خداوند؛ اولين ستايشگر فاطمه
اشاره:
حضرت صديقه طاهره، دخت پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله ستايشگران بي شمار دارد و از فضايل، مناقب و مقامات عاليه او ستايش هاي فراواني شده است. دوست و دشمن، به کمال و عظمت او اعترافات کرده و جلالت شأن وي را ستودهاند. در اين مجموعه قصد آن داريم تا ستايشها و ستايشگران بانوي آب و آيينه را به منظر چشم شما آوريم.
ذات لايزال الهي، بزرگ ترين ستايشگر بانوي دو جهان است و نخستين وصف کننده جلال و کمال فاطمه طاهره خداوند متعال جلّ جلاله ميباشد؛ مدح و ثناي آن سيده نسوان در لسان وحي، مکرراً آمده، قرآن کريم نيز آياتي در مدح و ثناي ايشان دارد، گاهي به صورت خصوصي و دگرگاه به صورت محوريت عدهاي خاص از آن کانون شرف و افتخار ياد کرده است. چنان که در مواردي، احاديث شريفه، بيانگر ستايش خداوند بزرگ از زهراي طاهره است. اکنون براي هر يک از اين سه مورد نمونه اي ارائه مينماييم:
1. فَاستَجابَ لَهُم رَبُّهُم اِنّي لا اُضيعُ عَملَ عامِلٍ مِنکُم مِن ذَکَرٍِ اَو اُنثي
خداوند، ذکر و نيايش اولوالالباب و سحرخيزان پاکدل را اجابت کرده و ميفرمايد: «من پاداش عمل هيچ عمل کننده اي را از مرد و زن، ضايع نخواهم کرد»
ابن شهر آشوب در ذيل آيه، «انثي"را با فاطمه تطبيق کرده و اين واژه را با آن يگانه دوران، تفسير يا تأويل نموده است.
آري! فاطمه آن بانوي سحرخيز و شب زنده داري است که شب خود را با قيام و ياد خدا، قرائت و تلاوت آيات کريمه قرآني به صبح آورده است و خداوند، عمل خالص و الهي او را- که در دل تاريک شب، دور از چشمان همه انجام داده- بازگو ميکند و وعده قطعي پاداش اين عمل صالح را ميدهد و واژه «انثي"را به خصوص ذکر ميکند تا يادآور آن در يگانه و بانوي بانوان جهان باشد.
و خدا گـفت بدانيـد که محبـوبـترين زنـان در نـزد خود را به محبوبترين مردان در نزد خودم بعد از پيامبران تزويج کردم
فاطمه عليهاالسلام آنچنان در عبادت مشهور شد كه حسن بصرى كه خود از عباد معروف است مى گويد: «ما كان فى هذه الامّة اعبد من فاطمه عليهاالسلام كانت تقوم حتى تورم قدماه» [ مناقب ج 3 ص 341، احقاق الحق ج 10 ص 261 ] در امت محمد صلياللهعليهوآله هيچكس در عبادت به پايه فاطمه عليهاالسلام نمى رسد، آنقدر به عبادت قيام مى كرد تا اينكه پاهايش متورم شده بود.
2. قل لا اسألکم عليه اجرأ الاالمودة في القربي
بگو (اي پيامبر) من از شما درخواست اجر و پاداشي نميکنم مگر دوستي و مودت در مورد نزديکانم.
روايات به نقل فريقين، شيعه و اهل سنت، ذوي القربي را با ذوات مقدسه علي، فاطمه، حسن و حسين صلياللهعليهم منطبق ميکنند و مقصود از آن را اين چهار نور پاک ميدانند؛ همه ميدانيم که فاطمه طاهره در اين جمع نوراني و آسماني جنبه محوريت دارد و ميان او و پيامبر بزرگوار، هيچ واسطه اي نيست؛ قرابت خاص و جايگاه ويژه آن حضرت، با وجود پاک رسول الله روشن تر خواهد گرديد و تعابير بلندي که نبي اکرم صلياللهعليهوآله فرموده اند، گوياي اين حقيقت است.
