&&& سیره عملـــی امام رضــــــــــا(ع) &&&

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
موسی بن سیار می گوید: من با حضرت رضا ـ :علیه السلام: ـ همسفر بودم همین كه به دیوارهای شهر طوس نزدیك شدیم صدای شیون و ناله ای را شنیدم دنبال صدا رفتم كه به جنازه ای برخوردیم در همین حال دیدم مولایم علی بن موس الرضا ـ :علیه السلام: ـ از مركب خویش پیاده شد چنانكه بره نوزاد خود را به مادر می چسپاند خود را به آن جنازه چسپانید و به من فرمود: ای موسی بن سیار هر كه مشایعت كند جنازه دوستی از دوستان ما را از گناهان خود پاكیزه می شود همانند روزی كه از مادر متولد شده است.

همینكه جنازه را نزدیك قبر بر زمین نهادند مشاهده كردم كه امام ـ :علیه السلام: ـ به طرف مرده راه افتاد و مردم را كنار زد تا خود را به جنازه رسانید دست مبارك را بر سینه او نهاد فرمود: فلان فرزند فلان ترا به بهشت مژده باد. بعد از این دیگر وحشت و ترس برای تو نیست! عرض كردم فدایت شوم آیا شما این مرده ای را می شناسی و حال آنكه تاكنون از این سرزمین گذر نكرده اید؟
امام ـ :علیه السلام: ـ فرمود: ای موسی أما عَلِمْتَ اِنّا مُعاشِرَ الأئمهِ تَعْرِضُ عَلَیْنا اَعْمال شِیعَتُنا صَباحاً وَمَساءً فَما كانَ مِنَ التَقْصیرِ فِی أعْمالِهِمْ سَألَنَا اللهُ تَعالیَ الصَّفْحَ لِصاحِبِه وَ ما كانَ مِنَ العُلُوِّ سَألَنَا اللهُ الشّكْرَ لِصاحِبِه).
آیا نمی دانی كه اعمال و رفتار شیعیان ما در هر صبح و شام بر ما گروه امامان عرضه می شود. اگر تقصیری در رفتار آنها دیدیم از خداوند می خواهیم كه از سر تقصیر ایشان در گذرد و اگر كار خوب از آنها مشاهده كردیم از خداوند می خواهیم كه به آنها جزای خیر دهد و خدا را سپاس می گذاریم.23

یاسر خادم امام ـ :علیه السلام: ـ می گوید: آن بزرگوار به ما فرموده بود اگر بالای سرتان ایستادم و شما به غذا خوردن مشغول بودید برنخیزید تا غذایتان تمام شود. به همین جهت بسیار اتفاق می افتاد كه امام ما را صدا می كرد، و در پاسخ او می گفتند به غذا خوردن مشغولند و آن حضرت می فرمود: بگذارید غذایشان تمام شود.24

احمد بن عمر حلاّل می گوید: مردی به نام أخرس در مكه بود كه پی در پی نام شریف امام رضا ـ :علیه السلام: ـ را به زبان جاری می كرد و به دنبالش فحش و ناسزا می گفت. من وارد شهر مكه شدم و یك كارد برنده خریدم و او را نشان گرفتم تا در اولین فرصت او را به قتل برسانم. همینكه سر راهش ایستاده بودم تا به محض مشاهده او را بكشم ناگاه نامه ای از حضرت رضا ـ :علیه السلام: ـ به من رسید كه در آن نوشته شده بود كه :
بسم الله الرحمن الرحیم، ترا به حق من بر تو، متعرض أخرس مشو پس بدرستی كه خداوند تعالی، ثقه و معتمد من است و او را كافی است. 25


............

23. مناقب، ج4، ص341.

24 . فروع كافی، ج6، ص298.
25 . بصائر الدرجات، ص371.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

استناد به قرآن
با اندکی تأمّل در زندگانی حضرت امام رضا(ع) روشن می شود که قرآن در سیره و سخن آن امام بزرگوار جایگاه ویژه ای داشته و زندگی روزمره خود را با آیات قرآن آن چنان آمیخته بود که در تمام ابعاد پرتوافشانی می کرد.

