من کافرم!!

!WARNING!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"


راستش من فکر میکنم تو خود این نوع سوالات هم دچار سفسطه شدین .
یخورده این نوع سوالات غیر واقعیه و حتی بدور از عقل .. کمی مستدل تر باشه بهتره ..
با عرض شرمندگی البته

بسم رب الحسین .. .
این شبهه مطرحه که به تسلسل بر میخوره . مستدل تر از این!؟ دلیل بیارید.

پ.ن :دو روز دیگه پست آخر میدم انشاالله.
 

!WARNING!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
بسم رب الحسین .. .
اگر کس دیگه ای نمیخواد پاسخ بده و مشارکت کنه .

شروع کنم به پاسخ دادن به شبهه و اثبات از طریق برهان عقلی
 

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
اصلا جهانی که بدون خدا باشه نمیشه تصور کرد. شما یک سازنده ساعت رو فرض کن. ساعتو می سازه و بعد دیگه تموم میشه ولی خدا ما را افریده و برای بقا و رسیدن به هدف هم یاریمون میکنه. اصلا وجود بدون خدا ممکن نیست:bye1:
 

فدایی رهبر

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"

بسم رب العالمین.
سلام علیکم.
بنابر صحبت خودتون ما فرض رو بر این میگیریم که شما کافر هستید.
بنابر اطلاعات بنده در این صورت شما باید جزو یکی از 3 دسته ی زیر باشید.
دسته اول:شما کمونیست هستید و معتقدهستید که کلا این جهان خالق نداره و خدایی نیست.
دسته ی دوم:شما بت پرست هستید.
دسته ی سوم: شما موجودات زنده ای همچون موش و گاو خورشید و ماه را میپرستید.
حالا میخوام براتون توضیح بدم.
دسته اول تجربیون هستند یعنی معتقدند عالم بر اساس ماده آفریده شده.
ما در جامعه شناسی بیان میکنیم که جوامعی که علم را محدود به دانش تجربی و آزمون پذیر میدانند و ابزار عقل و وحی را به عنوان دو وسیله معرفت معتبر نمیدانند نمیتوانند از حق یا باطل بودن عقاید و ارزش ها سخن بگویند توان داوری ارزشی ندارند.
اشکالی که به دسته دوم میگیریم این است که توان حرکت ندارند و بهتر بگم موجودزنده نیستند پس چیزی که نمیتواند حرکت و زندگی کند قدرت خلق ساده ترین چیز را ندارد چه رسد به جهانی با این نظم و انسان موجودی پیچیده.
تفاوت دسته سوم با دسته دوم درزنده بودن و حرکت است.این دسته علی رغم این دو ویژگی مثبت محدود به نیاز های مادی است.یعنی همچون مخلوقش نیاز مادی (خوردن، خوابیدن، آشامیدن و...)دارد.
و مشکل دیگر این که قدرت تعقل ندارند.
این مخالف عقل انسان است که چیزی پایین تر و محدودتر از خودش را بپرستد.حتی در عشق های به اصطلاح عشق طرف زمانی که غرق در معشوق میشود دیگر نقص او را نمیبیند و اورا همانند بت و در مقام خدای خود میپرستد که البته درجایی متوجه این اشتباه میشود که دیگر دیر است.
بحث خورشید و ماه هم که در قران آمده است.در داستانی حضرت ابراهیم به صورت نمادین ماه و خورشید و ستارگان را به ترتیب به عنوان خدا قرار میدهد، پس از مدتی متوجه میشود که افول میکنند.
فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ (نعام 77)
فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ(انعام78)

ساده ترین نتیجه :خدا یا خالق باید موجودی زنده دارای قدرت حرکت و برتر از مخلوق خود باشد.مادی نباشد ومحدود به نیاز مادی نباشد(ما در محدودبودن محدودیت زمانی و مکانی نیز مدنظرمان هست که خداوند باچشم دیده نمیشود)
پس خدایی باید باشد که این توانایی ها را داشته باشد.
 

