|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ((... مهـــــد کودکــــــ گلـــــهای منــــــــــجی...))|̲͡

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"

قصه ی کربلا




ba1398.jpg


یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود
هزار و سیصد سال پیش یک خبر مهمی بود



بچه ها خوب گوش کنید حواس هاتون را جمع کنید

به صورت قصه می گم
66411592498394594959.gif

اما این افسانه نیست و قصه نیست
شرح فداکاری یک انسان است


که حسینش (ع) نامند

******************

در خوبی و پاکی در صبر و شکیبایی در حسن و جوانمردی
در بندگی

وطاعت او را نبود مانند

پدرش شیر خدا، مادرش فاطمه ی زهرا بود
راه او راه خدا، خوبی از چهره ی او پیدا بود


66411592498394594959.gif



 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"

قصه ی کربلا





به دعوت مردم شهر کوفه با دوستان و خویشان با یاران و فرزندان
به سوی آن شهر رفت

******************

بهر سوی آن ناکسان مردم نااهل رفت

آن کوفیان نادان بستند ره برآنان با یاران و فرزندان از غفلت و گمراهی

66411592498394594959.gif


یک باره یادشان رفت پروردگار خود را


غرقه به خون نمودند کودک شش ماهه اش
قطعه به قطعه کردند اکبر مردانه اش



66411592498394594959.gif




 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"

قصه ی کربلا





به ظهر روز دهم به دست مردی پلید
به نام شمر لعین جدا شد از تن سرش



برآسمان غلغله فتاده از این ستم

66411592498394594959.gif


من چه بگویم چه شد؟ یک سره تاریک شد
جهان، زمین، آسمان



خاک به رنگ خون شد از ستم ظالمان

ای دوستان خوبم شما این را بدانید:


حق تا ابد پاینده است
باطل همیشه مرده است ******** راه حسین(ع) راه ماست

شیوه ی او کارماست

66411592498394594959.gif


درود ما برحسین(ع)

لعنت ما بریزید




 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
شیوه ی برخوردبا سخنان ناروا

روزى امام سجاد علیه السلام از منزل خارج شد، مردى به او برخورد کرد و حضرت را مورد بدگوئى قرار داد. غلامان و اطرافیان امام علیه السلام بسوى او رفتند تا وى را تنبیه کنند.


امام علیه السلام فرمود: را رها کنید آنگاه در برابر آن مرد جسور قرار گرفت و گفت : عیبهاى من که خداوند آنها را پوشانده است بیشتر از آن است که تو از آنها آگاه نشده اى . آیا نیازى دارى که آن را بر آورده سازم ؟


مردجسور خجالت زده شد. آنگاه امام علیه السلام عبائى که بر دوش او انداخت و دستور داد هزار درهم به او دادند. پس از این واقعه آن مرد همواره به امام علیه السلام مى گفت : شهادت مى دهم که تو از اولاد پیامبران هستى.
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"







ترانه زیبا و شنیدنی جشن بهمن

رسیده جشن بهمن
جشن بزرگ میهن


کلاس ما دوباره
شده پر از ستاره


پر از گل و قاصدک
شکوفه و شاپرک


شده پر از پرنده
پر از صدای خنده


نقل و نبات و لبخند
گلاب و عود و اسپند


میهن ما شاد شاد
از غم و غصه آزاد







منبع:آیه های انتظار
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"





نگین حلقه مردم



می آید از دور
ب
ا یک بغل گل

می آورد او
یک باغ سنبل


بر چهره او

لبخند پیداست

یعنی که امروز
یک روز زیباست


وقتی که آمد

لب ها شکفتند

با رهبر خود
صد نکته گفتند


آن روز رهبر

مثل نگین بود

در حلقه ما
او بهترین بود.






 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"







سرود کودکانه زیبای

"روز خوب پیروزی"


مثل غنچه بود آن روز

غنچه ای که روییده

در هوای بهمن ماه
بر درخت خشکیده

مثل آب بود آن روز

آب چشمه ای شیرین

چشمه ای که می بیند
مرد تشنه ای غمگین

گرچه در زمستان بود

چون بهار بود آن روز

سرزمین ما ایران
لاله زار بود آن روز

روز خنده ما بود
روز گریه دشمن

روز خوب پیروزی

بیست و دوم بهمن

86301821691905586431.gif


منبع:آیه های انتظار

 
بالا