3. پيامبر بزرگوار اسلام در ضمن حديث شريفي پيرامنون دخت گرامي خود ميفرمايد: مَتي قَامَت فِي مِحرابها بَينَ يَدَي رَبّها جَلّ جَلالَهُ زَهَرَ نورُها لِمَلائکَةِ السماءِ کَما يَزهرُ نورُ الکواکِبِ لِاَهلِ الاَرض.
زماني که فاطمه در محراب خود پيش روي پروردگارش جلّ جلاله (به عبادت و نيايش) ميايستد، نور او براي فرشتگان آسمان مانند نور ستارگان براي اهل زمين ميدرخشد.
و در جايي ديگر ميفرمايد: يَقولُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلمَلائِکَة: يَا مَلائِکَتي اُنظُروا اِلي اَمَتِي فَاطِمَةَ سَيدَةِ اِمائِي قَائِمَةََ بَينَ يَديَّ تَرتَعِدُ فَرائِضَها مِن خِيفَتي وَ قَد اَقبَلَتْ بقََلبها اِلي عِبادَتي اُشهِدُکُم اَني قَد اَمِنتُ شِيعَتَها مِن النار.خداي عزيز و جليل به فرشتگان ميفرمايد: اي فرشتگان من! کنيز من فاطمه، سرور کنيزان مرا بنگريد که چگونه پيش رويم ايستاده و ارکان بدنش از خوف و خشيت من ميلرزد و او با قلب، به عبادت من روي آورده، من شما را شاهد ميگيرم که شيعيان و پيروان او را از آتش دوزخ ايمن گردانيدم.
گزاف نيست اگـر در پـي کلام حضرت حـق و وصف بس جالب او از فاطمه، او را «محمد ثاني» بناميم
بنگريد خداوند بزرگ که اين همه عبادت، بندگي و نيايش را از بندگانش، اعم از انسان و فرشتگان ديده، به عبادت ويژه فاطمه هنگامي که در محراب عبارت با توجهات معنوي، حال منقلب، لرزش اندام و خوف و خشيت، مشغول مناجات ميشود بر ملائکه آسمان ها فخر و مباهات ميکند و آنان را به تماشاي آن منظره تکان دهنده فرا ميخواند.
از فاطمه با عنوان امه، کنيز سراپا عبوديت، سيده و خاتم کنيزان خود ياد ميکند. موقف ايستادن او در جلو روي خود را يادآوري مينمايد، لرزش اندام او از خوف ذات لايزال الهي را ذکر و اقبال قلبي اش به عبادت را بازگو مينمايد، و در نهايت ملائکه مقربين خود را بر مصونيت شيعيان او از آتش سوزان دوزخ فرا ميخواند و آنان را گواذهان صدق بر اين نويد آسماني قرار ميدهد.
راستي! در مورد کدام بانوي با جلالتي از مريم، ساره، همسر فرعون و يا ديگران اين همه ستايش از ناحيه ذات اقدس الهي صادر شده است؟ کدام زن به کمال رسيده اي اين همه مورد تقديس، تقدير و اکبار شأن واقع شده است؟!
شرف و افتخار از آن بانوي بزرگي است که خداي بزرگ، خالق آسمان ها، زمين ها و همه مخلوقات را اين چنين به تحسين خود واداشته و اين همه مقامات عالي و مراتب رفيع معنوي و الهي به او اعطا شده اس. به راستي در مورد اين عصاره هستي، اين جان جهان و روح مخلوقات چه ميتوان گفت وقتي خداوند با عظمت، ستايشگر او باشد و اين همه ستايش هاي افتخارآميز براي او ذدکر کند؟!
و دوباره خدا به فرشگانش گفت من شما را شاهد ميگيرم که شيـعـيان و پـيـروان او را از آتـش دوزخ ايـمـن گـردانـدم
شگفتا! نميتواننم از اين همه ستايشگري خداوند بزرگ بگذرم و به ذهنم ميآيد که اگر پيامبر بزرگوار، عبد خدا و رسول اوست پس فاطمه- به سخن صريح خدا و توصيف او از اين در يگانه- کنيز خدا و سرور کنيزان پروردگار است و گزاف نيست اگر از باب لازمه کلام حضرت حق و وصف بس جالب او از فاطمه، او را «محمد ثاني» بناميم.
