در اين رابطه لازم است در سه محور بحث را متمركز كنيم:
1 . تاريخچه تفكر و عقايد وهابيت: عقايد و تفكرات مذهبي كه اساس و اصول فرقه وهابيت را ميسازد، قرنها پيش بذر آن بوسيله بعضي از علمايي كه خودشان را به مذهب حنبلي، يكي از مذاهب اهل سنت نسبت، ميدادهاند پاشيده شده و رفته رفته از حوزه فكري پديد آورنده آن، تجاوز نموده و بعضي از عوام نيز در دام و حصار اين عقايد انحرافي و نفاق قرار ميگيرند.
اعتقادات اولية فرقه وهابيت را مسئله زيارت قبور انبياء و صلحاء، شفاعت و متوسل به آنان تشكيل داده و از همين جا با ساير مذاهب اسلامي راهشان را جدا نموده اين مسائل را اساس توحيد و شرك قرار داده و بر همين مبنا همة مسلمين را كافر و مشرك ميدانند. و ساير اختلافات وهابيت با مسلمين نيز در حقيقت از همين جا ناشي ميشود.
مبدع و پديد آورندة اصلي عقايد وهابيت احمدبن عبدالحليم معروف به ابن تيميه است كه در سال (661 ق) در شهر حران يكي از شهرهاي سوريه فعلي متولد گرديد.[1] اگرچه چند سال قبل از او در قرن چهارم هجري «ابو محمد بر بهاري» يكي ديگر از علماء حنبلي زيارت قبور را منع كرده بود كه از طرف خليفه عباسي مورد انكار قرار ميگيرد و در همين قرن چهارم، عبدالله بن محمد عبكري حنبلي معروف «به ابن لطه» متوفاي 1378 قمري زيارت و شفاعت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را انكار نموده و سفر براي زيارت قبر آن حضرت را سفر معصيت دانست.[2] ولكن ابن تيميه اعتقاد به حرمت زيارت و حرمت طلب شفاعت از پيامبر اسلام و ساير اولياء را با ضميمه يك سلسله عقايد و تفكرات جديد ديگر به طور حساب شده، در كتابهاي متعدد به صورت گسترده و بر محور شرك وتوحيد ـ (كه در حقيقت تمام اعتقادات او از دشمني با اهل بيت پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله) ـ نشأت گرفته است) ـ تدوين نموده و براي اخلاف خودش به جا گذاشت. و در برابر آراء و نظريات ابداع شده ابن تيميه، علماء بزرگ اسلامي اعم از شيعه و سني هم عصر او آرام ننشسته و كتابهاي زيادي را در ردّ عقايداو نوشتهاند. ابن بطوطه،عبدالله بن سعد يافعي، تقي الدين سبكي، ابن حجر مكي، قاضي احنائي هر كدام به ترتيب كتابهاي بنام تحفة النظار مرآت الجنان، شفاء السقام في زيارة خير الانام، جوهر المنظم في زيارة قبر النبي مكرم و المقالة المرضيه در ردّ عقايد ابن تيميه نوشته و همچنين ابوحيان اندلسي، كمال الدين زملكاني،ابوبكر الحصيني، ابن حجر عسقلاني، شيخ موسوي عبدالعظيم هندي، حافظ ذهبي، هر كدام به سهم خود عقايد و نظرات ابن تيميه را مردود شمرده و منافات و تضاد آراء او را با اسلام به اثبات رساندهاند.[3] و بالاخره علمأ اهل سنت به خصوص علماء شافعي و مالكي مخالفتشان را با ابن تيميه از حوزه نظر به حوزه عمل برده و چندين بار او را راهي زندان حكام وقت نموده كه در سال 728 قمري در زندان ميميرد.[4]
بعد از مرگ ابن تيميه شاگرد مخلص او بنام محمد بن ابوبكر معروف به ابن قيم الجوزيه كتابها و آثار استادش را جمعآوري كرده و در ترتيب و تبويت و انتشار آن تلاشهاي پيگير را متحمل شده و خود نيز كتابهاي متعددي را براي حفظ و دفاع از عقايد استادش نگاشته است.[5]
بعد از ابن قيم كسي به نام حامي عقايد ابن تيميه معروف نميباشد و اين عقايد همين طور در ميان كتابهاي آنان باقي ميمانند تا اينكه شخصي به نام محمد بن عبدالوهاب به عنوان مجدّد دين در قرن دوازدهم هجري قمري سر از نجد عربستان درميآورد.
