندگان مساجد به حساب آیند و ثوابها و فضائلی را که برای آباد کنندگان مساجد ذکر شده، به دست آورند.

شرط چهارم: خداوند کریم در مقام بیان چهارمین ویژگی آبادکنندگان مساجد می فرماید: «آنان تنها خشیت خدای را در دل دارند».[۴۲] مرحوم علامه طباطبایی بر اساس قرائن و شواهدی که ارائه نموده است، (خَشیَت)[۴۳] در این آیه را به معنای عبادت دانسته و فرموده است: علت تعبیر از عبادت به خشیت آن است که میان عبادت و خشیت ملازمه وجود دارد.[۴۴]

براین اساس می توان گفت: این بخش از آیه در واقع مؤکِّد صدر آیه قبل است که مشرکان را از عمارت مساجد نهی می کند و مناسبت وجود این شرط برای تعمیرگران مساجد آن است که قرآن کریم اصرار دارد عمارت مسجد توسط موحدان و خداجویان صورت گیرد و از آنجا که عبادت غیر از خداوند، شرک محسوب می شود. پس آنان که غیر خدا را عبادت می کنند و یا همراه با عبادت خداوند چیز دیگری را هم پرستش می کنند، لیاقت و شایستگی تعمیر مساجد را ندارند
 

بـــسیــجیــــ خط رهـــبریــ

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
گناهی برای پیامبر (ص) نوشته میشود :خیر
برای اینکه اگر ان مسجد ویرانه نمیشد رومیان و کفاران به عربستان لشکر می کشیدند
چگونه: چون اگر ویران نمیشد تمام فرماندهان و سران دشمن زنده می ماندند و باز حمله ور میشدند

منبع : اسلام پدیا
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
سلام خسته نباشید
موضوع شبهات رو اگه لطفی کنید به اختصار مطرح کنید وتوضیح بدین دوستان بیشتر استفاده میکنن
توضیحات بالا مفید هستند ولی در تالار دیگه ای قرار داده بشن مفیدتر واقع میشن :53:
 
بالا