در جريان ازدواج حضرت صديقه طاهره، فاطمه زهرا عليهاالسلام آمده که رسول خدا بعد از ذکر مطالبي فرمود:
ثُمَّ نَادَي? مُنادٍ اَلا يَا مَلائِکَتِي وَ سُکّانَ جَنَّتِي بَارِکُوا عَلي عَلِيِّ بنِ اَبي طالِبٍ حَبيبِ مُحَمَّدٍ وَ فَاطِمَةَ بنتِ مُحَمدٍ فََقَد بَارَکتُ عَليهِما اَلا اَنّي قَد زَوّجتُ اَحبَّ النِساءِ اِلَيَّ مِن اَحَبَّ الرِجالِ اِلَيَّ بَعدَ النَبيين وَ المُرسَلين.
سپس منادي ندا ميکند: «آگاه باشيد اي فرشتگان من و اي ساکنان بهشت من! همانا من اين وصلت را بر آن دو مبارک گرداندم. به علي بن ابي طالب، دوست محمد صلي الله عليه و آله و فاطمه دختر محمد تبريک بگوييد که من بر آنان مبارک گرداندم. بدانيد که محبوبترين زنان در نزد خود را به محبوبترين مردان در نزد خودم بعد از پيامبران تزويج کردم».
در نقل اين جريان جالب و شگفت انگيز :
اول اينکه خداوند، خود را مباشر و عامل تزويج فاطمه با علي صلوات الله عليهما معرفي ميکند.
و دوم اينکه ملائکه را امر ميکند که در اين وصلت مبارک، تبريک بگويند.
و سوم اينکه او را محبوبترين همه زنان به بارگاه خود معرفي ميکند. چنان که همسر او را «احبّ الرجال»- محبوبترين مردان- در نزد خود ميخواند.
اشاره:
حضرت صديقه طاهره، دخت پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله ستايشگران بي شمار دارد و از فضايل، مناقب و مقامات عاليه او ستايش هاي فراواني شده است. دوست و دشمن، به کمال و عظمت او اعترافات کرده و جلالت شأن وي را ستودهاند. در اين مجموعه قصد آن داريم تا ستايشها و ستايشگران بانوي آب و آيينه را به منظر چشم شما آوريم.
ذات لايزال الهي، بزرگ ترين ستايشگر بانوي دو جهان است و نخستين وصف کننده جلال و کمال فاطمه طاهره خداوند متعال جلّ جلاله ميباشد؛ مدح و ثناي آن سيده نسوان در لسان وحي، مکرراً آمده، قرآن کريم نيز آياتي در مدح و ثناي ايشان دارد، گاهي به صورت خصوصي و دگرگاه به صورت محوريت عدهاي خاص از آن کانون شرف و افتخار ياد کرده است. چنان که در مواردي، احاديث شريفه، بيانگر ستايش خداوند بزرگ از زهراي طاهره است. اکنون براي هر يک از اين سه مورد نمونه اي ارائه مينماييم:
1. فَاستَجابَ لَهُم رَبُّهُم اِنّي لا اُضيعُ عَملَ عامِلٍ مِنکُم مِن ذَکَرٍِ اَو اُنثي
خداوند، ذکر و نيايش اولوالالباب و سحرخيزان پاکدل را اجابت کرده و ميفرمايد: «من پاداش عمل هيچ عمل کننده اي را از مرد و زن، ضايع نخواهم کرد»
ابن شهر آشوب در ذيل آيه، «انثي"را با فاطمه تطبيق کرده و اين واژه را با آن يگانه دوران، تفسير يا تأويل نموده است.
