سید بحرالعلوم ( رحمة الله علیه)

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
متوفاى ۱۲۱۲ ق.



جلوه نور
محمد مهدی،فرزند سید مرتضى طباطبایى بروجردى ،از نوادگان امام حسن مجتبی(علیهالسلام) در یک خانواده روحانى و پرهیزکار،در شب جمعه از ماه شوال ۱۱۵۵ق./۱۱۱۳ش.در شهر کربلاى معلى پا به عرصه هستى نهاد[۱]. شبى که سید به دنیا آمد پدر وى در عالم خواب دید که امام رضا (علیهالسلام) دستور دادند «محمد بن اسماعیل بن بزیع» (از اصحاب امام کاظم و امام رضا و امام جواد علیهمالسلام)شمعى بر فراز بام سید مرتضى (منظور خود اوست) برافروزد. وقتى محمد بن اسماعیل آن شمع را روشن کرد نورى از آن شمع به آسمان بالا رفت که نهایت نداشت.[۲] پدر از آن رویاى راستین بیدار میشود و همزمان خبرمولود تازه رسیده را به او میدهند.


در محضر اساتید
او از دوران کودکى در دامن پر مهر و محبت مادر پاکدامنش و در پرتو توجهات پدر بزرگوارش سید مرتضى (متوفاى ۱۲۰۴ق.) به آداب و اخلاق اسلامى خو گرفت و رفته رفته رشد یافت. پس از گذراندن دورههاى علوم مقدماتى و سطح (فقه و اصول) در آغاز بلوغ به درس خارج که از سوى پدرش تدریس میشد راه یافت و پس از پنج سال درس و بحث فشرده به مقام بلند اجتهاد نایل آمد.[۳]


سید محمد مهدى همچنین در محضر اساتید بنام حوزه کربلا و نجف اشرف شرکت جست؛فرهیختگان بنامى چون: محمد باقر وحید بهبهانی(۱۱۱۸-۱۲۰۸ ق.)، شیخ یوسف بحرانى (۱۱۰۷-۱۱۸۶ ق.)، محمد تقى دورقى نجفی( متوفى ۱۱۸۶ق.) و مهدى فتونى نباطى عاملى (متوفى ۱۱۸۳ ق.). [۴]
اوحکمت و فلسفه را نزد آقا میرزاابوالقاسم مدرس فرا گرفت و آن حکیم وارسته نیز در نزد وى درس اصول و فقه را آموخت.[۵]
وحید بهبهانى در اواخر عمر خویش مردم را درمسائل و فتواهاى احتیاطى به سوى سید محمد مهدى راهنمایى میکرد[۶] و او را مجتهدى جامع الشرایط میدانست.
سید در سال ۱۱۸۶ ق. به قصد زیارت مرقد مطهر امام رضا (علیهالسلام) و دیدار با علماى بزرگ ایران وارد مشهد مقدس شد و در مدت اقامت شش یا هفت ساله[۷] خود در آن شهر ، علاوه بر دیدارهاى علمى با مردم و مباحثات با علما، در درس استاد میرزا مهدى اصفهانى خراسانى (۱۱۵۳-۱۲۱۸) شرکت کرد و فلسفه، عقاید و کلام را از آن مرد بزرگ آموخت و براندوخته علمى خویش افزود.
لقب «بحرالعلوم» از زبان این استاد براى اولین بار به سید محمد مهدى طباطبایى گفته شد. استاد که از هوش و استعداد او شگفت زده شده بود در حین درس خطاب به شاگرد خود میگوید: «اخا انت بحرالعلوم» یعنى تو دریاى علم هستی. ازآن لحظه سید به این لقب معروف شد.[۸]

 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
آثار علمى سید

آثارى که در کتابها از آنها نام بردهاند – که بعضى از آنها چاپ گردیده و برخى چاپ نشده است – بدین قرار است:



ـ المصابیح فى الفقه (در سه جلد)
ـ الفوائد فى الاصول
ـ مشکاه الهدایه
ـ الدره النجفیه (رسالهاى در فقه)
ـ رساله فى الفقیر والغنى
ـ رساله فى عصیر الزبیبى
ـ شرح الوافیه (در علم اصول فقه)
ـ تحفه الکرام (در تاریخ مکه و بیت الله الحرام)
ـ مناسک حج
ـ حاشیه بر کتاب شرایع (بحث طهارت)
ـ حاشیه برکتاب «الذخیره» سبزوارى
ـ الدره البهیه فى نظم رؤوس المسائل الاصولیه
ـ کتاب الرجال (معروف به فوائد الرجالیه)
ـدیوان شعر و رسالهاى فارسى در شناخت خدا.[۹]

