شاهنشه روم دختری داشت در برج عفاف اختری داشت
ائینه عصمت و ادب بود دارای شرافت نسب بود
میبود ملیکه نام نامیش میداشت پدر چو جان گرامیش
ازاده,نواده حواری شایسته ی هر بزرگواری
برده نسب از دو سو ملیکا از قیصر و جانشین عیسی
شمعون وصی مسیح , جدش از باغ کمال رسته قدش
در حسن کمال مهر و مه داشت از سیزده رو به چارده داشت
پس خواست برای دختر خویش همسر,پسر برادر خویش
قیصر ندمای خویش را خواست تا مجلس جشن عقد اراست
اراسته کاخ پادشاهی با زیب و حلل هر انچه خواهی
تختی که جواهرش نشان بود در کاخ چو مهر زرفشان بود
پس کرد به کاخ اختصاصش دعوت زا کابر و خواصش
پاپ و علما همه ستادند انجیل مسیح را گشادند
تا ایه ای از کتاب خواندند پس خطبه ی عقد را براندند
داماد چو شد به تخت بنشست سنگینی بخت,تخت بشکست
دیدند که تخت واژگون شد داماد زتخت سرنگون شد
ان سلسله ها زسقف بگسیخت از طاق صلیب ها فرو ریخت
تا مجلس شادیش بهم خورد داماد به جای شهد غم خورد
ادامه دارد...
ائینه عصمت و ادب بود دارای شرافت نسب بود
میبود ملیکه نام نامیش میداشت پدر چو جان گرامیش
ازاده,نواده حواری شایسته ی هر بزرگواری
برده نسب از دو سو ملیکا از قیصر و جانشین عیسی
شمعون وصی مسیح , جدش از باغ کمال رسته قدش
در حسن کمال مهر و مه داشت از سیزده رو به چارده داشت
پس خواست برای دختر خویش همسر,پسر برادر خویش
قیصر ندمای خویش را خواست تا مجلس جشن عقد اراست
اراسته کاخ پادشاهی با زیب و حلل هر انچه خواهی
تختی که جواهرش نشان بود در کاخ چو مهر زرفشان بود
پس کرد به کاخ اختصاصش دعوت زا کابر و خواصش
پاپ و علما همه ستادند انجیل مسیح را گشادند
تا ایه ای از کتاب خواندند پس خطبه ی عقد را براندند
داماد چو شد به تخت بنشست سنگینی بخت,تخت بشکست
دیدند که تخت واژگون شد داماد زتخت سرنگون شد
ان سلسله ها زسقف بگسیخت از طاق صلیب ها فرو ریخت
تا مجلس شادیش بهم خورد داماد به جای شهد غم خورد
ادامه دارد...