«ابراهیم بن عباس» یکی از همراهان حضرت رضا(ع) می گوید: «همه صحبت ها، جواب ها و مثال های آن حضرت نشأت گرفته از آیات نورانی قرآن مجید بود. انس و الفت ایشان با قرآن به گونه ای بود که هر سه روز یک بار قرآن را ختم می کرد و می فرمود: اگر بخواهم در کم تر از سه روز هم می توانم آن را ختم کنم، امّا هرگز آیه ای را تلاوت نمی کنم مگر این که در آن تدبّر می کنم که درباره چه چیزی و چه وقت نازل شده است.»(1)

خود آن حضرت (ع) در مورد پیروی از آیات الهی می فرمود: «قرآن سخن خداوند است از آن نگذرید و هدایت در غیر آن نجویید، زیرا گمراه می شوید.»(2)

«علی بن شعبه» می گوید: وقتی امام رضا(ع) در مجلس مأمون به گروهی از دانشمندان عراقی و خراسانی پیوست، مأمون گفت: منظور از آیه «ثمّ اورثنا الکتاب الّذین اصطفینا من عبادنا»(3) چیست؟

دانشمندان گفتند: منظور تمام امت است، یعنی همه امت پیامبر(ص) برگزیده اند و کتاب به آن ها ارث می رسد.

مأمون به امام رضا(ع) گفت: نظر شما چیست؟ امام رضا(ع) فرمود: خداوند در این آیه به عترت پاک پیامبر(ص) نظر دارد. مأمون پرسید: چگونه؟

امام(ع) فرمود: اگر همه امت، برگزیده خدا و وارث کتاب بودند، پس باید همه بهشت بروند، زیرا خداوند می فرماید: «فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات باذن اللّه ذلک هو الفضل الکبیر»(4) پس وراثت به عترت پاک رسول خدا اختصاص دارد. عترت پیامبر(ص) کسانی هستند که خداوند در کتابش آن ها را چنین توصیف می کند: «انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً».(5)

منع قرائت و تفسیرهای نادرست
امام هشتم در فرصت های مناسب از تفسیرهای نادرست قرآن کریم جلوگیری کرده و معنای صحیح آیه را بیان می کرد. آن حضرت در ضمن گفتاری مفصّل به «علی بن جهم» فرمود:«اتّق اللّه ولاتنسب الی اولیاء اللّه الفواحش و تتاول کتاب اللّه برأیک؛(6) از خدا بترس و نسبت های ناروا به اولیای الهی نده و بپرهیز از این که کتاب خدا را طبق رأی خودت معنی و تفسیر کنی.» در یکی از جلسات علمی که در دربار مأمون تشکیل شده بود، امام رضا(ع) «حسن بن موسی وشاء» (یکی از دانشمندان عراق) را مورد خطاب قرار داد و به او فرمود: اهل عراق این آیه قرآن را چگونه قرائت می کنند؟ «انّه لیس من اهلک انّه عملٌ غیر صالحٍ؛(7) ای نوح! او از اهل تو نیست، او عمل غیر صالحی است.»

او پاسخ داد: یابن رسول اللّه! بعضی طبق معمول «انّه عملٌ غیر صالحٍ؛ او فرزند ناصالحی است قرائت می کنند، امّا بعضی دیگر بر این باورند که خداوند هرگز پسر پیامبری را مشمول قهر و غضب خود قرار نمی دهد و آیه را این گونه قرائت می کنند: «انّه عمل غیر صالحٍ؛ او فرزند آدم بدی است، فرزند تو نیست!» و می گویند او در واقع از نسل نوح(ع) نبود. خداوند به او گفت: ای نوح! این پسر از نسل تو نیست. اگر از نسل تو می بود من به خاطر تو او را نجات می دادم. امام فرمود: ابداً این طور نیست او فرزند حقیقی نوح و از نسل نوح بود، چون بدکار شد و از دستور خداوند نافرمانی کرد، پیوند معنوی اش با نوح بریده شد و به حضرت نوح گفته شد: این فرزند تو ناصالح است، از این رو نمی تواند در ردیف انسانهای صالح و برگزیده قرار گیرد.(8)
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

