صید آهو

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
[h=3]امام باقر (ع) می فرماید: من و گروهی در حضور پدرم امام سجاد (ع) بودیم ناگهان آهویی از صحرا آمد و در چند قدمی پدرم ایستاد و ناله کرد.[/h][h=3][/h][h=3]حاضران از پدرم پرسیدند: این آهو چه می گوید؟ فلانی بچه ام را گرفته او از دیروز شیر نخوده است او را نزد من بیاورید تا به او شیر بدهم.[/h][h=3][/h][h=3]امام از صیاد خواست تا بچه آهو را بیاورد. آن صیاد قبول کرد همان که آهو بچه اش را دید پاهایش را به زمین کوبید و او را شیر داد حاضران و امام که این لحظه را دیدند از صیاد خواستند تا آهو را آزاد کند. صیاد پذیرفت امام آهو را به مادرش داد. سپس آهو سر و صدایی کرد و رفت. حاضران از امام پرسیدند؟ آهو چه گفت؟ امام فرمودند: برای شما در پیشگاه خداوند دعا کرد و پاداش نیک برای شما طلبید.[/h]

http://www.quran-times.com/qt/index.php?module=htmlpages&func=display&pid=36


[h=3][/h][h=3][/h]
 
بالا