!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!ورود امام زمـــــان اکیدا ممنوع !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

mohadese

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
سلام بر شما
:53:
بله نشرش اشکالی نداره
این متن نوشته بنده نبوده
از جایی گرفتم که ممنوع نبوده کپی از اونجا.

حتما نشر این مطلب میتونه تاثیر بذاره...

خوشا به حال کسانی که همچین قلمی دارند که میتونن واقعیات زندگی و کچ روی های ما رو به این زیبایی و با این احساس پاک به زنجیر بکشند.
واقعا خوش ذوق و قریحه بودن هم لطفی از الطاف خداست که به هر کسی داده نمیشه.
......
بله همینطور که شما میفرمایید
ولی من گفتم شاید بعضیا دوس ندارن پستشون رو کپی کنم برای همین هم اول گفتم اجازه گرفته باشم
بله درجایی گذاشتم و حسابی تحت تاثیر بود ممنون
 

مفردمذکرغائب

کاربر فعال
"بازنشسته"
ورود امام زمان اکیدا ممنوع!!!
l774_600917_3291018538308.jpg

یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند.



هنوز تصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند.



لیست مهمانها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود...



برای عروس بسیارمهم بود كه چه كسانی حتما در عروسی اش باشند.



از اينكه داییش سفر بود و به عروسی نمي رسيد دلخور بود...





کاش می آمد ...



خيلی از كارت ها مخصوص بودند.

مثلا فلان دوست و فلان فامیل

فلان مدیر ...



خود و همسرش کارتها را می بردند

و سفارش هم ميكردند كه حتما تشریف بیاورید

خوشحال میشویم



اگر نیایید دلخور میشوم.



دلش مي خواست عروسی اش بهترين باشد. همه باشند و



حسابی خوش بگذرانند.



همه چیز هم تدارک دیده بود.



آهنگ – گروههای ارکست – وبسیاری چیزها و افراد و وسایل دیگر



آنها حتما بايد باشند، بدون آنها که خوش نمی گذرد.







بهترین تالار شهر را آذین بسته بودند



چند تا از دوستانشان که خوب میرقصند هم

حتما باید باشند تا مجلس گرم شود.



آخر شوخی نبود که- شب عروسی بود...





همان شبی که هزار شب نمیشود.



همان شبی که همه به هم محرمند.



همان شبی که وقتی عروس بله میگوید

به تمام مردان شهر محرم میشود



این را از فیلم هایی که در فضای سبز داخل شهر میگیرند فهمیدم...



همان شبی که فراموش میشود عالم محضر خداست.



اما نه یادم آمد.



این تالار محضر خدا نیست تا می توانید معصیت کنید.



همان شبی که حتی داماد هم آرایش میکند.



همه و همه آمدند



حتی دایی که مسافرت بود همه بودند ...



اما .....................

اما کاش امام زمان "عج" هم حضور داشتند.





حق پدری دارد بر ما...





مگر می شود او نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عروس برایشان كارت دعوت نفرستاده بود،

اما آقا آمده بودند.
اما متاسفانه

به تالار كه رسيدند سر در تالار نوشته بود:

(ورود امام زمان"عج" اكيدا ممنوع!)

آقا دورترها ايستادند و فرمودند: دخترم عروسيت مبارک!





ولی اي كاش كاری ميكردی تا من هم می توانستم بيایم ....



مگر میشود شب عروسی دختر، پدر نیاید.
(آخر امامان پدر معنوی ما هستند)
دخترم من آمدم اما ...
گوشه ای نشست و دست به دعا برداشت
و برای خوشبختی دختر دعا کرد....
یا صاحب الزمان شرمنده ایم ..


گفتم شبی به مهدی اذن نگاه خواهم
گفتا منم از تو ترک گناه خواهم
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
همین دیشب یکی پیامک زد که بابام بهم گفته قبل ایام فاطمیه عروسی کن
وقتی بهش گفتم میخوام مطرب بیارم و به قول معروف میخوام عروسی سر و صدا دار داشته باشم گفت:
پس بزار وقتی من نباشم...و خیلی اروم بهم گفت میتونم چند وقت بخاطر اینکه تو به خواستت برسی برم مسافرت....

