توسل در قرآن

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
توسل از موضوعاتی است كه در آیات و روایات اسلامی مورد توجه و سفارش قرار گرفته است و در میان مسلمانان به ویژه شیعیان جایگاه و اهمیت ویژه ای دارد، در این نوشتار توسل از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار می گیرد:

«توسل» از ماده «وسل» به معنی تقرّب جستن و یا چیزی كه باعث تقرّب به دیگری از روی علاقه و رغبت می‎شود؛ می‎باشد.(1) و توسل شامل شفاعت نیز می‎شود. «شفاعت» از ماده «شفع» به معنی ضمیمه كردن چیزی به همانند او است(2) و در مفهوم قرآنی، شخص گناهكار به خاطر پاره‎ای از جنبه‎های مثبت (مانند: ایمان، عمل صالح و...) شباهتی با اولیاء الله پیدا می‎كند و آنها با كمك‎های خود او را به سوی كمال سوق می‎دهند و از پیشگاه خداوند تقاضای عفو می‎كنند (ص: 52) به عبارت دیگر می‎توان گفت: قرار گرفتن موجود قویتر و برتر در كنار موجود ضعیفتر و كمك نمودن به او در راه پیمودن مراتب كمال است.(3)
 

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
آیه‎ای كه به مسئله «توسل» اشاره دارد؛ آیه 35 سوره مائده است كه خداوند می‎فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» ای كسانی كه ایمان آورده‎اید پرهیزكاری پیشه كنید و وسیله‎ای برای تقرب به خدا، انتخاب نمائید و در راه او جهاد كنید، باشد كه رستگار شوید.

وسیله در آیه فوق، معنای بسیار وسیعی دارد و هر كار و هر چیزی كه باعث نزدیك شدن به پیشگاه مقدس پروردگار می‎شود؛ شامل می‎گردد. همانطوركه حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند: بهترین چیزی كه به وسیله آن می‎توان به خدا نزدیك شد؛ ایمان به خدا و پیامبر او و جهاد در راه او، نماز، زكات، روزه، حج، صله رحم، انفاق ... می‎باشد.(4)
 

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
و از آیات دیگر نیز استفاده می‎شود كه وسیله قرار دادن مقام انسان صالحی در پیشگاه خداوند و درخواست حاجت از خداوند به خاطر آن وسیله، به هیچ وجه ممنوع نیست همانطور كه حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ از خداوند برای عمویش، طلب استغفار كرد، قرآن می‎فرماید: و استغفار ابراهیم برای پدرش (عمویش آزر) فقط به خاطر وعده‎هایی بود كه به او داده بود (تا وی را به سوی ایمان جذب كند) امّا هنگامی كه برای او روشن شد كه وی دشمن خداست از او بیزاری جست، چرا كه ابراهیم مهربان و بردبار است».(5) یا در سوره یوسف آیه 97، زمانی كه گناهان برادران یوسف آشكار شد، آنها به پدرشان گفتند: ای پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه كه ما خطاكار بودیم.

این آیات نشان می‎دهد كه انسان‎های صالح را می‎توان وسیله برای استغفار و طلب حاجت از خداوند قرار داد. این توسل در حقیقت توجه به خداست نه غیر خدا.
 

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
متوسل شدن به افراد در حقیقت توسل به مقام روحانی آنهاست كه روح خود را پرورش داده و به كمالاتی رسیدند. و روح برای بقاست نه برای فنا. لذا میتوان به افرادی كه در قید حیات نیستند؛ متوسل شد. عالم اهل تسنن در كتاب «وفاء الوفا» مینویسد: مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پیشگاه خداوند از پیامبر و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم بعد از رحلتش و هم در عالم برزخ و هم در روز رستاخیز. عمر بن خطاب میگوید: حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ به پیشگاه خداوند چنین عرض كرد: یا رب اسئلك بحق محمد لما غفرت لی؛ خداوندا! به حق محمد از تو تقاضا می كنم كه مرا ببخش!(6)

در زمان خلیفه دوم سالی قحطی شد، بلال به همراه عدهای از صحابه بر سر قبر پیامبر آمد و چنین گفت یا رسول الله! استسق لامتك... فاعفم قد هلكوا...» ای پیامبر! از خدایت برای امتت باران بفرست كه ممكن است همه هلاك شوند.(7) با وجود روایات زیاد در كتابهای اهل تسنن باز هم گروهی از آنان به مسئله توسل و شفاعت خرده میگیرند و آن را انكار میكنند و آن را نوعی استقلال در مقابل خداوند تلقّی میكنند. در حالی كه از این جمله غافل هستند كه متوسل شدن به انبیاء و ائمه ـ علیهم السّلام ـ در حقیقت متوسل شدن به خداست. و آنها عملی را جز با رضایت و اذن خداوند انجام نمیدهند.
«قل لا املك لنفسی ضرّاً و لا نفعاً الا ما شاء الله؛(8) بگو! من برای خودم زیان و سودی را مالك نیستم، مگر آن چه خدا بخواهد».
علاوه بر این، توسل روح امید را افزایش روح یأس را كاهش و ایجاد رابطه معنوی با خدا و اولیاء الله و تحصیل رضایت خداوند و توجه به سلسله شافعان و... را به وجود میآورد.
 

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
پی نوشت:

1. قاموس قرآن، سیدعلی اكبر قرشی، دارالكتب الاسلامیه، طهران، ذیل ماده «وسل».
2 . همان،ذیل ماده «شفع».
3 . تفسیر نمونه، حضرت آیت الله مكارم شیرازی، دارالكتب الاسلامیه، تهران، ج 1، ص 223.
4 . نهج البلاغه، خطبه 110.
5 . توبه، 114.
6 . به نقل از تفسیر نمونه، ج 4، ص 367؛ وفاء الوفاء، ج 3، ص 371.
7 . به نقل از تفسیر نمونه، ج 4، ص 369؛ وفاء الوفاء، ج 3، ص 371.
8 . یونس، 49.
 
بالا