شرایط فهم قرآن

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
بهره گيري عميق علمي از قرآن كريم و فهميدن معارف بلند آن، مشروط است به ارتباط و پيوند با معلّم حقيقي قرآن كه همانا خداوند بخشنده است «الرَّحْمنُ* عَلَّمَ الْقُرْآنَ»(1) علم قرآن همراه با رحمت خداي سبحان است و رحمت خاصّهي خداوند شامل حال پرهيزكاران ميگردد. « وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يعلمكم الله»(2) قرآن كريم ميفرمايد شما تقوا را لباس پاكي روح خود كنيد كه بهترين لباس است: « وَ لِباسُ التَّقْوي ذلِكَ خَيْرٌ»(3) و خداوند نيز به شما علم عطا ميكند. در جاي ديگر به صورت شرط و جزا ميفرمايد « إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»(4) اگر تقوي را پيشهي خود كنيد و در برابر دستورهاي الهي با تقوي باشيد، خداوند براي شمار نوري از علم را قرار ميدهد كه جدا كنندهي بين حق و باطل است.

قرآن كريم كتابي ساده و معمولي نيست تا انسان بتواند بر اثر آشنايي با قواعد عربي و مانند آن به همهي معارفش دست يابد، كتابي است كه ريشه در اوج آسمان و مقام «لدن» دارد و از علم خداوند سرچشمه گرفته و درك معارف بيانتهاي آن بدون نردبان تقوا و ارتباط با خدا، امكان پذير نيست، اگر چه چشم و گوش و حواس انسان در بهرهمندي از علم، دخالت دارند ولي جاي علم و مخزن اصلي آن همان قلب است و خداي سبحان علم الهي را به قلب كسي القا و الهام ميكند كه با نيروي تقوا، از سلامت و پاكي لازم برخوردار باشد.

تقوا در قرآن كريم، در برابر مقامات ايماني ديگر نيست، بر خلاف توبه، بازگشت، صدق، احسان و... كه همه از مقامات ايمانند. تقوا داراي مراتب است و با هر درجه از ايمان سازگار است؛ هدايت نيز داراي همين درجات است و هر كس هر مرتبهأي از تقوا داشته باشد، هدايت معادل همان مرتبه از تقوا نصيب او ميگردد. آيهي « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»(5) نشان ميدهد كه تقوا داراي مراتبي است كه هر كس در مرتبهي بالاتري قرار بگيرد نسبت به ديگران، كرامت بيشتري دارد.
 

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
تقواي عام، تقواي خاص، تقواي اخصّ

قرآن كريم يك درجه از تقوا را به عنوان اصل ايمان معرّفي ميكند كه همان انجام واجبات و ترك محرّمات است. اين تقوا، تقواي عمومي است و تحصيل آن بر همهي مردم لازم است چنانكه فرمود: « فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلي رَسُولِهِ وَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَهي التَّقْوي»(6). اين نازلترين درجهي تقوا است كه «تقواي عام» شمرده ميشود.
مرحلهي بالاتر از آن كه «تقواي خاص» ناميده ميشود، آن است كه مستحبّات را انجام دهد و مكروهات را ترك كند و بالاخره «تقواي اخصّ» آن است كه دارندهي آن جز خدا نميانديشد و خود را از هر چه غير خداست نگهداري ميكند كه فرمود: « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ»(7) اي اهل ايمان تقواي الهي را در بالاترين درجه و آنچنان كه در خور اوست كسب كنيد، گرچه تقواي الهي به مقداري كه شايستهي خداست مقدور نيست ولي به مقداري كه مقدور انسان است مطلوب است كه فرمود: « فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ»(8).
خداي سبحان براي فهم قرآن، قلب پاك و طاهر را لازم ميداند؛ چنانكه ميفرمايد «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ* فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ* لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»(9) اين قرآن عربي مبين يك ريشه و اصلي دارد به نام كتاب مكنون كه اين قرآن در آن كتاب مكنون و مرتبط با آن است. معاني اوّليه الفاظ قرآن را ميتوان با طهارت ظاهري از قرآن استفاده كرد ولي درك معارف بلند كتاب مكنون امكانپذير نيست مگر با طهارت باطني و قلبي. اگر كسي بخواهد با ظاهر قرآن در تماس باشد. بدون طهارت و غسل يا وضو نميشود و حتّي نميتواند آيات آن را ببوسد. امّا ارتباط با محتواي عميق قرآن و با جان و باطن قرآن، نياز به قلبي سالم و جاني با طهارت دارد. انسان بايد پستيهاي اخلاقي و نيز جمود و انحراف فكري و اعتقادي را كه همگي پليدند و موجب آلودگي روح هستند، از خود دور كند و دل و جان خويش را آرايش دهد تا آيينهي قرآن گردد و معارف بلندش در آن نقش بندد.
روش پيشينيان كه توفيق انديشيدن و فهم قرآن نصيب آنان ميگرديد، اين بود كه نخست ده آيه را از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ تعليم ميديدند و تا آنچه را از معارف علمي و دستورات عملي مربوط به آن ده آيه، به خوبي فرا نميگرفتند، وارد آيات ديگر نميشدند: «إنهم كانوا يأخذون من رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ عشر آيات فلا يأخذون في العشر الآخر حتي يعلموا ما في هذه من العلم و العمل»(10) و گاهي چنان جرقهاي از سوي خداوند در دل آنان اثر ميكرد كه رسول خدا دربارهي آنان ميفرمود «انصرف الرجل و هو فقيه»(11) و اين سخن را آن حضرت دربارهي شخصي فرمود كه وقتي به آيه «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهي خَيْراً يَرَهُ* وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهي شَرًّا يَرَهُ»(12) رسيد گفت اين كلام مرا كفايت ميكند و به سوي زادگاهش بازگشت؛ در حالي كه به فرمودهي رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ فقيه شده بود؛(13) زيرا عصارهأي از دو حكمت نظري و عملي را آموخت و به آن ملتزم شد.
 

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
1 ـ سورهي الرحمن، آيات 1 و 2؛ خداوند رحمان، قرآن را تعليم فرمود.
2 ـ سورهي بقره، آيه ي 282.
3 ـ سورهي اعراف، آيه ي 26.
4 ـ سورهي انفال، آيه ي 29.
5 ـ سورهي حجرات، آيه ي 13؛ گراميترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست.
6 ـ سورهي فتح، آيه ي 26؛ و (در مقابل) خداوند آرامش و سكينه خود را بر فرستاده خويش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقيقت تقوا ملزم ساخت.
7 ـ سورهي آل عمران، آيه ي 102.
8 ـ سورهي تغابن، آيه ي 16؛ پس تا ميتوانيد تقواي الهي پيشه كنيد.
9 ـ سورهي واقعه، آيات 77ـ 79.
10 ـ بحار، ج 89، ص 106.
11 ـ بحار، ج 89، ص 107؛ اين مرد رفت در حالي كه فقيه بود.
12 ـ سورهي زلزله، آيات 7 و 8؛ پس هر كس هموزن ذرّهاي كار خير انجام دهد آن را ميبيند و هر كس هموزن ذرّهاي كار بد كرده آن را ميبيند.
13 ـ بحار، ج 89، ص 107.
 
بالا