آثار اجتماعى
با توجه به سنگینى مسؤولیتهاى علمى سید آثار اجتماعى و معنوى گرانبهایى از او مشاهده مینماییم که به نمونه هایى از آن یادگارها اشاره میکنیم:

۱ـ مشخص کردن مقام و جایگاه حضرت حجه بن الحسن (عج) در مسجد سهله و بناگذارى قبهاى در این جایگاه مقدس

۲ـ بنا کردن گلدسته در صحن شریف علوى در طرف جنوبى و تعمیر دیوارهاى صحنهاو حجرههایى که در حال خرابى بود.
۳ـ ترغیب و راهنمایى نسبت به تعمیرمسجد شیخ طوسى در نجف اشرف.
۴ـ ایجاد کتابخانه خطى (مکتبه بحرالعلوم)
۵ـ بالا آوردن ارتفاع مسجد کوفه به منظور سهولت در تطهیر و پاک نمودن آن.
۶ـ مشخص کردن جایگاه مسجد رأس الحسین در نجف اشرف.
۷ـ تعیین جایگاه قبر مختار ثقفى که الان به قبر مسلم معروف است.
۸ـ تعیین جایگاه مرقد حضرت هود و صالح (علیهماالسلام) در نجف اشرف.
۹ـ اضافه کردن مقدارى از اراضى به مسافت حرم مطهر و ایجاد تأسیساتى در اطراف حرم که مورد نیاز زوار بود.[۱۰]

 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
سر عشق

به منظور درک بیشتر عظمت و بزرگى سید بحرالعلوم چند نمونه از ارتباط و دیدارهاى وى با حضرت مهدى (عج) را بیان میکنیم.




الف) ناقه سوار
آخوند ملا زین العابدین سلماسى – از شاگردان و یاران نزدیک سید – میگوید: ایامى که در جوار خانه خدا نزد سید به خدمت مشغول بودم، روزى اتفاق افتاد که در خانه چیزى نداشتیم. مطلب را به سید عرض کردم، چیزى نفرمود. از عادات جناب بحرالعلوم این بود که صبح اول وقت طوافى دور کعبه میکرد و به خانه میآمد و به اتاقى که مخصوص خودش بود، میرفت. ما قلیان تنباکویى براى او میبردیم، آن را میکشید و براى هر صنفى بر طریق مذهبش درس میگفت. در آن روزى که از تنگدستى شکایت کردم، چون از طواف برگشت به حسب عادت قلیان را حاضر کردم که ناگهان کسى در را کوبید. سید بحرالعلوم بشدت مضطرب شد و به من گفت: قلیان را بگیر و از اینجا بیرون ببر. آنگاه خود با شتاب به طرف در رفت و آن را باز کرد. شخص بزرگوارى در لباس عربى داخل و در اتاق سید نشست و سید در نهایت فروتنى و ادب دم در نشست. ساعتى نشستند و با یکدیگر سخن گفتند. آنگاه برخاست و در خانه را باز کرد و دست مهمان را بوسید. او را برناقهاى که دم در خانه خوابانده بود سوار کرد. مهمان رفت و بحرالعلوم با رنگ دگرگون بازگشت و حوالهاى به دست من داد و گفت: این حوالهایست براى مرد صرافى که در بازار صفاست.نزد او برو و هر چه بر او حواله شده بگیر. آن حواله را گرفتم و آن را نزد همان مرد که سید سفارش کرده بود، بردم. مرد چون حواله را گرفت به آن نظر نمود و آن را بوسید و گفت: برو چند باربر و کارگر بیاور. پس رفتم و چهار باربر آوردم. به قدرى که آن چهارنفر قدرت حمل داشتند، پول آن زمان را برداشتند و به منزل آوردند. من فورى برگشتم نزد آن صراف که از حال او و نویسنده حواله جویا شوم که او چه کسى بود. وقتى رفتم نه صرافى را دیدم و نه مغازهاى را که دیده بودم. از مغازه صراف پرس و جو کردم، گفتند: ما اصلا در اینجا دکان صرافى ندیدهایم.[۱۱]