آري! فاطمه آن بانوي سحرخيز و شب زنده داري است که شب خود را با قيام و ياد خدا، قرائت و تلاوت آيات کريمه قرآني به صبح آورده است و خداوند، عمل خالص و الهي او را- که در دل تاريک شب، دور از چشمان همه انجام داده- بازگو ميکند و وعده قطعي پاداش اين عمل صالح را ميدهد و واژه «انثي"را به خصوص ذکر ميکند تا يادآور آن در يگانه و بانوي بانوان جهان باشد.
و خدا گـفت بدانيـد که محبـوبـترين زنـان در نـزد خود را به محبوبترين مردان در نزد خودم بعد از پيامبران تزويج کردم
فاطمه عليهاالسلام آنچنان در عبادت مشهور شد كه حسن بصرى كه خود از عباد معروف است مى گويد: «ما كان فى هذه الامّة اعبد من فاطمه عليهاالسلام كانت تقوم حتى تورم قدماه» [ مناقب ج 3 ص 341، احقاق الحق ج 10 ص 261 ] در امت محمد صلياللهعليهوآله هيچكس در عبادت به پايه فاطمه عليهاالسلام نمى رسد، آنقدر به عبادت قيام مى كرد تا اينكه پاهايش متورم شده بود.
2. قل لا اسألکم عليه اجرأ الاالمودة في القربي
بگو (اي پيامبر) من از شما درخواست اجر و پاداشي نميکنم مگر دوستي و مودت در مورد نزديکانم.
روايات به نقل فريقين، شيعه و اهل سنت، ذوي القربي را با ذوات مقدسه علي، فاطمه، حسن و حسين صلياللهعليهم منطبق ميکنند و مقصود از آن را اين چهار نور پاک ميدانند؛ همه ميدانيم که فاطمه طاهره در اين جمع نوراني و آسماني جنبه محوريت دارد و ميان او و پيامبر بزرگوار، هيچ واسطه اي نيست؛ قرابت خاص و جايگاه ويژه آن حضرت، با وجود پاک رسول الله روشن تر خواهد گرديد و تعابير بلندي که نبي اکرم صلياللهعليهوآله فرموده اند، گوياي اين حقيقت است.
3. پيامبر بزرگوار اسلام در ضمن حديث شريفي پيرامنون دخت گرامي خود ميفرمايد: مَتي قَامَت فِي مِحرابها بَينَ يَدَي رَبّها جَلّ جَلالَهُ زَهَرَ نورُها لِمَلائکَةِ السماءِ کَما يَزهرُ نورُ الکواکِبِ لِاَهلِ الاَرض.
زماني که فاطمه در محراب خود پيش روي پروردگارش جلّ جلاله (به عبادت و نيايش) ميايستد، نور او براي فرشتگان آسمان مانند نور ستارگان براي اهل زمين ميدرخشد.
و در جايي ديگر ميفرمايد: يَقولُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلمَلائِکَة: يَا مَلائِکَتي اُنظُروا اِلي اَمَتِي فَاطِمَةَ سَيدَةِ اِمائِي قَائِمَةََ بَينَ يَديَّ تَرتَعِدُ فَرائِضَها مِن خِيفَتي وَ قَد اَقبَلَتْ بقََلبها اِلي عِبادَتي اُشهِدُکُم اَني قَد اَمِنتُ شِيعَتَها مِن النار.خداي عزيز و جليل به فرشتگان ميفرمايد: اي فرشتگان من! کنيز من فاطمه، سرور کنيزان مرا بنگريد که چگونه پيش رويم ايستاده و ارکان بدنش از خوف و خشيت من ميلرزد و او با قلب، به عبادت من روي آورده، من شما را شاهد ميگيرم که شيعيان و پيروان او را از آتش دوزخ ايمن گردانيدم.
گزاف نيست اگـر در پـي کلام حضرت حـق و وصف بس جالب او از فاطمه، او را «محمد ثاني» بناميم
بنگريد خداوند بزرگ که اين همه عبادت، بندگي و نيايش را از بندگانش، اعم از انسان و فرشتگان ديده، به عبادت ويژه فاطمه هنگامي که در محراب عبارت با توجهات معنوي، حال منقلب، لرزش اندام و خوف و خشيت، مشغول مناجات ميشود بر ملائکه آسمان ها فخر و مباهات ميکند و آنان را به تماشاي آن منظره تکان دهنده فرا ميخواند.