1 . تاريخچه تفكر و عقايد وهابيت: عقايد و تفكرات مذهبي كه اساس و اصول فرقه وهابيت را ميسازد، قرنها پيش بذر آن بوسيله بعضي از علمايي كه خودشان را به مذهب حنبلي، يكي از مذاهب اهل سنت نسبت، ميدادهاند پاشيده شده و رفته رفته از حوزه فكري پديد آورنده آن، تجاوز نموده و بعضي از عوام نيز در دام و حصار اين عقايد انحرافي و نفاق قرار ميگيرند.
اعتقادات اولية فرقه وهابيت را مسئله زيارت قبور انبياء و صلحاء، شفاعت و متوسل به آنان تشكيل داده و از همين جا با ساير مذاهب اسلامي راهشان را جدا نموده اين مسائل را اساس توحيد و شرك قرار داده و بر همين مبنا همة مسلمين را كافر و مشرك ميدانند. و ساير اختلافات وهابيت با مسلمين نيز در حقيقت از همين جا ناشي ميشود.
مبدع و پديد آورندة اصلي عقايد وهابيت احمدبن عبدالحليم معروف به ابن تيميه است كه در سال (661 ق) در شهر حران يكي از شهرهاي سوريه فعلي متولد گرديد.[1] اگرچه چند سال قبل از او در قرن چهارم هجري «ابو محمد بر بهاري» يكي ديگر از علماء حنبلي زيارت قبور را منع كرده بود كه از طرف خليفه عباسي مورد انكار قرار ميگيرد و در همين قرن چهارم، عبدالله بن محمد عبكري حنبلي معروف «به ابن لطه» متوفاي 1378 قمري زيارت و شفاعت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را انكار نموده و سفر براي زيارت قبر آن حضرت را سفر معصيت دانست.[2] ولكن ابن تيميه اعتقاد به حرمت زيارت و حرمت طلب شفاعت از پيامبر اسلام و ساير اولياء را با ضميمه يك سلسله عقايد و تفكرات جديد ديگر به طور حساب شده، در كتابهاي متعدد به صورت گسترده و بر محور شرك وتوحيد ـ (كه در حقيقت تمام اعتقادات او از دشمني با اهل بيت پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله) ـ نشأت گرفته است) ـ تدوين نموده و براي اخلاف خودش به جا گذاشت. و در برابر آراء و نظريات ابداع شده ابن تيميه، علماء بزرگ اسلامي اعم از شيعه و سني هم عصر او آرام ننشسته و كتابهاي زيادي را در ردّ عقايداو نوشتهاند. ابن بطوطه،عبدالله بن سعد يافعي، تقي الدين سبكي، ابن حجر مكي، قاضي احنائي هر كدام به ترتيب كتابهاي بنام تحفة النظار مرآت الجنان، شفاء السقام في زيارة خير الانام، جوهر المنظم في زيارة قبر النبي مكرم و المقالة المرضيه در ردّ عقايد ابن تيميه نوشته و همچنين ابوحيان اندلسي، كمال الدين زملكاني،ابوبكر الحصيني، ابن حجر عسقلاني، شيخ موسوي عبدالعظيم هندي، حافظ ذهبي، هر كدام به سهم خود عقايد و نظرات ابن تيميه را مردود شمرده و منافات و تضاد آراء او را با اسلام به اثبات رساندهاند.[3] و بالاخره علمأ اهل سنت به خصوص علماء شافعي و مالكي مخالفتشان را با ابن تيميه از حوزه نظر به حوزه عمل برده و چندين بار او را راهي زندان حكام وقت نموده كه در سال 728 قمري در زندان ميميرد.[4]
بعد از مرگ ابن تيميه شاگرد مخلص او بنام محمد بن ابوبكر معروف به ابن قيم الجوزيه كتابها و آثار استادش را جمعآوري كرده و در ترتيب و تبويت و انتشار آن تلاشهاي پيگير را متحمل شده و خود نيز كتابهاي متعددي را براي حفظ و دفاع از عقايد استادش نگاشته است.[5]
بعد از ابن قيم كسي به نام حامي عقايد ابن تيميه معروف نميباشد و اين عقايد همين طور در ميان كتابهاي آنان باقي ميمانند تا اينكه شخصي به نام محمد بن عبدالوهاب به عنوان مجدّد دين در قرن دوازدهم هجري قمري سر از نجد عربستان درميآورد.