صحف فاطمه(سلام الله علیها)چیست؟

  • نویسنده موضوع 818
  • تاریخ شروع

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : صحف فاطمه(سلام الله علیها)

::پيشگويى
ائمه معصومين (عليهم‏السلام) به مصحف فاطمه(س) مراجعه و حوادث آينده را پيش از وقوع آن يادآورى مى‏كردند. حماد بن‏عثمان مى‏گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: زنادقه (32) در سال 128 قمرى، قيام مى‏كنند و اين سخن را كه مى‏گويم به خاطر آن است كه در مصحف فاطمه(س) نگاه كردم. (33)
وليد بن‏صبيح مى‏گويد: امام صادق(ع) به من فرمود: اى وليد! من در مصحف فاطمه(س) دقت كردم و از آن مساله كه پرسيدى، چيزى در باره فرزندان فلانى، در آن نديدم جز گرد و غبارى كه بر اثر سم اسبان بلند مى‏شود. (34)


::نامهاى انبياء و حاكمان
امام صادق(ع) مى‏فرمايد: اما مصحف فاطمه(س) هر نوآورى كه به وجود بيايد و نيز نامهاى كسانى كه تا روز قيامت مى‏آيند و حكومت دارند، در آن موجود است. (35)
فضيل سكره مى‏گويد: به محضر امام صادق(ع) مشرف شدم كه خطاب به من فرمود: اى فضيل! آيا مى‏دانى در چه چيزى پيش از اين نگاه مى‏كردم؟! عرض كردم: خير! فرمود: من در كتاب فاطمه(س) نگاه مى‏كردم، البته حاكمى نيست كه حكومت كند مگر آنكه نام او و نام پدرش در كتاب فاطمه نوشته شده است و براى فرزند حسن اثرى در آن نديدم. (36)
عبدالملك بن‏اعين مى‏گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم كه زيديه و معتزله اطراف محمد بن‏عبدالله (37) را گرفته‏اند، آيا او حاكم خواهد شد؟ در پاسخ فرمود: به خدا قسم نزد من دو كتاب است كه در آن كتابها نام هر پيامبر و نام هر حاكمى كه در زمين حكومت كند موجود است. خير! به خدا قسم كه محمد بن‏عبدالله هيچ كدام از اينها نيست. (38)
معلى بن‏خنيس مى‏گويد: امام صادق(ع) فرمود: هيچ پيامبر و جانشين پيام‏آور و حاكمى نيست مگر آنكه در كتابى كه نزد من موجود است، اسم آنها ذكر شده است. خير! به خدا قسم كه از محمد بن‏عبدالله بن‏حسن در آن نامى نيست. (39)


::نامهاى امامان معصوم(ع)
در صحيفه‏اى كه قسمتى از مصحف فاطمه زهرا(س) است و توسط جابربن عبدالله انصارى در اختيار همگان قرار گرفته است نامهاى مبارك ائمه معصومين(عليهم السلام) يكى پس از ديگرى ذكر شده است و اين خود يكى از مطالب مصحف فاطمه(س) را تشكيل مى‏دهد. (40)
 

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : صحف فاطمه(سلام الله علیها)