!WARNING!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"

بسم رب العالمین.
سلام علیکم.
بنابر صحبت خودتون ما فرض رو بر این میگیریم که شما کافر هستید.
بنابر اطلاعات بنده در این صورت شما باید جزو یکی از 3 دسته ی زیر باشید.
دسته اول:شما کمونیست هستید و معتقدهستید که کلا این جهان خالق نداره و خدایی نیست.
دسته ی دوم:شما بت پرست هستید.
دسته ی سوم: شما موجودات زنده ای همچون موش و گاو خورشید و ماه را میپرستید.
حالا میخوام براتون توضیح بدم.
دسته اول تجربیون هستند یعنی معتقدند عالم بر اساس ماده آفریده شده.
ما در جامعه شناسی بیان میکنیم که جوامعی که علم را محدود به دانش تجربی و آزمون پذیر میدانند و ابزار عقل و وحی را به عنوان دو وسیله معرفت معتبر نمیدانند نمیتوانند از حق یا باطل بودن عقاید و ارزش ها سخن بگویند توان داوری ارزشی ندارند.
اشکالی که به دسته دوم میگیریم این است که توان حرکت ندارند و بهتر بگم موجودزنده نیستند پس چیزی که نمیتواند حرکت و زندگی کند قدرت خلق ساده ترین چیز را ندارد چه رسد به جهانی با این نظم و انسان موجودی پیچیده.
تفاوت دسته سوم با دسته دوم درزنده بودن و حرکت است.این دسته علی رغم این دو ویژگی مثبت محدود به نیاز های مادی است.یعنی همچون مخلوقش نیاز مادی (خوردن، خوابیدن، آشامیدن و...)دارد.
و مشکل دیگر این که قدرت تعقل ندارند.
این مخالف عقل انسان است که چیزی پایین تر و محدودتر از خودش را بپرستد.حتی در عشق های به اصطلاح عشق طرف زمانی که غرق در معشوق میشود دیگر نقص او را نمیبیند و اورا همانند بت و در مقام خدای خود میپرستد که البته درجایی متوجه این اشتباه میشود که دیگر دیر است.
بحث خورشید و ماه هم که در قران آمده است.در داستانی حضرت ابراهیم به صورت نمادین ماه و خورشید و ستارگان را به ترتیب به عنوان خدا قرار میدهد، پس از مدتی متوجه میشود که افول میکنند.
فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ (نعام 77)
فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ(انعام78)

ساده ترین نتیجه :خدا یا خالق باید موجودی زنده دارای قدرت حرکت و برتر از مخلوق خود باشد.مادی نباشد ومحدود به نیاز مادی نباشد(ما در محدودبودن محدودیت زمانی و مکانی نیز مدنظرمان هست که خداوند باچشم دیده نمیشود)
پس خدایی باید باشد که این توانایی ها را داشته باشد.


بسم رب الحسین .. .

اول : لطف کنید با فنت معمولی بنویسید اینطور اصلا خونده نمیشه!!

دوم : وقتی میگیم خدا رو قبول ندارم به من اثبات کنید پس فقط میشه دسته ای که خدا ندارد اونی که گاو میپرسته و خورشید و ماه و اونی که بت میپرسته به وجود خدایی اعتقاد دارد که حالا مشکل سر مصادیقشه که بعد بحث میکنم.

سوم : وقتی خدا رو میخوایم اثبات کنیم باید فرا دینی عمل بشه یعنی آیات قرآن و دیگر کتب الهی هیچ کاربردی ندارد چرا که درون دینی است باید فرا دینی عمل کنیم.

پس همچنان شبهه در جای خود باقیست.

پ.ن : پست های بنده فقط برای ایجاد شبهه است در پایان به پاسخ تکمیلی خواهیم پرداخت
 

!WARNING!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
بسم رب الحسین .. .
اگر کسی نمیخواد مشارک کنه دیگه من شروع کنم به نوشتن؟!

