♦♦ قصه هایی قشنگ از امام رضــــــــا(علیه السلام)- اعمال شیعیان♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود.

موسی بن سیار گفتن که من در مسافرت به طوس همراه امام رضا علیه السلام بودم وقتی به دیوارهای شهر طوس رسیدیم شنیدیم صدای شیون بلند شده، به دنبال اون رفتیم كه ناگاه به جنازه ای برخوردیم . همین كه چشمم به جنازه افتاد دیدم امام رضا علیه السلام از اسب پیاده شدن و پیش جنازه رفتن و اون رو بلند كردن و خودشون رو به اونن جنازه چسبوندن، بعد رو كردن به من و فرمودن: ای موسی بن سیار! هر كه جنازه دوستی از دوستان ما را تشییع كند از گناهان خود بیرون شود آن گونه كه از مادر تولد شده بود و گناهی نداشت.


وقتی جنازه رو نزدیك قبر بر زمین گذاشتن دیدم حضرت به طرف میت رفتن و دست خودشون رو به سینه اون شخص گذاشتن و فرمودن: ای فلان بن فلان تو را به بهشت بشارت باد، بعد از این ساعت دیگر وحشت و ترسی برای تو نیست .

عرض كردم فدایت شوم آیا این میت رو می شناسین در حالی كه به خدا سوگند این سرزمین رو تا به حال ندیده بودین و به اون سفر نكرده بودین.


امام علیه السلام فرمود: ای موسی ! آیا نمی دانی كه اعمال شیعیان ما در هر صبح و شام بر ما عرضه می شود؟ پس اگر تقصیری در اعمال آنها دیدیم از خدا می خواهیم كه عفو كند و اگر كار خوبی دیدیم از خدا می خواهیم به او پاداش دهد.



.........


قصه هاي تربيتي چهارده معصوم / محمد رضا اکبري
www.roozgozar.com-2096.gif
 

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
امام علیه السلام فرمود: ای موسی ! آیا نمی دانی كه اعمال شیعیان ما در هر صبح و شام بر ما عرضه می شود؟ پس اگر تقصیری در اعمال آنها دیدیم از خدا می خواهیم كه عفو كند و اگر كار خوبی دیدیم از خدا می خواهیم به او پاداش دهد.
 
بالا