از فاطمه با عنوان امه، کنيز سراپا عبوديت، سيده و خاتم کنيزان خود ياد ميکند. موقف ايستادن او در جلو روي خود را يادآوري مينمايد، لرزش اندام او از خوف ذات لايزال الهي را ذکر و اقبال قلبي اش به عبادت را بازگو مينمايد، و در نهايت ملائکه مقربين خود را بر مصونيت شيعيان او از آتش سوزان دوزخ فرا ميخواند و آنان را گواذهان صدق بر اين نويد آسماني قرار ميدهد.
راستي! در مورد کدام بانوي با جلالتي از مريم، ساره، همسر فرعون و يا ديگران اين همه ستايش از ناحيه ذات اقدس الهي صادر شده است؟ کدام زن به کمال رسيده اي اين همه مورد تقديس، تقدير و اکبار شأن واقع شده است؟!
شرف و افتخار از آن بانوي بزرگي است که خداي بزرگ، خالق آسمان ها، زمين ها و همه مخلوقات را اين چنين به تحسين خود واداشته و اين همه مقامات عالي و مراتب رفيع معنوي و الهي به او اعطا شده اس. به راستي در مورد اين عصاره هستي، اين جان جهان و روح مخلوقات چه ميتوان گفت وقتي خداوند با عظمت، ستايشگر او باشد و اين همه ستايش هاي افتخارآميز براي او ذدکر کند؟!
و دوباره خدا به فرشگانش گفت من شما را شاهد ميگيرم که شيـعـيان و پـيـروان او را از آتـش دوزخ ايـمـن گـردانـدم
شگفتا! نميتواننم از اين همه ستايشگري خداوند بزرگ بگذرم و به ذهنم ميآيد که اگر پيامبر بزرگوار، عبد خدا و رسول اوست پس فاطمه- به سخن صريح خدا و توصيف او از اين در يگانه- کنيز خدا و سرور کنيزان پروردگار است و گزاف نيست اگر از باب لازمه کلام حضرت حق و وصف بس جالب او از فاطمه، او را «محمد ثاني» بناميم.
در جريان ازدواج حضرت صديقه طاهره، فاطمه زهرا عليهاالسلام آمده که رسول خدا بعد از ذکر مطالبي فرمود:
ثُمَّ نَادَي? مُنادٍ اَلا يَا مَلائِکَتِي وَ سُکّانَ جَنَّتِي بَارِکُوا عَلي عَلِيِّ بنِ اَبي طالِبٍ حَبيبِ مُحَمَّدٍ وَ فَاطِمَةَ بنتِ مُحَمدٍ فََقَد بَارَکتُ عَليهِما اَلا اَنّي قَد زَوّجتُ اَحبَّ النِساءِ اِلَيَّ مِن اَحَبَّ الرِجالِ اِلَيَّ بَعدَ النَبيين وَ المُرسَلين.
سپس منادي ندا ميکند: «آگاه باشيد اي فرشتگان من و اي ساکنان بهشت من! همانا من اين وصلت را بر آن دو مبارک گرداندم. به علي بن ابي طالب، دوست محمد صلي الله عليه و آله و فاطمه دختر محمد تبريک بگوييد که من بر آنان مبارک گرداندم. بدانيد که محبوبترين زنان در نزد خود را به محبوبترين مردان در نزد خودم بعد از پيامبران تزويج کردم».
در نقل اين جريان جالب و شگفت انگيز :
اول اينکه خداوند، خود را مباشر و عامل تزويج فاطمه با علي صلوات الله عليهما معرفي ميکند.
و دوم اينکه ملائکه را امر ميکند که در اين وصلت مبارک، تبريک بگويند.
و سوم اينکه او را محبوبترين همه زنان به بارگاه خود معرفي ميکند. چنان که همسر او را «احبّ الرجال»- محبوبترين مردان- در نزد خود ميخواند.