::نزد فرزندش امام زمان(عج)
صحيفه فاطميه كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضيه است از ما است. (امام خمينى(ره) (41)
مصحف فاطمه(س) اين خير كثير الهام شده از سوى خداوند متعال، به عنوان ميراث بس ارزشمندى در نزد امامان معصوم(ع) دست‏به دست گشته است و هم اكنون در اختيار مهدى فاطمه حجت‏خدا بر روى زمين است.
روايات بسيارى از ائمه نقل شد كه در آنها لفظ «عندنا» يا «عندى‏» است و اين تعبير مى‏فهماند كه مصحف فاطمه(س) به مثابه علامت و نشانه‏اى از امامت، تنها در اختيار آنان بوده است و در مواردى نيز عليه كج‏انديشان و منحرفان از مسير امامت‏بدان احتجاج مى‏كردند و به اين وسيله حقانيت‏خويش و ادعاى دروغين آنها را آشكار مى‏ساختند.
ابوبصير مى‏گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى‏فرمود: «ما مات ابوجعفر(ع) حتى قبض مصحف فاطمه(س)» (42)
ابوجعفر - امام محمد باقر(ع) - از دنيا نرفت تا آنكه مصحف فاطمه(س) را تحويل داد.
على بن‏ابى‏حمزه مى‏گويد: عبد صالح - منظور امام موسى كاظم(ع) - فرمود: عندى مصحف فاطمه(س) ليس فيه شئ من القرآن. (43)
نزد من، مصحف فاطمه(س) است كه البته چيزى از قرآن در آن نيست.
ابوبصير مى‏گويد: به امام محمد باقر(ع) عرض كردم: جانم فدايت! پس از رحلت جانسوز فاطمه(س) آن مصحف به چه كسى انتقال گرديد؟
فرمود: فاطمه(س) شخصا آن را به اميرالمؤمنين(ع) تحويل داد و پس از شهادت على(ع) به امام حسن(ع) منتقل گشت و پس از او به امام حسين(ع) و آنگاه در خاندان حسين(ع) دست‏به دست گشت تا اينكه به صاحب الامر(عج) تحويل داده شد. (44)
اللهم صل على فاطمة و ابيها و بعلها و بنيها و السر المستودع فيها بعدد ما احاط به علمك.​
 

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : صحف فاطمه(سلام الله علیها)