اول پاسخ ساده و کلی و بعد برسی بقیه شبهه ها در این پاسخ و جواب دادن به اون ها .


 

!WARNING!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
بسم رب الحسین .. .

بر اساس براهین چهارگانه به اثبات واجب الوجودیت خدا میپردازیم .
با ما همراه باشید . ..
 

!WARNING!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
بسم رب الحسین .. .

مفاهیم اولیه ==>>

تسلسل : یعنی بدون ابتدا ، بدون سر آغاز و استارت = در علم فلسفه رد شده و باطل است

دور : ایجاد حلقه ، علت وابسته به معلول ، = در علم فلسفه رد شده و باطل است

ممکن الوجود : زمانی بوده است که این موجود نبوده ، و زمانی خواهد بود که این موجود نباشد ، ممکن است باشد و ممکن است نباشد ، عدم و وجودش خللی ایجاد نخواهد کرد

واجب الوجود : موجودی که وجودش نیاز است ، و همیشه بوده هست و خواهد بود ، یعنی وجودش ضرورت دارد برای بودنش

برهان : علت دلیل منطقی (در تاپیکی جداگانه به انواع برهان ها میپردازیم.)




 

!WARNING!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
بسم رب الحسین .. .

مفاهیم اولیه ==>>

تسلسل : یعنی بدون ابتدا ، بدون سر آغاز و استارت = در علم فلسفه رد شده و باطل است

دور : ایجاد حلقه ، علت وابسته به معلول ، = در علم فلسفه رد شده و باطل است

ممکن الوجود : زمانی بوده است که این موجود نبوده ، و زمانی خواهد بود که این موجود نباشد ، ممکن است باشد و ممکن است نباشد ، عدم و وجودش خللی ایجاد نخواهد کرد

واجب الوجود : موجودی که وجودش نیاز است ، و همیشه بوده هست و خواهد بود ، یعنی وجودش ضرورت دارد برای بودنش

برهان : علت دلیل منطقی (در تاپیکی جداگانه به انواع برهان ها میپردازیم.)

بسم رب الحسین .. .

پ.ن : وجود موجودات بر دوگونه بیشتر نمیتواند باشد ، یا موجودات ممکن الوجودند و یا واجب الوجود
در علم فلسفه و هیچ علم دیگیری هنوز مورد دیگری پیدا نشده :D ، پس موجودات یا ممکن اند یا واجب برای وجود داشتن . (در برهان امکان و وجوب بیشتر بهش میپردازیم)

پ.ن 2 : مثالی برای تفهیم تسلسل : لشکری را فرض کنید برای حمله شرط میگذارد ، سرباز اول میگوید هروقت بغل دستی حمله کند من هم میروم ، و سرباز دومی میگوید هروقت سرباز سه برود و سه میگوید هروقت چهار برود و الی آخر .
به نظر شما این ارتش چه زمانی حرکت میکند؟! این مثال تسلسل بود یعنی ابتدا نداره ، هیچ وقت سربازی حرکت نمکینه همینطور دو به سه ، سه به چهار ، چهار به پنج ، پنج به شش و الی آخر .. .

پ.ن : 3 : مثالی برای تفهیم دور : فرض کنید موجود الف موجود ب را می آفریند. حال ما ادعا میکنیم که موجود ب هم موجود الف را می آفریند ، این میشه دور حالا برای اینکه واضح تر بشه علت نقضش رو بیان میکنم.

موجود الف موجود ب را می آفریند : یعنی الف وجود دارد و ب در عدم به سر میبرد.
موجود ب موجود الف را می آفریند : یعنی الف در عدم به سر میبرد و ب وجود دارد.

به این میگن اجماع نقیضین ، یعنی الف در آن واحد هم باید باشد و هم باید عدم باشد ، و ب هم باید باشد و در آن واحد عدم باشد یعنی نباشد.
مثال ساده ترش همون مرغ اول بوده یا تخم مرغ؟! :D
 
بالا