خیلی دلش پر بود از حرف باباش.....
خودشون میگن ما خونوادتا روشنفکریم
باباشو مثل کوه میدونه که پشتش ایستاده......
تو این فقره از دست باباش شاکی بود....
وقتی 3تا پیامکشو فرستاد و به قول معروف حالت درد دل داشت....یاد همین مطلب افتادم:(
براش نوشتم خوبه عروسیت مبارک.....یه تابلو هم بزن سر در مجلس، بنویس : ورود امام زمان اکیدا ممنوع!!!


تا فرستادم زنگ زد...
صحبت کردیم...........نمیدونم تاثیر داشت یا نه، ولی سعی کردم در 7 دقیقه مکالمون اینو بهش بگم که امام زمان (عج)پدر ماست....
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
شب میـــــلاد آقا بود
چه شوری بود توی دلمون

باهزاران شوق بهم گفتن بیا بریم جشن میلاده امشب ...بیا تو هم
دلمون خوش بود مراسم جشن میلاد آقاست
.
.
از اول هیئت شیرینی بود وپذیرایی
چه بچه های کوچیک خوشحال بودند
مراسم شروع شد
تلاوت قرآن
سرود کودکان
وبعد ...
چشمتون روز بد نبینه
برا سرگرمی و دست زدن حضار موسیقی :(اووووونم چه موسیقی :43:صد رحمت به عروسیا
بچه های کوچیک رو ویبره میکرد
بغضم گرفت و دلم شکست

با خودم گفتم: مجلس جشن میلاد آقا...
بازم تابلو زدین ورودش ممنــــــــــــــــــــوع؟؟؟؟؟

جای موندن نیست جایی که آقا دعوت نمیشه :67:

 

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
... آقــا به نبــودن تو عــادت داریـــم !!
 

sadat313

دوست خوب همه
"منجی دوازدهمی"
static_cloob_com__public_user_data_gen_thumb_n_14_05_18_15_a62d987517d8ffc191f3344aae79b123_425_.jpg

توصیــــــــــــــــــــه میکنم حتمــــــــــا بخونیـــــــــــــــد...

ورود امام زمان ممنوع!

شیشه های مشروب را سفارش داده ام خدا کند تا فردا آماده شوند.
بهترین تالار شهر را آذین بسته ام.خوبی این تالار این است که کاری ندارند مجلس مختلط باشد یا جدا.
چند تا ازدوستانم که خوب میرقصند حتما باید باشند تا مجلس گرم شود.
آخر شوخی نبود که شب عروسی بود.همان شبی که هزار شب نمیشود.
همان شبی که همه به هم محرمند.
همان شبی که وقتی عروس بله میگوید به تمامی مردان داخل تالار که نه به تمام مردان شهر محرم میشود این را از فیلم هایی که در فضای سبز داخل شهر میگیرند فهمیدم.
همان شبی که فراموش میشود عالم محضر خداست.
آهان یادم آمد.
این تالار محضر خدا نیست تا می توانید معصیت کنید.
همان شبی که داماد هم آرایش میکند.
همه و همه آمدند حتی دایی سعید و….
اما…کاش امام زمانمان”عج” بود.
حق پدری دارد بر ما…
مگر می شود او نباشد؟
عروس برایش کارت دعوت نفرستاده بود،اما آقا آمده بود.
به تالار که رسید سر در تالار نوشته بودند:ورود امام زمان (عج) اکیدا ممنوع!دورترها ایستاد و گفت: دخترم عروسیت مبارک ولی ای کاش کاری میکردی تا من هم می توانستم بیام….
مگر میشود شب عروسی دختر پدر نیاید.
من آمدم اما..گوشه ای نشست و دست به دعا برداشت و برای خوشبختی دخترک دعا کرد….
خاک بر سرمان شود آقا تو که جان جهانی…چه ظالمانه یادمان میرود که هستی.
ما که روزی مان را ازسفره تو می بریم و می خوریم،با شیطان می پریم و می گردیم.
میدانم گناه هم که میکنیم،باز دلت نمی آید نیمه شب در نماز دعایمان نکنی!
ما حواسمان پرت است که فراموش میکنیم شما را. اما شما خوب یادمان میکنی.
سیدابن طاووس مگرنمی گفت که در سرداب مقدس دعا میکردی: ربّنا شیعتنا منّا…بدا به حال ما! ما بهترین مصداق نامردمانیم….بدا به حال ما….آن شب هایمان را که بی حضور تو حتی بی حضور دل راضی ات می گذرانیم،بدا به حال ما….

یا صاحب الـــزمـــان شــرمنده ایم . . .​
 
بالا