پى‏نوشتها
1- عوالم العلوم و المعارف والاحوال، علامه بحرانى، ص‏36.
2- آل عمران،3 / 42 ،43 آيات خطاب به مريم است و اذا قالت الملائكة يا مريم ... و چون فرشتگان همين آيات را خطاب به فاطمه زهرا(س) تلاوت كرده‏اند به جاى يا مريم يا فاطمه گفته‏اند.
3- عوالم العلوم و المعارف و الاحوال، ص‏36.
4- مناقب ابن‏شهر آشوب، انتشارات علامه، ح‏3، ص‏336.
5- همان مدرك.
6- اصول كافى، ج 1، ص 241 و 458; بصائر الدرجات، ابوجعفر محمد بن حسن صفار، ص‏153; مسند فاطمة الزهراء، عزيزالله عطاردى، چاپ اول، ص 281; بحارالانوار، ج 22، ص 545 و ج‏43، ص‏79.
7- اصول كافى، ج 1، ص 240; بصائر الدرجات، ص‏157; مسند فاطمة الزهراء، ص 282; بحارالانوار، ج‏43، ص 80 و ج‏26، ص 44 و ج‏47، ص 65.
8- بصائر الدرجات، ص‏156،157، 161; بحارالانوار، ج‏26، ص 40 و46 و 48; ج‏47، ص 271.
9- بحارالانوار، ج‏26، ص 42.
10- بحارالانوار، ج‏26، ص‏39.
11- جابر بن عبدالله پانزده سال پيش از هجرت در مدينه به دنيا آمد، از طايفه خزرجيان بود. او و پدرش عبدالله بن‏حرام از پيشتازان اسلام بودند. پدرش در جنگ احد به شهادت رسيد. جابر از مسلمانان پيش از هجرت و از اصحاب با فضيلت رسول خدا(ص) بود كه در19 غزوه، از جمله جنگ بدر در ركاب پيامبر(ص) حضور داشت و در جنگ صفين نيز در ركاب على(ع) جنگيد. اين محدث بزرگ شيعه در اواخر عمر نابينا شد و با همان حال، همراه عطيه عوفى در اولين اربعين به زيارت كربلا آمد. وى آخرين فردى بود كه از حاضران پيمان عقبه بود. بدن او را به جرم دوستى اهل بيت، در زمان حجاج داغ نهادند و سرانجام در سال 78 هجرى قمرى، در سن نود و چند سالگى در حالى كه نابينا بود از دنيا رفت و در بقيع به خاك سپرده شده. (فرهنگ عاشورا، جواد محدثى، ص‏127).
12- رك: اصول كافى، ج 1، ص‏527; الاختصاص، شيخ مفيد، ص 210; مسند فاطمة الزهراء، ص‏286.
13- بحارالانوار، ج 25، ص‏117.
14- حديث‏با تلخيص نقل شده. اصول كافى، ج 1، ص‏239; بصائر الدرجات، ص 151; بحارالانوار، ج‏26، ص 38.
15- بحارالانوار، ج‏26، ص 211.
16- امام حسن مجتبى(ع) پسرى داشت كه نام او هم حسن بود و به همين سبب به او «حسن مثنى‏» مى‏گفتند. حسن مثنى در كربلا در خدمت امام حسين(ع) بود. مجروح شد و در ميان مجروحين افتاده بود. بعد كه به سراغ مجروحين آمدند، يك كسى كه با او خويشاوندى مادرى داشت واسطه شد و متعرضش نشدند، خودش را معالجه كرد و خوب شد. بعدها با فاطمه دختر امام حسين(ع) ازدواج كرد و از اين ازدواج فرزندانى به وجود آمد كه يكى از آنها همين عبدالله است. عبدالله از طرف مادر نوه امام حسين(ع) از طرف پدر نوه امام حسن(ع) است. به همين جهت افتخار مى‏كرد و مى‏گفت من از دو طريق فرزند پيغمبرم و از دو راه فرزند فاطمه(س) هستم. لذا به او «عبدالله محض‏» مى‏گفتند يعنى خالص از اولاد پيغمبر. عبدالله در زمان امام صادق(ع) رئيس اولاد امام حسن(ع) بود چنانكه امام صادق(ع) رئيس و بزرگتر بنى‏الحسين بود. در جريانات سياسى كه در عصر امام صادق(ع) پيش آمد و عباسيان روى كار آمدند. در آغاز عبدالله بن حسن راه ديگرى رفت و گوش به سخن امام صادق(ع) نداد و پندها و سخنان امام را به حسادت حمل مى‏كرد! تا آنكه از بنى‏عباس و ديگران براى فرزندش بيعت گرفت و بنى‏عباس هم چون در ابتدا زمينه را براى خودشان فراهم نمى‏ديدند از وجاهت و موقعيت آل على استفاده كردند و با محمد پسر عبدالله به عنوان مهدى امت‏بيعت كردند. خواستند از امام صادق(ع) بيعت‏بگيرند ولى امام(ع) مخالفت كرد كه مساله مهدى فعلا وقتش نيست، دروغ است. مهدى امت اين نيست ولى تحت عنوان امر به معروف و نهى از منكر و مبارزه با ظلم حاضرم همكارى و بيعت كنم. (براى آگاهى بيشتر مراجعه كنيد به سيرى در سيره ائمه اطهار، شهيد مطهرى، از ص 124 به بعد).
17- بصائر الدرجات، ص‏153; بحارالانوار، ج‏26، ص 40.
18- رك، لسان العرب، ج 10، كلمه صحف و مفردات راغب.
19- حديث قسمتى از حديثى است كه در پاورقى 14 منابع آن ذكر گرديده است.
20- بحارالانوار، ج‏26، ص 40.
21- بصائر الدرجات، ص‏156.
22- اصول كافى، ج 1، ص 240; بصائر الدرجات، ص 150 و 154; بحارالانوار، ج‏26، ص‏37.
23- بصائر الدرجات، ص‏159; مسند فاطمة الزهراء(س)، ص 292; بحار، ج‏26، ص‏47.
24- بصائر الدرجات، ص 154 و 160; بحار، ج‏26، ص‏46.