دعوت به امام شناسی
مردم بعد از رحلت پیامبر(ص) جایگاه امامت و ولایت را نشناختند، بنابراین کسانی روی کار آمدند که هیچ گونه شایستگی و لیاقت در وجود آنان نبود، لذا این عدم آگاهی و شناخت پی آمدهای ناگواری همچون به وجود آمدن اختلافات، رواج بدعت ها و وارد نمودن زیان های سنگین علمی و فرهنگی بر جامعه اسلامی به دنبال داشت، به همین علت امامان معصوم(ع) در طول تاریخ اسلام تلاش نمودند تا تبیین صحیح و درستی از امامت و ولایت و جایگاه آن در شرع مقدّس اسلام ارایه کنند.

امام رضا(ع) همچون پدران بزرگوارش سخت تلاش نمود تا از فرصت ها بهره برداری نماید و در جامعه ای که امامت و خلافت رنگ پادشاهی و خودکامگی به خود گرفته بود و در حدّ ولایت عهدی تنزّل نموده بود، معنا و تفسیر روشنی از امامت و جایگاه آن ارایه دهد و مردم را به شناخت امام عصر خود رهنمون کند.

ایشان در مورد جایگاه رفیع امامت می فرمایند: «انّ الامامة اسّ الاسلام النّامی و فرعه السّامی. بالامام تمام الصّلوة و الزّکوة و الصیام و الحج و الجهاد و توفیر الفی ءو الصّدقات و امضاء الحدود و الاحکام. الامام یحلّ حلال اللّه و یحرّم حرام اللّه و یقیم حدود اللّه و یدعوا الی سبیل ربّه بالحکمة و الموعظة الحسنة و الحجّة البالغة؛(9) به راستی امامت ریشه اسلام بالنده و شاخه بلند آن است. کامل شدن نماز، زکات، روزه و حج، جهاد، فراوانی غنایم، صدقات و اجرای حدود و احکام به وسیله امام انجام می شود. امام است که حلال خدا را حلال و حرام او را حرام می کند و حدود الهی را برپا داشته و با بیان حکمت آمیز و اندرزهای نیکو و دلایل رسا مردم را به سوی خدا دعوت می کند.»

هم چنین اوصاف امامت را این گونه بیان می کند: «امام مانند خورشید فروزان است که نورش عالم را فرا گیرد و خودش در افق اعلا قرار دارد. امام ستاره راهنما در تاریکی ها، رهگذر شهرها، کویرها و گرداب دریاهاست. امام آب گوارای زمان تشنگی و راهنمای نجات بخش از هلاکت است.»(10)

هدایت منحرفان
امام رضا(ع) به راهنمایی و هدایت منحرفان فکری و سیاسی بسیار اهمیت می داد. پس از شهادت امام کاظم(ع) گروهی چنین پنداشتند که امام موسی کاظم(ع) هم چنان زنده است. حضرت رضا(ع) به شیوه های گوناگون با این گروه روبرو می شد و به هدایت آن ها می پرداخت.

«عبداللّه بن مغیره» می گوید: من به مذهب «واقفیّه»(11) اعتقاد داشتم. وقتی برای به جای آوردن مراسم حج به مکه رفتم، شک و تردید تمام وجودم را فرا گرفت. خود را به دیوار کعبه چسباندم و گفتم: خدایا! حاجتم را می دانی مرا به بهترین و کامل ترین دین ها ارشاد فرما.

همان جا به قلبم خطور کرد که به مدینه نزد امام رضا(ع) بروم. وقتی به خانه آن حضرت رسیدم، به خدمتگزار گفتم: به مولایت بگو مردی عراقی آمده است. در این لحظه صدای امام رضا(ع) را شنیدم که دوبار فرمود: عبداللّه بن مغیره وارد شو!

وارد خانه شدم به چهره ام نگریست و فرمود: خداوند دعایت را مستجاب و تو را به دین خویش هدایت کرد. گفتم: اشهد انّک حجّة اللّه و امینه علی خلقه.(12)
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: montazer
بالا