ب) مانند دریا
میرزاى قمى – نویسنده کتاب قوانین – میگوید: من با علامه بحرالعلوم در درس آقا وحید بهبهانى هم مباحثه بودم. اغلب من براى او بحث را تقریر میکردم تا اینکه به ایران آمدم وکم کم شهرت علمى سید بحرالعلوم به همه جا رسید و من تعجب میکردم. تازمانى که خدا توفیق عنایت فرمود که براى زیارت عتبات موفق بشوم. وقتى به نجف اشرف وارد شدم سید را ملاقات کردم. مسألهاى عنوان شد، دیدم سید بحرالعلوم دریاى مواج و عمیقى از دانشهاست. پرسیدم: آقا ما که با هم بودیم، شما این مرتبه را نداشتید و از من استفاده میکردید، حال شما را مانند دریا میبینم. سید فرمود: میرزا، این از اسراراست که به تو میگویم. تا من زندهام به کسى نگو وکتمان بدار. من قبول کردم،آنگاه فرمود: چگونه این طورنباشم و حال آنکه آقایم (حجه بن الحسن عج) مرا شبى در مسجد کوفه به سینه مبارک خود چسباند.[۱۲]

ج) تلاوت قرآن

میرزا حسین لاهیجى به نقل از شیخ زین العابدین سلماسى میگوید: روزى بحرالعلوم وارد حرم مطهر امام على (علیهالسلام) شد و سپس این شعر را زمزمه کرد:
چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن
پس از آن از بحرالعلوم سبب خواندن این شعر را پرسیدم فرمود: چون وارد حرم حضرت على (علیهالسلام)شدم دیدم مولایم حجه بن الحسن (عجل الله تعالى فرجه الشریف) در بالاى سر به آواز بلند قرآن تلاوت میکند. چون صداى آن بزرگوار را شنیدم این شعر را خواندم.[۱۳]

غروب آفتاب
سید بحرالعلوم که به علت بیمارى مدتى توان تدریس نداشت و در منزل به مطالعه و تألیف مشغول بود، سرانجام در روز ۲۴ ذیحجه (یا رجب) سال ۱۲۱۲ ق. رخ از دیار فانى برتافت و به عالم بالا پرواز کرد.

درگذشت سید در عالم اسلام اثرى عمیق برجاى گذاشت و دنیاى شیعه را در ماتم فرو برد. پیکر مطهر او پس از تشییع باشکوه و اقامه نماز،در جنب مرقد شیخ طوسى در نجف دفن شد.

 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

[۱] - فوائد الرضویه: شیخ عباس قمی، ص ۶۷۶- مستدرک الوسایل: میرزا حسین نوری، ج ۳، ص ۳۸۳ – قصص العلماء: میرزا محمد تنکابنی: ص ۱۶۸ – اعیان الشیعه: محسن امین عاملی: ج ۱۰،ص ۱۵۸.
[۲] - فوائد الرضویه: ص ۴۷۶ – قصص العلماء: ص ۱۶۸ – اختران تابناک: ذبیح الله محلاتی: ج ۱، ص ۴۱۲.
[۳] - مقدمه فوائد الرجالیه: ص ۳۳؛فقها نامدار شیعه: عقیقى بخشایشی:ص ۲۱۹.
[۴] - سید بحرالعلوم دریاى بى ساحل: نورالدین على لو: ص ۲۵-۳۲.
[۵] - مقدمه فوائد الرجالیه.
[۶] - مکارم الاثار: ج ۱، ص ۴۱۷-۴۲۱.
[۷] - اعیان الشیعه: ج ۱۰، ص ۱۵۹.
[۸] - روضات الجنات: سید محمد باقر خوانساری: ج ۷، ص ۲۰۴.
[۹] - اعیان الشیعه: ج ۱، ص ۱۶۰ – شعراى الغری: ج ۱۲، ص ۱۳۹.
[۱۰] - مقدمه فوائد الرجالیه: ص ۹۵-۹۶ – ماضى النجف و حاضرها:ج ۱، ص ۹۶، ۱۰۵ و ۲۴۶.
[۱۱] - منتهی الآمال: شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۵۴۷ – فوائد الرضویه: ص ۶۸۰.
[۱۲] - گنجینه دانشمندان: محمد شریف رازی: ج ۸، ص ۳۷۱.
[۱۳] - فوائد الرضویه: ص ۶۸۲.
 
بالا