25- بقره، 2،269.
26- مسند فاطمة الزهرا(س)، ص 290 و 291. البته با كمى تلخيص نقل شده است.
× امكان ذخيره‏سازى و بازيابى حجم بالاى اطلاعات در ديسك‏هاى cd ليزرى با سرعت مافوق تصور، شاهد خوبى بر اين است كه مى‏توان در جايگاه محدودى اين حجم بالاى اطلاعات را ذخيره نمود.
27- قسمتى از حديثى است كه منابع آن در پاراگراف‏6 نقل شده است.
28- قسمتى از حديثى است كه منابع آن در پاورقى‏7 ذكر شده است.
29- بصائر الدرجات، ص 150; اصول كافى، ج 1، ص 240، بحار، ج‏26، ص‏37.
30- بصائر الدرجات، ص‏157 و 161، بحار، ج‏26، ص‏46.
31- اصول كافى، ج 1، ص 241; بصائر الدرجات، ص‏157 و158.
32- زنادقه جمع زنديق است و زنديق در اصطلاح به مسلمان ملحدى گويند كه تفسيرهاى او از نصوص شرعيه قرآن و سنت، موجب گمراهى مسلمانان گردد. كلمه زنديق، از ريشه پهلوى زنديك مى‏آيد كه به معنى مفسر «اوستا» كتاب زرتشت است و چون مانويان و مزدكيان جرات اظهار عقايد دينى خود را نداشتند به تفسير اوستا پرداخته و مى‏گفتند: منظور ما از اين سخنان شرح و تفسير اوستا مى‏باشد، از آن جهت ايشان را زنديك ناميدند. زنادقه غالبا قائل به اباحه و شك در دين و نوعى آزادانديشى و اغلب «ثنوى‏» بودند مانند صالح بن عبدالقدوس كه قائل به دو اصل قديم «نور» و «ظلمت‏» بود. زنادقه از اساس منكر خدا و اديان بودند و طبقه‏اى بودند كه تعهدى نداشتند و حتى در حرمين مكه و مدينه و در مسجد الحرام و مسجد النبى مى‏نشستند و حرفهايشان را مى‏زدند. البته به عنوان اينكه بالاخره فكرى است، شبهه‏اى است كه براى ما پيدا شده و بايد بگوييم زنادقه طبقه متجدد و تحصيل كرده آن عصر بودند كه با زبانهاى زنده آن روز دنيا آشنا بودند، زبان سريانى را كه در آن زمان بيشتر زبان علمى بود مى‏دانستند، بسيارى از آنها زبان يونانى و بسيارى ايرانى بودند و زبان فارسى مى‏دانستند و بعضى هم زبان هندى. بيشتر معتقدند كه ريشه زندقه از مانويها است. (رك، فرهنگ فرق اسلامى، محمد جواد مشكور، ص 210; سيرى در سيره ائمه اطهار، شهيد مطهرى، ص‏146).
33- آغاز حديثى است كه منابع آن در پاورقى‏7 ذكر شده است.
34- بصائر الدرجات، ص 161; مسند فاطمة الزهرا(س)، ص 292; بحار، ج‏26، ص 48 و156.
35- بحارالانوار، ج‏26، ص 18.
36- اصول كافى، ج 1، ص 242، بحار، ج‏26، ص 155.
37- محمد بن‏عبدالله بن‏حسن معروف به «نفس زكيه‏» كه به عنوان مهدى است‏با او بيعت‏شد و خودش هم باورش شده بود كه مهدى است. ولى امام صادق(ع) مخالفت كرد كه دروغ است، مهدى امت ايشان نيست و امام(ع) پيش‏بينى كرد كه فرزندان عبدالله بن‏حسن به دست منصور دوانقى كشته مى‏شوند و آنهايى كه حكومت مى‏كنند نه عبدالله و فرزندان او. طولى نكشيد كه پيش‏بينى امام محقق شد و حكومت‏به دست ابوالعباس سفاح و برادرانش افتاد و محمد بن‏عبدالله (نفس زكيه) توسط منصور كشته شد. (براى توضيح بيشتر از جريانات سياسى اين عصر رجوع كنيد به سيرى در سيره ائمه اطهار، شهيد مطهرى، ص‏133 به بعد).
38- اصول كافى، ج 1، ص 242.
39- بحارالانوار، ج‏26، ص‏156 و ج‏47، ص 32.
40- اصول كافى، ج 1، ص‏527; الاختصاص، شيخ مفيد، ص 210. اين صحيفه به نقل‏هاى ديگرى نيز رسيده است كه در يكى از نقل‏ها علاوه بر اسامى ائمه معصومين(ع) نام مادر هر يك از امامان نيز ذكر شده است. (مسند فاطمة الزهراء، ص 248)
41- وصيت‏نامه سياسى الهى امام خمينى(ره)، ص‏3. منظور حضرت امام از كلمه صحيفه همان مصحف فاطمه است كه به معناى كتاب است. گرچه صحيفه چيزى است كه در آن مى‏نويسند و از مجموعه صحيفه نوشته شده، كتاب حاصل مى‏شود ولى خود صحيفه نيز به معناى كتاب آمده است (ر.ك، لسان‏العرب، ج‏7، ص 291) چنانچه به مجموعه دعاهاى امام سجاد(ع)، صحيفه سجاديه، و به مجموعه سخنرانيها، بيانيه‏ها و اعلاميه‏هاى حضرت امام راحل(ره)، صحيفه نور، گفته مى‏شود.
42- بصائر الدرجات، ص 158; بحار، ج‏26، ص‏47.
43- همان، ص 154; بحار، ج‏26، ص 45.
44- مسند فاطمة الزهرا(س)، ص 292.
علامه آقابزرگ تهرانى در الذريعه، ج 21، رقم 4248 از مصحف فاطمه(س) نام برده و مى‏نويسد: مصحف فاطمه از امانات امامت است كه در نزد امام و مولايمان صاحب‏الزمان(عج) موجود است.​
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
مصحف فاطمه«س» چيست؟

