♦♦♦♦ عیب جویـــــی در نهج البلاغــــــــــــه ♦♦♦♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

1. مانع عیب گویی
ما یمنع احدكم ان یستقبل اخاه بما یخاف من عیبه، الا مخافه ان یستقبله بمثله. قد تصافیتم علی رفض الاجل و حب العاجل .(خطبه 113)
آن چه مانع هر یك از شما می شود كه عیب برادرش را پیش روی او بگوید، این است كه می ترسد او نیز عیبش را رو به رویش بگوید. شما در راه دور افكندن آخرت و دوستی دنیا با هم رفیق شده اید.


2. دیده فرو بر به گمان خویش!
طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس .(خطبه 176)
خوشا به حال آن كس كه عیب خودش، او را از پرداختن به عیب های مردم بازدارد.


3. دوری از عیب جویان
من كتابه للاشتر لما ولاه مصر: ولیكن ابعد رعیتك منك و اشناهم عندك اطلبهم لمعائب الناس؛ فان فی الناس عیوبا. الوالی احق من سترها، فلا تكشفن عما غاب عنك منها، فانما علیك تطهیر ما ظهر لك، والله یحكم علی ما غاب عنك. فاستر العوره ما استطعت، یستر الله منك ما تحب ستره من رعیتك .(نامه 53)

در فرمان استانداری مصر به مالك اشتر می فرماید: باید دورترین افراد ملت از تو و دشمن ترین آن ها نزد تو، عیبجوترین آن ها از مردم باشد؛ زیرا مردم (خواه ناخواه) عیب هایی دارند و زمامدار سزاوارترین كس به پوشاندن آن هاست. بنابراین، درباره آن دسته از عیب هایی مردم كه بر تو پوشیده است، پی جویی و كنجكاوی مكن؛ زیرا آن چه بر عهده توست پاك كردن عیب ها و زشتی هایی است كه بر تو آشكار می باشد و قضاوت درباره عیب ها و گناهانی كه بر تو پوشیده می باشد، به عهده خداست. پس تا می توانی جرم پوش باش تا خداوند نیز عیب و جرم های تو را كه دوست داری از ملتت پوشیده بماند، بپوشاند.


4. احمق واقعی
من نظر فی عیوب الناس، فانكرها، ثم رضیها لنفسه، فذلك الاحمق بعینه .(حكمت 349)
كسی كه عیب های مردم را بنگرد و بد شمرد، سپس آن ها را برای خود بپسندد چنین كسی احمق واقعی است.



www.roozgozar.com-2129.gif
www.roozgozar.com-2129.gif
www.roozgozar.com-2129.gif
 
بالا