๑||۩||๑ وصایای امام حسن مجتبی(ع) به امام حسین (ع) ๑||۩||๑

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
97138425427479090208.gif


وصیت امام به برادرش امام حسین(ع)

شیخ طوسی در کتاب امالی خود, وصیت امام حسن(ع) را به برادرش حسین بن علی(ع) بنقل از ابن عباس چنین آورده است:

«این وصیتی است که حسن بن علی به برادرش حسین(ع) نموده است. وصیت او اینست: به یگانگی خدای یکتا گواهی میدهد وبر آستان روبیش, آنگونه که سزاست, سر بندگی می ساید. خدای یگانه را در فرمانروائیش شریک و انبازی نیست و هرگز از اهل خیانت یاوری نگرفته و هر چیزی را به اندازه آفریده است. او برای بندگی سزاوارترین و برای سپاسگویی شایسته ترین فرد می باشد. هر کس فرمانبر خدا باشد, راه درست را یافته است و هر کس او را نافرمانی کند به گمراهی افتاده و هر کس به سوی او باز گردد, از گمراهی رسته است.

ای حسین, من ترا درباره بازماندگان و فرزندان و خاندانم سفارش می کنم که اشتباهاتشان را با بزرگمنشی ببخشی و نیکوکارانشان را بپذیری و هم جانشین من و هم پدری مهربان برای آنان باشی.

مرا در کنار آرامگاه جدم رسول الله(ص) دفن نما, چرا که من سزاوارترین فرد برای دفن در کنار پیامبر خدا هستم. البته اگر از اینکار ترا بازداشتند, ترا به خدا و مقامی که در نزد او داری و پیوندی که با رسول الله(ص) داری سوگند می دهم که مبادا به خاطر من حتی به اندازه گنجایش شیشه حجامت, خون ریخته شود, تا آنکه پیامبر خدا را ملاقات کنیم و او را نسبت به رفتاری که مردم با ما نمودند, با خبر سازیم.»

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"





وصيت امام حسن به برادرش حسين(ع)

و اين هم وصيتى است كه از امالى شيخ(ره)نقل شده كه به برادرش امام حسين(ع) فرمود:

«هذا ما اوصى به الحسن بن على الى اخيه الحسين بن على: اوصى انه يشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له، و انه يعبده حق عبادته، لا شريك له فى الملك، و لا ولى له من الذل، و انه خلق كل شى‏ء فقدره تقديرا، و انه اولى من عبد، و احق من حمد، من اطاعه رشد، و من عصاه غوى، و من تاب اليه‏اهتدى.

فانى اوصيك يا حسين بمن خلفت من اهلى و ولدى و اهل بيتك ان تصفح عن مسيئهم، و تقبل من محسنهم، و تكون لهم خلفا و والدا، و ان تدفننى مع رسول الله صلى الله عليه و آله فانى احق به و ببيته، فان ابوا عليك فانشدك الله بالقرابة التى قرب الله عز و جل منك و الرحم الماسة من رسول الله صلى الله عليه و آله ان تهريق فى محجمة من دم، حتى نلقى رسول الله صلى الله عليه و آله فنختصم اليه و نخبره بما كان من الناس الينا بعده‏» ثم قبض(ع) (1)

(اين است آنچه وصيت مى‏كند بدان حسن بن على به برادرش حسين بن على: وصيت مى‏كند كه گواهى دهد معبودى جز خداى يكتا نيست كه شريك ندارد، او پرستش مى‏كند او را بدان جهت كه شايسته پرستش است، شريكى در سلطنت ندارد و سرپرستى از خوارى براى او نيست، و براستى كه هر چيزى را او آفريده و بخوبى و به طور كامل اندازه‏گيرى آن را مقدر فرموده، و شايسته‏ترين معبود، و سزاوارترين كسى است كه او را ستايش كنند، هر كه فرمانبردارى او كند راه رشد را يافته، و هر كس كه نافرمانيش كند به گمراهى و سرگشتگى افتاده و هر كس به سوى او بازگردد راهنمايى گشته است.

من تو را سفارش مى‏كنم اى حسين به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت كه از بدكارشان درگذرى، و از نيكوكارشان بپذيرى، و براى آنها جانشينى و پدرى مهربان باشى، و ديگر آنكه مرا با رسول خدا دفن كنى كه من به او و خانه او شايسته‏تر از ديگران هستم...

و اگر از اين كار مانع شدند و جلوگيرى كردند، من تو را به حق قرابت و نزديكى كه خدا براى تو قرار داده و قرابتى كه با رسول خدا دارى سوگندت مى‏دهم كه اجازه ندهى در اين راه به خاطر من به اندازه خونى‏كه از حجامت گرفته مى‏شود خون ريخته شود تا آنگاه كه رسول خدا(ص)را ديدار كنيم و شكايت‏خود به نزد او بريم، و آنچه از اين مردم پس از وى بر سر ما رفته به او گزارش كنيم...)

اين را فرمود و از دنيا رفت، درود خدا بر او باد.

و در روايت مفيد(ره)اينگونه است كه پس از جريان مسموم شدن خود فرمود:

«فاذا قضيت فغمضنى و غسلنى و كفنى و احملنى على سريرى الى قبر جدى رسول الله(ص)لا جدد به عهدا، ثم ردنى الى قبر جدتى فاطمة بنت اسد رضى الله عنها فادفنى هناك، و ستعلم يا ابن ام ان القوم يظنون انكم تريدون دفنى عند رسول الله(ص)فيجلبون فى ذلك، و يمنعونكم منه، و بالله اقسم عليك ان تهريق في امرى محجمة دم‏»

چون من از دنيا رفتم، چشم مرا بپوشان و مرا غسل ده و كنف نما، و بر تابوتم بنه و به سوى قبر جدم رسول خدا(ص)ببر تا ديدارى با او تازه كنم، سپس به سوى قبر جده‏ام فاطمة بنت اسد رضى الله عنها ببر و در آنجا دفنم كن، و زود است‏بدانى اى برادر كه مردم گمان كنند شما مى‏خواهيد مرا كنار رسول خدا(ص)به خاك بسپاريد، پس در اين باره گرد آيند و از شما جلوگيرى كنند، تو را به خدا سوگند دهم مبادا درباره من به اندازه شيشه حجامتى خون ريخته شود. (2)




پى ‏نوشتها:

1) بحار الانوار، ج 44، صص 152-151.

2) ارشاد م
فيد(مترجم)، ج 2، ص 14.
 
بالا