سؤال: گويند حضرت فاطمه(س) كتابي به نام مصحف دارد، كه قرآن جامع همان است، و در دست امامان(ع) دست به دست مي گشته، و اكنون در نزد حضرت مهدي آل محمد(عج) است، و هنگام ظهور، آن را آشكار مي سازد، آيا اين مصحف با قرآني كه در همه جا در دسترس ماست، فرق دارد؟
پاسخ: قرآني كه اكنون در همه جا در دسترس است، تحريف و كم و زياد نشده، بلكه همان قرآني است كه با املاء پيامبر اكرم(ص) نوشته شده و تنظيم گشته است، و شخص پيامبر(ص) در نام گذاري سوره ها و تقسيم قرآن به 114 سوره، و تنظيم آن به همين صورت فعلي نظارت كامل داشته است. ولي مصحف فاطمه زهرا(س) كتاب ديگر با محتواي ديگر است، و هيچ گونه تضادي با قرآن ندارد. توضيح اين كه، مطابق روايات، مصحف فاطمه(س) كتاب مخصوصي است با مطالبي كه آن مطالب از ناحيه فرشته مخصوص يا جبرئيل به حضرت فاطمه(س) القاء شده، و حضرت علي(ع) آن را نوشته و تدوين كرده است، در اين كتاب سخني از حلال و حرام نيست، بلكه مشتمل بر حوادث غيبي آينده و اسرار آل محمد(ص) است، و در نزد امامان(ع) دست به دست مي گشته، و اكنون در نزد حضرت مهدي(عج) است و هنگام ظهور آن را آشكار مي سازد، بناب راين نسبت فوق نارواست. در اين راستا نظر شما را به چند روايت زير جلب مي كنيم:
1- شيخ كليني به سند خود از ابوعبيده نقل مي كند: كه يكي از اصحاب از امام صادق(ع) پرسيد:
«مصحف فاطمه(س) چيست؟»

 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
امام صادق(ع) پس از سكوت طولاني فرمود: «فاطمه(س) 75 روز بعد از رسول خدا(ص) زنده بود، و در اين ايام از فراق پدر، بسيار غمگين بود. جبرئيل نزد فاطمه(س) مي آمد، و او را دلداري مي داد و احوال و مقام هاي پدرش را براي او بيان مي كرد، و از حوادث آينده و غيبي در مورد ظلم هاي دشمنان به فرزندانش به او خبر مي داد، حضرت علي(ع) آن مطالب را مي نوشت، و آن (مجموعه) نوشته شده، همان مصحف فاطمه(س) است.»1

2- روزي يكي از شاگردان امام صادق(ع) به نام حماد بن عثمان در محضر آن حضرت بود، سخن از مصحف فاطمه(س) به ميان آمد، حماد مي گويد: از آن حضرت شنيدم درباره مصحف فاطمه(س) چنين فرمود: «هنگامي كه رسول خدا(س) رحلت كرد، فاطمه(س) بسيار اندوهگين شد كه اندازه آن را كسي جز خدا نداند، در اين هنگام فرشته اي به حضور فاطمه(س) مي آمد، فاطمه(س) را دلداري مي داد، و با او هم سخن مي شد، فاطمه(س) حاضر شدن فرشته را احساس مي كرد، و صدايش را مي شنيد، ماجرا را به حضرت علي(ع) خبر داد، حضرت علي(ع) به فاطمه(س) فرمود: «وقتي كه حضور فرشته را احساس كردي و صدايش را شنيدي، به من بگو.» آنگاه فاطمه(س) به حضرت علي(ع) خبر مي داد، حضرت علي(ع) نزد فاطمه (س) مي آمد و هرچه (از فاطمه يا از فرشته) مي شنيد، مي نوشت. تا آن كه از آن نوشته ها مجموعه اي به نام مصحف، تدوين شد، در آن مصحف چيزي از حلال و حرام نيست، بلكه در آن از حوادث (غيبي) آينده، خبر داده شده است.»2
3- امام صادق(ع) در سخن ديگري فرمود: «مصحف فاطمه(س) در نزد ما است، معتقد نيستم كه در آن، چيزي از قرآن باشد، آنچه را كه مردم به آن نياز دارند در اين وجود دارد، و ما به كسي احتياج نداريم، در آن مصحف، حتي مجازات يك تازيانه و نصف تازيانه و يك چهارم تازيانه و جريمه خراش هست.»3
4- امام صادق(ع) در ضمن گفتار و احتجاج در رد مخالفان فرمود: «اگر آنها راست مي گويند، مصحف فاطمه(س) را كه وصيتش در آن است، و سلاح پيامبر(ص) نيز همراه آن است بيرون آورند.»4 يعني مصحف فاطمه(س) در نزد ما است، و وصيت حضرت زهرا(س) كه در آن مصحف ذكر شده مخالفان را تكذيب مي كند.
5- فضيل بن سكره مي گويد: به محضر امام صادق(ع) شرفياب شدم، به من فرمود: آيا مي داني كه اندكي قبل چه چيزي را مطالعه مي كردم؟ گفتم: نه، فرمود: به كتاب فاطمه (س) مي نگريستم، نام همه سلاطين كه در زمين فرمان روايي مي كنند و همچنين نام پدران آنها در آن، ذكر شده است، ولي من از نوادگان امام حسن(ع) (و زمامداري آنها) چيزي را در مصحف نديدم.»5
از اين روايات فهميده مي شود، كه مصحف فاطمه(س) كتابي غير از قرآن است، و حاوي مطالبي از اخبار آينده و اسراري است كه توسط جبرئيل يا فرشته ديگر به حضرت فاطمه(س) القاء شده، و نيز مشتمل بر وصيت حضرت زهرا(س) مي باشد كه حضرت علي(ع) آن مطالب را تنظيم و تدوين نموده است، و اين مصحف در نزد امامان(ع) مي باشد. بنابراين آنچه بعضي به شيعه نسبت داده اند كه مصحف فاطمه(س) در نزد شيعيان همان قرآن حقيقي است و امام عصر(عج) هنگام ظهور، آن را آشكار مي كند، و آن غير از اين قرآني است كه در دست رس مسلمانان مي باشد، نسبت بيهوده و ناروا است. به نقل از: پاسدار اسلام- ش246
[h=4]
[/h]
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
[h=4]پي نوشت ها:
[/h]1- اصول كافي، ج1، ص241، حديث.502- همان، ص240، حديث.2
3- همان، حديث.3
4- همان، ص241، حديث.4
5- همان، ص242، حديث8
منبع: آوینی
 
بالا